آخرين خبر

در کوتاه ترین زمان بروزترین باشید

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ آخرين خبر خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

بیماری سل چیست؟



میکروبی که باعث بیماری سل می شود، مایکوباکتریوم توبرکلوزیس نام دارد؛ سل اکثرموارد ریه ها را گرفتار می سازد ولی می تواند سایر اعضای دیگر بدن را هم مبتلا کند. میکروب ممکن است بصورت نهفته و یا بصورت فعال باشد.

نهفته یعنی میکروب در بدن فرد وجود دارد ولی باعث بیماری نشده است. اگر شما دارای سل نهفته باشید، علایم سل را نخواهید داشت و نمی توانید بیماری را به فرد دیگری منتقل نمایید ولی درصورتیکه آلوده به HIV باشید، ویروس، سیستم ایمنی شما را به حدی تضعیف می کند که بدن نمی تواند در مقابل میکروب مقاومت نماید بنابر این میکروب سل شروع به تکثیرورشد کرده و موجب سل فعال می شود (که بیماری سل نیز نامیده می شود).

درفرد آلوده به HIV؛ ابتلا ریه ها و یا هر عضو دیگری به سلِ فعال ، یکی از نشانه های ورود به مرحله بیماری ایدز است.










میکروب سل چگونه سرایت پیدا می کند؟




این بیماری از طریق هوا به سایر افراد منتقل می شود. هنگامیکه شخصی که بیماری سل ریوی و یا گلو دارد، عطسه یا سرفه بکند و یا آواز بخواند قطره های خیلی کوچک که حاوی میکروب سل است در هوا پراکنده می شود، شخص دیگری که همان هوای حاوی میکروب را تنفس کند ممکن است مبتلا به بیماری سل شود.

بیماری سل در تماس طولانی و نزدیک منتقل می شود، لذا افرادی که هر روز با بیمارمبتلا به سل در تماس هستند مانند افراد خانواده، دوستان وهمکاران در معرض خطر بیشتری قرار دارند.

بیماری سل از طریق دست دادن، استفاده از دستشویی و یا قاشق و ظرف مشترک پخش نمی شود.










چگونه می توان ازابتلا به بیماری سل پیشگیری کرد؟



برخی از مشاغل که بیشتر در تماس با مبتلا یان به سل هستند بیشتر در معرض خطر ابتلا به بیماری سل می باشند، مثل افرادی که در بیمارستان و درمانگاه یا زندان و یا خانه فقرا برای افراد بی سرپناه کار می کنند. شما و پزشکتان باید باهم تصمیم بگیرید که آیا به صلاحتان است که در چنین محیطی کار بکنید یا خیر.

چنانچه در شرایطی قرار دارید که خطر ابتلای سل به میزان بیشتری شما را تهدید می کند حتماً باید آزمایش بیماری سل بیش از سالی یک بار برایتان انجام بگیرد.

چنانچه برایتان مقدور است سعی کنید از شخصی که بیماری سل فعال دارد ولی داروهایش را مصرف نمی کند و یا اینکه تازه شروع به خوردن دارو کرده است دوری کنید. فردی که به مدت چندین هفته داروهایش را مصرف کرده است طبیعتاً دیگر بیماری سل را منتشر نمی کند و پزشک به وی خواهد گفت که چه موقع همراهان وی را خطر ابتلا تهدید نمی کند.

اگر بر حسب اتفاق با چنین فردی در تماس قرار داشتید، حتی اگر جواب تست سل برایتان منفی بوده است، فوراً به دکتر مراجعه تا در صورت لزوم برایتان دارو ضد سل ( جهت پیشگیری) شروع کند.










چگونه می فهمیم که مبتلا به سل فعال هستیم؟




علامتهای این بیماری بستگی به این دارد که میکروب به کدام عضو حمله کرده است. معمولاً میکروب سل ریه ها را درگیر می کند وعلامت های سل ریوی شامل:

* سرفه شدید بیش از 3 هفته ،
* درد قفسه سینه ،
* خلط خونی

سایرعلایم عبارتند از:

* ضعف یا خستگی زیاد،
* کاهش وزن،
* از دست دادن اشتها
* تب
* لرز و
* عرق شبانه

[ 1389/10/10 ] [ 9:6 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

خواص تخم مرغ
تخم‌مرغ منبع بسیار خوب ید و فسفرست که ید برای ساخت هورمون تیروئیدی و فسفر برای رشد بهتر و سلامتی استخوان‌های بدن لازم است. تخم‌مرغ منبع خوبی از پروتئین، ویتامین‌ها و املاح ضروریست و می‌تواند به عنوان یک ماده غذایی مهم در برنامه غذایی افراد وجود داشته باشد. نیازهای تغذیه‌ای افراد بر حسب جنس و سنشان متفاوت است. ارزش انرژی‌زایی تخم‌مرغ: یک عدد تخم‌مرغ متوسط ‌٧٦ کالری انرژی دارد و مصرف روزانه یک عدد تخم‌مرغ، ‌٣ درصد نیاز انرژی یک مرد بالغ و ‌٤ درصد نیاز انرژی یک زن بالغ را تامین می‌کند. پروتئین: تخم‌مرغ منبع بسیار غنی پروتئین است. ارزش بیولوژیکی پروتئین تخم‌مرغ بسیار بالاست و نسبت به سایر منابع پروتئینی مثل لبنیات، گوشت‌ها و حبوبات غنی‌ترست. پروتئین تخم‌مرغ دارای تمامی اسید آمینه‌های ضروری برای سلامتی بدن است. بنابراین مصرف تخم‌مرغ با سایر مواد غذایی از نظر پروتئینی فقیر هستند مانند نان، برنج و غلات، باعث تکمیل ارزش پروتئینی غذا می‌شود. ‌٥/١٢ درصد وزن تخم‌مرغ را پروتئین تشکیل می‌دهد و هم در زرده و هم در سفیده وجود دارد. ولی بیشتر در سفیده تخم‌مرغ و به نام آلبومین وجود دارد. در نمودارهای ارزیابی کیفیت پروتئین موجود در مواد غذایی، همیشه تخم‌مرغ در بالاترین حد یعنی ‌١٠٠ قرار دارد و به عنوان استاندارد مرجع برای سنجش پروتئین سایر غذاها استفاده میشود. ویتامین‌ها: تخم‌مرغ، بیشتر ویتامین‌های مورد نیاز بدن به جز ویتامین C را دارد. تخم‌مرغ منبع خوبی از ویتامین‌های گروه B و ویتامین A است. همچنین ویتامین D و ویتامین E را به مقدار کافی و لازم تامین می‌کند. املاح: تخم‌مرغ حاوی تمامی املاح برای تامین سلامتی فردست، به خصوص اینکه منبع بسیار خوب ید و فسفر است، که ید برای ساخت هورمون تیروئیدی و فسفر برای رشد بهتر و سلامتی استخوان‌های بدن لازمست. املاح مهم دیگری که در تخم‌مرغ وجود دارند شامل: روی، سلنیم، آهن و کلسیم است. روی باعث بهبود زخم، بلوغ و رشد بهتر می‌شود و عفونت را نیز از بین می‌برد. سلنیم نیز یکی از آنتی اکسیدان های مهم است و رادیکال‌های آزاد ناشی از سوخت ناقص چربی‌ها را در بدن از بین می‌برد و می‌تواند بر علیه عوامل ایجاد کننده سرطان نقش داشته باشد. کلسیم نیز برای عملکرد بهتر سیستم عصبی، رشد بهتر افراد، استخوان‌ها و استحکام آنها لازم است. آهن یکی از اجزای اصلی و حیاتی گلبول‌های قرمز خون است ولی قابلیت استفاده این نوع آهن برای بدن هنوز مشخص نیست. کربوهیدارت و فیبر غذایی: تخم‌مرغ به مقدار خیلی کم کربوهیدرات دارد و نیز فاقد فیبر غذایی است. چربی‌ها: ‌٨/١٠ درصد تخم‌مرغ را چربی تشکیل می‌دهد که در زرده آن وجود دارد و کمتر از ‌٠٥/٠ درصد آن در سفیده موجودست. بر اساس تحقیقات، ‌١١ درصد اسیدهای چرب تخم‌مرغ از نوع اسیدهای چرب غیر اشباع پلی (با چند باند دوگانه)، ‌٤٤ درصد از نوع اسیدهای چرب غیر اشباع مونو (با یک باند دوگانه) و ‌٢٩ درصد از نوع اسیدهای چرب اشباع است. کلسترول: کلسترول و لسیتین، مواد چرب موجود در زرده تخم مرغ هستند و برای ساختمان و عملکرد سلول‌های بدن ضروری‌اند. کلسترول قابلیت انعطاف و نفوذپذیری غشای سلول‌های بدن را حفظ می‌کند. همچنین به عنوان یکی از اجزای تشکیل دهنده مواد چربی است که باعث نرمی پوست می‌شوند. کلسترول برای تولید هورمون‌های جنسی، کورتیزول (هورمون غدد فوق کلیوی)، ویتامین D و نمکهای صفراوی در بدن لازم است. بر اساس اطلاعات حاصله از آخرین تحقیقات به عمل آمده توسط انجمن قلب آمریکا، کمیسیون بین المللی تخم‌مرغ و دانشگاه آریزونا مشخص شده است که کلسترول دریافتی از راه غذا و کلسترول موجود در خون با هم یکی نیستند به عبارت دیگر کلسترول موجود در غذای مصرفی به طور خودکار به کلسترول خون افزوده نمی‌شود قسمت اعظم کلسترول خون در داخل بدن سنتز می‌شود. به موازات افزایش میزان کلسترول دریافتی از غذا، میزان سنتز کلسترول در بدن کاهش می‌یابد که این روند به تثبیت وضعیت کلسترول پلاسما کمک می‌کند. لازم به ذکر است که چربیهای اشباع شده موجود در غذا بیشترین تاثیر را بر روی سطح کلسترول خون می‌گذارند و در این بین کلسترول غذا نقشی ندارد. طبیعی است وقتی چربیهای اشباع نشده جایگزین چربیهای اشباع شده شوند، کلسترول خون پایین می‌آید. نکته قابل توجه آن است که قسمت اعظم چربیهای موجود در زرده تخم مرغ، از نوع غیر اشباع هستند و هیچ ارتباطی با افزایش کلسترول ندارند بنابراین از کلسترول تخم مرغ نهراسید و روزانه یک عدد تخم مرغ مصرف کنید. لسیتین نیز در انتقال چربی خون و در متابولیسم کلسترول نقش دارد. با توجه به مطلب بالا و مطالعات گوناگونی که در این زمینه انجام شده است می‌توان به ارزش غذایی تخم مرغ به عنوان منبع غنی پروتئین و نیز سایر املاح و ویتامین‌ها پی برد. به خصوص در دو گروه از افراد که نیاز به پروتئین بیشتری در برنامه غذایی روزانه‌شان دارند، مصرف تخم مرغ بیشتر لازم است. ‌١ - در ورزشکاران که نیاز به افزایش عضلات دارند. ‌٢ - در کودکان و نوجوانان که در سن رشد هستند. برای کودکان از ‌٩ ماهگی تا ‌١ سالگی: یک زرده کامل تخم‌مرغ یک روز در میان و از ‌٢ سالگی به بعد بر اساس میل کودک ‌٦-5 تخم مرغ در هفته مجازست. افراد بالغ نیز مجاز به مصرف ‌٤-3 عدد تخم‌مرغ در هفته هستند. حتی در افرادی که کلسترول خونشان بالاست نبایستی مصرف تخم‌مرغ را قطع کرد و این افراد می‌توانند ‌٣-2 عدد در هفته دریافت کنند. زیرا با کاهش دریافت کلسترول از طریق غذا، سنتز داخلی کلسترول در بدن افزایش یافته و حتی ممکنست بیشتر از قبل شود. نکته قابل توجه این است که بیشتر چربی‌های موجود در تخم‌مرغ از نوع غیر اشباع هستند و هیچ ارتباطی با افزایش کلسترول خون ندارند.

[ 1389/10/10 ] [ 9:3 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

بسم الله الرحمن الرحیم


اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.

اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.

اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ

حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.

اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ

اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ

اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ

[ 1389/10/10 ] [ 9:1 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

شواى دوم جهان تشیع که نخستین میوه پیوند فرخنده على (ع) با دختر گرامى پیامبر اسلام (ص) بود، در نیمه ماه رمضان سال سوم هجرت در شهر مدینه دیده به جهان گشود.(1)

حسن بن على (ع) از دوران جد بزرگوارش چند سال بیشتر درک نکرد زیرا او تقریباً هفت سال بیش نداشت که پیامبر اسلام بدرود زندگى گفت.

پس از درگذشت پیامبر (ص) تقریبا سى سال در کنار پدرش امیر مومنان (ع) قرار داشت و پس از شهادت على (ع) (در سال 40 هجرى) به مدت 10 سال امامت امت را به عهده داشت و در سال 50 هجرى با توطئه معاویه بر اثر مسمومیت در سن 48 سالگى به درجه شهادت رسید.



شناخت مختصرى از زندگانى امام حسن(ع)

فریادرس محرومان

در آیین اسلام، ثروتمندان، مسئولیت سنگینى در برابر مستمندان و تهیدستان اجتماع به عهده دارند و به حکم پیوندهاى عمیق معنوى و رشته‏ هاى برادرى دینى که در میان مسلمانان بر قرار است، باید همواره در تأمین نیازمندیهاى محرومان اجتماع کوشا باشند. پیامبر اسلام (ص) و پیشوایان دینى ما، نه تنها سفارشهاى مؤکدى در این زمینه نموده‏ اند، بلکه هر کدام در عصر خود، نمونه برجسته‏ اى از انساندوستى و ضعیف نوازى به شمار می رفتند.

پیشواى دوم، نه تنها از نظر علم، تقوى، زهد و عبادت، مقامى برگزیده و ممتاز داشت، بلکه از لحاظ بذل و بخشش و دستگیرى از بیچارگان و درماندگان نیز در عصر خود زبانزد خاص و عام بود. وجود گرامى آن حضرت آرام بخش دلهاى دردمند، پناهگاه مستمندان و تهیدستان، و نقطه امید درماندگان بود. هیچ فقیرى از در خانه آن حضرت دست خالى برنمى گشت. هیچ آزرده دلى شرح پریشانى خود را نزد آن بزرگوار بازگو نمی ‏کرد، جز آنکه مرهمى بر دل آزرده او نهاده می ‏شد. گاه پیش از آنکه مستمندى اظهار احتیاج کند و عرق شرم بریزد، احتیاج او را برطرف می ‏ساخت و اجازه نمی ‏داد رنج و مذلت سؤال را بر خود هموار سازد!

�سیوطى� در تاریخ خود می ‏نویسد: �حسن بن على� داراى امتیازات اخلاقى و فضائل انسانى فراوان بود، او شخصیتى بزرگوار، بردبار، باوقار، متین، سخى و بخشنده، و مورد ستایش مردم بود.(2)



نکته آموزنده

امام مجتبى (ع) گاهى مبالغ توجهى پول را، یکجا به مستمندان می ‏بخشید، به طورى که مایه شگفت واقع می ‏شد. نکته یک چنین بخشش چشمگیر این است که حضرت مجتبى (ع) با این کار براى همیشه شخص فقیر را بى نیاز می ‏ساخت و او می ‏توانست با این مبلغ، تمام احتیاجات خود را برطرف نموده و زندگى آبرومندانه ‏اى تشکیل بدهد و احیاناً سرمایه ‏اى براى خود تهیه نماید. امام روا نمی ‏دید مبلغ ناچیزى که خرج یک روز فقیر را بسختى تأمین می ‏کند، به وى داده شود و در نتیجه او ناگزیر گردد براى تامین روزى بخور و نمیرى، هر روز دست احتیاج به سوى این و آن دراز کند.



خاندان علم و فضیلت

روزى عثمان در کنار مسجد نشسته بود. مرد فقیرى از او کمک مالى خواست. عثمان پنج درهم به وى داد. مرد فقیر گفت: مرا نزد کسى راهنمایى کن که کمک بیشترى به من بکند. عثمان به طرف حضرت مجتبى و حسین بن على (ع) و عبدالله جعفر، که در گوشه ‏اى از مسجد نشسته بودند، اشاره کرد و گفت: نزد این چند نفر جوان که در آنجا نشسته ‏اند برو و از آنها کمک بخواه.

وى پیش آنها رفت و اظهار مطلب کرد. حضرت مجتبى (ع) فرمود: از دیگران کمک مالى خواستن، تنها در سه مورد رواست: دیه‏ اى (خونبها) به گردن انسان باشد و از پرداخت آن بکلى عاجز گردد، یا بدهى کمر شکن داشته باشد و از عهده پرداخت آن برنیاید، و یا فقیر و درمانده گردد و دستش به جایى نرسد. آیا کدام یک از اینها براى تو پیش آمده است؟ (3)

گفت: اتفاقاً گرفتارى من یکى از همین سه چیز است. حضرت مجتبى (ع) پنجاه دینار به وى داد. به پیروى از آن حضرت، حسین بن على (ع) چهل و نه دینار و عبدالله بن جعفر چهل وهشت دینار به وى دادند.

فقیر موقع بازگشت، از کنار عثمان گذشت. عثمان گفت: چه کردى؟ جواب داد: از تو پول خواستم تو هم دادى، ولى هیچ نپرسیدى پول را براى چه منظورى می ‏خواهم؟ اما وقتى پیش آن سه نفر رفتم یکى از آنها (حسن بن على) در مورد مصرف پول از من سوال کرد و من جواب دادم و آنگاه هر کدام این مقدار به من عطا کردند.

عثمان گفت: این خاندان، کانون علم و حکمت و سرچشمه نیکى و فضیلتند، نظیر آنها را کى توان یافت؟(4)



بخشش بى نظیر

حسن بن على (ع) تمامى توان خویش را در راه انجام امور نیک و خداپسندانه، به کار می ‏گرفت و اموال فراوانى در راه خدا می ‏بخشید. مورخان و دانشمندان در شرح زندگانى پرافتخار آن حضرت، بخشش بى سابقه و انفاق بسیار بزرگ و بى نظیر ثبت کرده ‏اند که در تاریخچه زندگانى هیچ کدام از بزرگان به چشم نمی ‏خورد و نشانه دیگرى از عظمت نفس و بی اعتنایى آن حضرت به مظاهر فریبنده دنیا است. نوشته ‏اند:

�حضرت مجتبى (ع) در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارایى خود را در راه خدا خرج کرد و سه بار ثروت خود را به دو نیم تقسیم کرده و نصف آن را براى خود نگهداشت و نصف دیگر را در راه خدا بخشید.� (5)



1- مبارزات حسن بن على (ع) پیش از دوران امامت

امام حسن (ع)، به شهادت تاریخ، فردى سخت شجاع و با شهامت بود و هرگز ترس و بیم در وجود او راه نداشت. او در راه پیشرفت اسلام از هیچ گونه جانبازى دریغ نمى‏ورزید و همواره آماده مجاهدت در راه خدا بود.

در جنگ جمل‏

امام مجتبى (ع) در جنگ جمل، در رکاب پدر خود امیر مومنان (ع) در خط مقدم جبهه می ‏جنگید و از یاران دلاور و شجاع على (ع) سبقت می ‏گرفت و بر قلب سپاه دشمن حملات سختى می ‏کرد.(6)

در جنگ صفین

آن بزرگوار جنگ صفین نیز، در بسیج عمومى نیروها و گسیل داشتن ارتش امیر مومنان (ع) براى جنگ با سپاه معاویه، نقش مهمى به عهده داشت.(7)



2- مناظرات کوبنده امام مجتبى (ع) با بنى امیه

امام حسن مجتبى(ع) هرگز در بیان حق و دفاع از حریم اسلام نرمش نشان نمی ‏داد. او علناً از اعمال ضد اسلامى معاویه انتقاد می ‏کرد و سوابق زشت و ننگین معاویه و دودمان بنى امیه را بى پروا فاش می ‏ساخت.

مناظرات و احتجاج هاى مهیج و کوبنده حضرت مجتبى (ع) با معاویه و مزدوران و طرفداران او نظیر: عمرو عاص، عتبه بن ابى سفیان، ولید بن عقبه، مغیره بن شعبه، و مروان حکم، شاهد این معنا است.(8)

حضرت مجتبى (ع) حتى پس از انعقاد پیمان صلح که قدرت معاویه افزایش یافت و موقعیتش بیش از پیش تثبیت شد، بعد از ورود معاویه، به کوفه، برفراز منبر نشست و انگیزه ‏هاى صلح خود و امتیازات خاندان على را بیان نمود و آنگاه در حضور هر دو گروه با اشاره به نقاط ضعف معاویه با شدت و صراحت از روش او انتقاد کرد.(9)



3- قانون صلح در اسلام

باید توجه داشت که در آیین اسلام قانون واحدى بنام جنگ و جهاد وجود ندارد، بلکه همانطور که اسلام در شرائط خاصى دستور می دهد مسلمانان با دشمن بجنگند، همچنین دستور داده است که اگر نبرد براى پیشبرد هدف مؤثر نباشد، از در صلح وارد شوند. ما در تاریخ حیات پیامبر اسلام (ص) این هر دو صحنه را مشاهده می ‏کنیم: پیامبر اسلام که در بدر، احد، احزاب، و حنین دست به نبرد زد، در شرائط دیگرى که پیروزى را غیر ممکن می ‏دید، ناگزیر با دشمنان اسلام قرار داد صلح بست و موقتاً از دست زدن به جنگ و اقدام حاد خوددارى نمود تا در پرتو آن پیشرفت اسلام تضمین گردد.

بنابراین، همانگونه که پیامبر اسلام (ص) بر اساس مصالح عالیترى که احیانا آن روز براى عده‏ اى قابل درک نبود، موقتاً با دشمن کنار آمد، حضرت مجتبى (ع) نیز، که از جانب رهبر و پیشواى دینى بود و به تمام جهات و جوانب قضیه بهتر از هر کس دیگر آگاهى داشت، با دور اندیشى خاصى صلاح جامعه اسلامى را در عدم ادامه جنگ تشخیص داد.

اجمالاً باید گفت: حضرت مجتبى (ع) در واقع صلح نکرد، بلکه صلح بر او تحمیل شد. یعنى، اوضاع و شرائط نامساعد و عوامل مختلف دست به دست هم داده وضعى به وجود آورد که صلح به عنوان یک مسئله ضرورى بر امام تحمیل گردید و حضرت جز پذیرفتن صلح چاره ‏اى ندید، به گونه‏ اى که هر کس دیگر به جاى حضرت بود و در شرائط او قرار می ‏گرفت، چاره ‏اى جز قبول صلح نمی ‏داشت؛ زیرا هم اوضاع و شرائط خارجى کشور اسلامى، و هم وضع داخلى عراق و اردوى حضرت، هیچ کدام مقتضى ادامه جنگ نبود. ذیلاً این موضوعات را جداگانه مورد بررسى قرار می دهیم:



از نظر سیاست خارجى

از نظر سیاست خارجى آن روز، جنگ داخلى مسلمانان به سود جهان اسلام نبود؛ زیرا امپراتورى روم شرقى که ضربت هاى سختى از اسلام خورده بود، همواره مترصد فرصت مناسبى بود تا ضربت موثر و تلافى جویانه ‏اى بر پیکر اسلام وارد کند و خود را از نفوذ اسلام آسوده سازد.

وقتى که گزارش صف آرایى سپاه امام حسن (ع) و معاویه در برابر یکدیگر، به سران روم شرقى رسید، زمامداران روم فکر کردند که بهترین فرصت ممکن براى تحقق بخشیدن به هدفهاى خود را به دست آورده ‏اند، لذا با سپاهى عظیم عازم حمله به کشور اسلامى شدند تا انتقام خود را از مسلمانان بگیرند. آیا در چنین شرائطى، شخصى مثل امام حسن (ع) که رسالت حفظ اساس اسلامى را به عهده داشت، جز این راهى داشت که با قبول صلح، این خطر بزرگ را از جهان اسلام دفع کند، ولو آنکه به قیمت فشار روحى و سرزنش هاى دوستان کوته بین تمام شود؟

امام باقر (ع) به شخصى که بر صلح امام حسن (ع) خرده می ‏گرفت، فرمود: اگر امام حسن این کار را نمی ‏کرد خطر بزرگى به دنبال داشت. (10)



از نظر سیاست داخلى

شک نیست که هر زمامدار و فرماندهى اگر بخواهد در میدان جنگ بر دشمن پیروز گردد، باید از جبهه داخلى نیرومند و متشکل و هماهنگى برخوردار باشد و بدون داشتن چنین نیرویى، شرکت در جنگ مسلحانه نتیجه ‏اى جز شکست ذلتبار نخواهد داشت.

در بررسى علل صلح امام مجتبى (ع) از نظر سیاست داخلى، مهمترین موضوعى که به چشم می ‏خورد، فقدان جبهه نیرومند و متشکل داخلى است، زیرا مردم عراق و مخصوصاً مردم کوفه، در عصر حضرت مجتبى (ع) نه آمادگى روحى براى نبرد داشتند و نه تشکیل و هماهنگى و اتحاد.

سندى گویا

شاید هیچ سندى در ترسیم دور نماى جامعه متشتت و پراکنده آن روز عراق و نشان دادن سستى عراقیان در کار جنگ، گویاتر و رساتر از گفتار خود آن حضرت نباشد. حضرت مجتبى (ع) در �مدائن� یعنى آخرین نقطه‏ اى که سپاه امام تا آنجا پیشروى کرد، سخنرانى جامع و مهیجى ایراد نمود و طى آن چنین فرمود:

هیچ شک و تردیدى ما را از مقابله با اهل شام باز نمی دارد. ما در گذشته به نیروى استقامت و تفاهم داخلى شما، با اهل شام می ‏جنگیدیم، ولى امروز بر اثر کینه‏ ها اتحاد و تفاهم از میان شما رخت بر بسته، استقامت خود را از دست داده و زبان به شکوه گشوده ‏اید.

وقتى که به جنگ صفین روانه می ‏شدید دین خود را بر منافع دنیا مقدم می ‏داشتید، ولى امروز منافع خود را بر دین خود مقدم می ‏دارید. ما همان گونه هستیم که در گذشته بودیم، ولى شما نسبت به ما آن گونه که بودید وفادار نیستید.

عده ‏اى از شما، کسان و بستگان خود را در جنگ صفین، و عده‏ اى دیگر کسان خود را در نهروان از دست داده اند. گروه اول، بر کشتگان خود اشک می ‏ریزند؛ و گروه دوم، خونبهاى کشتگان خود را می ‏خواهند؛ و بقیه نیز از پیروى ما سرپیچى می ‏کنند!

معاویه پیشنهادى به ما کرده است که دور از انصاف، و بر خلاف هدف بلند و عزت ما است. اینک اگر آماده کشته شدن در راه خدا هستید، بگویید تا با او در مبارزه برخیزم و با شمشیر پاسخ او را بدهیم و اگر طالب زندگى و عافیت هستید، اعلام کنید تا پیشنهاد او را بپذیرم و رضایت شما را تأمین کنیم.

سخن امام که به اینجا رسید، مردم از هر طرف فریاد زدند: �البقیة، البقیة�: ما زندگى می ‏خواهیم، ما می خواهیم زنده بمانیم! (11)

آیا با اتکا به چنین سپاه فاقد روحیه رزمندگى، چگونه ممکن بود امام (ع) با دشمن نیرومندى مثل معاویه وارد جنگ شود؟ آیا با چنین سپاهى، که از عناصر متضادى تشکیل شده بود و با کوچکترین غفلت احتمال می ‏رفت خود خطرزا باشد، هرگز امید پیروزى می ‏رفت؟

بنابراین، کار امام حسن (ع) با �قیام� و اعلان جنگ و تهیه لشکر آغاز شد و سپس با درک عمیق اوضاع و شرائط جامعه اسلامى و رعایت مصالح روز، منجر به صلح مشروط گردید.



گفتار امام پیرامون انگیزه‏ هاى صلح

امام مجتبى (ع) در پاسخ شخصى که به صلح آن حضرت اعتراض کرد، انگشت روى این حقایق تلخ گذاشته و عوامل و موجبات اقدام خود را چنین بیان نمود:

من به این علت حکومت و زمامدارى را به معاویه واگذار کردم که اعوان و یارانى براى جنگ با وى نداشتم. اگر یارانى داشتم شبانه روز با او می ‏جنگیدم تا کار یکسره شود. من کوفیان را خوب می ‏شناسم و بارها آنها را امتحان کرده ‏ام. آنها مردمان فاسدى هستند که اصلاح نخواهند شد، نه وفا دارند، نه به تعهدات و پیمان هاى خود پایبندند و نه دو نفر با هم موافقند. بر حسب ظاهر به ما اظهار اطاعت و علاقه می ‏کنند، ولى عملاً با دشمنان ما همراهند.(12)

آنگاه امام افزود:

اگر یارانى داشتم که در جنگ با دشمنان خدا با من همکارى می ‏کردند، هرگز خلافت را به معاویه واگذار نمی ‏کردم، زیرا خلافت بر بنى امیه حرام است....(13)

پس از تقبّل ظاهری تمام مفاد قرارداد از سوی معاویه و انعقاد پیمان صلح، طرفین همراه قواى خود وارد کوفه شدند و در مسجد بزرگ این شهر گرد آمدند. مردم انتظار داشتند مواد پیمان طى سخنرانی هایى از ناحیه رهبران دو طرف، در حضور مردم، تأیید شود تا جاى هیچ گونه شک و تردیدى در اجراى آن باقى نماند.

این انتظار بیجا نبود، ایراد سخنرانى جز در برنامه صلح بود، لذا معاویه بر فراز منبر نشست و خطبه‏ اى خواند؛ ولى نه تنها در مورد پایبندى به شرائط صلح تاکیدى نکرد، بلکه با طعنه و همراه با تحقیر چنین گفت:

�من به خاطر این با شما نجنگیدم که نماز و حج به جا آورید و زکات بپردازید! چون می ‏دانم که اینها را انجام می ‏دهید، بلکه براى این با شما جنگیدم که شما را مطیع خود ساخته و بر شما حکومت کنم�.

آنگاه گفت: �آگاه باشید که هر شرط و پیمانى که با حسن بن على بسته ام زیر پاهاى من است، و هیچ گونه ارزشى ندارد.�

بدین ترتیب، معاویه تمام تعهدات خود را زیر پا گذاشت و پیمان صلح را آشکارا نقض کرد.

معاویه به دنبال اعلام این سیاست، نه تنها تعدیلى در روش خود به عمل نیاورد بلکه بیش از پیش بر شدت عمل و جنایت خود افزود.

او بدعت اهانت به ساحت مقّدس امیر مؤمنان (ع) را بیش از گذشته رواج داد، عرصه زندگى را بر شیعیان و یاران بزرگ و وفادار حضرت على (ع) فوق العاده تنگ ساخت، شخصیت بزرگى همچون �حجر بن عدى� و عده ‏اى دیگر از رجال بزرگ اسلام را به قتل رسانید، و کشتار و شکنجه و فشار در مورد پیروان على (ع) افزایش یافت به طورى که نوعاً شیعیان یا زندانى و یا متوارى شدند و یا دور از خانه و کاشانه خود در محیط فشار و خفقان به سر می ‏بردند.

علاوه بر این، معاویه برنامه ضد انسانى دامنه دارى را که باید اسم آن را برنامه تهدید و گرسنگى گذاشت، بر ضد عراقیان به مورد اجرا گذاشت و آنها را از هستى ساقط کرد. معاویه از یک طرف مردم عراق را در معرض همه گونه فشار و تهدید قرار داد و از طرف دیگر حقوق و مزایاى آنها را قطع کرد.

�ابن ابى الحدید�، دانشمند مشهور جهان تسنّن، می ‏نویسد: شیعیان در هر جا که بودند به قتل رسیدند. بنى امیه دستها و پاهاى اشخاص را به احتمال اینکه از شیعیان هستند، بریدند. هر کس که معروف به دوستدارى و دلبستگى به خاندان پیامبر(ص) بود، زندانى شد، یا مالش به غارت رفت، و یا خانه ‏اش را ویران کردند.

شدت فشار و تضییقات نسبت به شیعیان به حدى رسید که اتهام به دوستى على(ع) از اتهام به کفر و بیدینى بدتر شمرده می ‏شد! و عواقب سخت ‏ترى به دنبال داشت!

در اجراى این سیاست خشونت ‏آمیز، وضع اهل کوفه از همه بدتر بود زیرا کوفه مرکز شیعیان امیر مؤمنان (ع) شمرده می ‏شد. معاویه طى بخشنامه‏ اى به عمال و فرمانداران خو در سراسر کشور نوشت که شهادت هیچ یک از شیعیان و خاندان على (ع) را نپذیرند! وى طى بخشنامه دیگرى چنین نوشت: �اگر دو نفر شهادت دادند که شخصى، از دوستداران على(ع) و خاندان او است، اسمش را از دفتر بیت المال حذف کنید و حقوق و مقررى او را قطع نمایید�!

این حوادث وحشتناک، مردم عراق را سخت تکان داد و آنها را از رخوت و سستى به در آورد و ماهیت اصلى حکومت اموى را تا حدى آشکار نمود.

شهادت آن بزرگوار هنگامی روی داد که جنبش منظّمى بر ضد حکومت اموى شکل می گرفت و مبلغین و عوامل موثر آن، همان پیروان اندک و صمیمى امام حسن(ع) بودند که حضرت با تدبیر هوشمندانه خویش جان آنان را از گزند قشون معاویه حفظ کرده بود. هدف این گروه این بود که با افشای جنایاتى که در سراسر دوران حکومت معاویه موج می ‏زد، روح قیام را در دلهاى مردم برانگیزند تا روز موعود فرا رسد! لذا دوران صلح امام حسن(ع) دوران آمادگى و تمرین تدریجى امت براى جنگ با حکومت فاسد اموى به شمار می ‏رفت تا روز موعود؛ روزى که جامعه اسلامى آمادگى قیام داشته باشد و این موج را به قیام سالار و سیّد شهدای عالم حسین بن علی (ع) رساند.

امام حسن (ع ) در تمام مدت امامت خود که ده سال طول کشید، در نهایت شدت و اختناق زندگى کرد و هیچگونه امنیتى نداشت، حتى در خانه نیز در آرامش نبود.

سرانجام در سال پنجاهم هجرى به تحریک معاویه بدست همسر خود (جعده) مسموم و شهید و در قبرستان بقیع واقع در مدینه منوره به خاک سپرده شد.

امام حسن (ع) از بذل جان خود دریغ نداشت، و امام حسین (ع) در راه خدا جانبازتر از حسن نبود. چیزى که هست، حسن، جان خود رادر یک جهاد خاموش و آرام فدا کرد و چون وقت شکستن سکوت رسید، شهادت کربلا واقع شد؛ شهادتى که پیش از آنکه حسینى باشد. حسنى بود

[ 1389/10/10 ] [ 8:59 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

اطلاعات‌ اولیه‌

توضیح‌ کلی‌
حصبه‌ عبارت‌ است‌ از عفونت‌ باکتریایی‌ دستگاه‌ گوارش‌. می‌تواند تمامی‌ سنین‌ را مبتلا کند ولی‌ شیرخواران‌ و افراد بالای‌ 60 سال‌ معمولاً دچار موارد شدیدتری‌ می‌گردند.
علایم‌ شایع‌
اسهال‌. در موارد خفیف‌ تنها ممکن‌ است‌ 3-2 بار اجابت‌ مزاج‌ شل‌ در روز وجود داشته‌ باشد. در موارد شدید ممکن‌ است‌ هر 15-10 دقیقه‌ اسهال‌ آبکی‌ رخ‌ دهد.
استفراغ‌
تب‌
سردرد
دردهای‌ عضلانی‌
بثور پوستی‌ قرمز رنگ‌ روی‌ شکم‌
کرامپ‌های‌ شکمی‌ (گاهی‌)
خون‌ در مدفوع‌ (گاهی‌) یک‌ حمله‌ نسبتاً خفیف‌ ممکن‌ است‌ با اسهال‌ استفراغ‌ ساده‌ اشتباه‌ شود.
علل‌
عفونت‌ با سالمونلاتیفی‌ که‌ یک‌ باکتری‌ است‌ که‌ در حیوانات‌ مبتلا به‌ عفونت‌ یافت‌ می‌شود و با گوشت‌ یا شیر آلوده‌ به‌ انسان‌ها منتقل‌ می‌گردد. پختن‌ کامل‌ میکروبها را می‌کشد. عفونت‌ می‌تواند به‌ وسیله‌ افراد بیمار یا حاملین‌ غیر بیماری‌ که‌ پس‌ از اجابت‌ مزاج‌ بدون‌ شستن‌ دقیق‌ دست‌ها به‌ غذا دست‌ می‌زنند، نیز منتقل‌ گردد.
عوامل‌ افزایش‌دهنده‌ خطر
بیماری‌ که‌ مقاومت‌ را کاهش‌ داده‌ باشد.
شرایط‌ سکونت‌ شلوغ‌ یا غیر بهداشتی‌
مسافرت‌ به‌ کشورهای‌ استوایی‌
برای‌ مسافرت‌ به‌ کشورهایی‌ که‌ حصبه‌ وجود دارد، واکسیناسیون‌ برای‌ تیفوئید (تزریقی‌ یا نوع‌ خوراکی‌) در در نظر بگیرید.
در طول‌ مسافرت‌ در مناطق‌ استوایی‌، از آب‌، شیر، سالاد و سبزیجات‌ خام‌، میوه‌های‌ پوست‌ نکنده‌ و محصولات‌ لبنی‌ پرهیز کنید.
از مرغ‌ و خروس‌ و محصولات‌ آنها که‌ به‌ مدت‌ طولانی‌ خارج‌ از یخچال‌ مانده‌ باشند، بپرهیزید.
بعد از اجابت‌ مزاج‌ و پیش‌ از دست‌ زدن‌ به‌ غذا دست‌های‌ خود را بشویید.
عواقب‌ مورد انتظار
با درمان‌ معمولاً ظرف‌ 3-2 هفته‌ قابل‌ علاج‌ است‌. بدون‌ درمان‌ می‌تواند کشنده‌ باشد.
عوارض‌ احتمالی‌
کم‌آبی‌ بدن‌
سوراخ‌ شدن‌ روده‌ها
خونریزی‌ یا آبسه‌ گوارشی‌
پنومونی‌
عفونت‌ استخوان‌
نارسایی‌ احتقانی‌ قلب‌
هپاتیت‌
درمان‌

اصول‌ کلی‌
تشخیص‌ با بررسی‌ آزمایشگاهی‌ خون‌ صورت‌ می‌گیرد.
‌بستری در بیمارستان‌ برای‌ موارد شدید، سایرین‌ می‌توانند در منزل‌ معالجه‌ شوند.
افراد بیمار را جدا کنید و از آنها بخواهید از کمدهای‌ کنار تخت‌ یا حمام‌ استفاده‌ کنند.
از یک‌ پوشش‌ گرم‌کننده‌ یا بطری‌ آب‌گرم‌ برای‌ تسکین‌ کرامپ‌های‌ شکمی‌ استفاده‌ کنید.
دست‌ها را به‌ دقت‌ و بیشتر مواقع‌ بشویید.
بیماران‌ را مرتباً در بستر بچرخانید.
از پارچه‌های‌ ولرم‌ برای‌ کشاله‌ ران‌ و زیر بغل‌ برای‌ کاهش‌ تب‌ استفاده‌ کنید، آسپرین‌ یا استامینوفن‌ نخورید؛ هر دوی‌ آنها لوله‌ گوارش‌ را تحریک‌ می‌کنند. از مسهل‌ استفاده‌ نکنید.
داروها
آنتی‌ بیوتیک‌ها تجویز خواهند شد.
برای‌ موارد شدید گلوکوکورتیکوییدها علاوه‌ بر آنتی‌بیوتیک‌ها تجویز خواهند شد.
فعالیت‌
حداقل‌ 3 روز پس‌ از محو علایم‌ استراحت‌ در بستر ضروری‌ است‌. برای‌ پیشگیری‌ از تشکیل‌ لخته‌های‌ خونی‌ ورید عمقی‌، پاها را باید غالباً در بستر خم‌ کرد.
رژیم‌ غذایی‌
در طول‌ مرحله‌ اسهال‌ یک‌ رژیم‌ غذایی‌ کاملاً مایع‌ لازم‌ است‌. سپس‌ یک‌ رژیم‌ غذایی‌ پرکالری‌ و کاملاً متعادل‌ لازم‌ است‌. مکمل‌های‌ ویتامینی‌ و معدنی‌ ممکن‌ است‌ کمک‌کننده‌ باشند.
در این‌ شرایط‌ به‌ پزشک‌ خود مراجعه‌ نمایید
اگر شما یا یکی‌ از اعضای‌ خانواده‌تان‌ علایم‌ حصبه‌ را داشته‌ باشید. ـ تب‌ ـ گلودرد ـ سرفه‌ شدید یا سرفه‌ خونی‌ ـ تنگی‌ نفس‌ ـ درد یا تورم‌ شدید شکم‌ ـ خونریزی‌ از مقعد ـ درد در ساق‌ یا ران‌ ـ سردرد، گوش‌درد یا تورم‌ مفاصل‌

[ 1389/10/10 ] [ 8:53 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

یمو شیرین، گونه‌ای لیمو است با نام علمی (Citrus medica ) . میوه آن شیرین و درشت است و آبش به‌عنوان مدربه بیماران تبدار داده می‌شود. خواص لیمو شیرین: - غنی از عناصر قلیایی است. - لیمو حاوی مقدار زیادی اسیدسیتریک و ویتامین C می‌باشد. - مقدار زیادی فسفر، منیزیم، پتاسیم، سدیم و کلسیم دارد. - حالت تازه کنندگی داشته و در صورتی که در چای ریخته شود، طعم مطبوعی پیدا می‌کند. - عامل ضدعفونی کننده بدن است و به طور طبیعی از تخمیر در معده جلوگیری می‌کند. - مصرف لیموشیرین در آنفلوانزا و افرادی که دچار تب ناشی از بیماری شده‌اند، توصیه می‌شود. چرا که این میوه خاصیت سم زدایی داخل بدن را از خود نشان داده‌است. - لیمو باعث حفظ کلسیم بدن می‌شود. - مصرف لیمو در زمان زکام و گلودرد بسیار موثر است. - در طب سنتی از لیمو شیرین به عنوان میوه‌ای خنک کننده یاد می‌کنند که برای رفع التهاب و عطش بیماران تب‌دار توصیه می‌شود. ـ حجم زیادی از لیمو شیرین را آب تشکیل می‌دهد و به همین دلیل این میوه خاصیت ادرار آور و همین طور ملین دارد. - مرکبات و از جمله لیموشیرین، سرگیجه را بر طرف می‌کند.

[ 1389/10/10 ] [ 8:53 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

بروشیت التهاب دیواره لوله های برونش یا نایژه ها که نای را به شش هامتصل می کنند، است. هنگامیکه برونش ها ملتهب می شوند و یا عفونی می شوند، هوای کمتری می تواند به شش ها یا از شش ها جریان پیدا کند و یک موکوس یا خلط سنگین در راه های هوایی تشکیل می شود.

برونشیت حاد معمولاً یک بیماری کوتاه است که به طور معمول از یک سرماخوردگی شدید یا به دنبال دیگر عفونت های ویروسی بروز می کند و با سرفه با خلط سبز و درد در مرکز قفسه سینه و شاید تب و تا حدودی کوتاه شدن نفس(معمولاً خفیف) مشخص می شود.

برونشیت مزمن با حضور سرفه تولید کننده موکوس در بیشتر روزهای ماه، سه ماه از سال برای دو سال متوالی بدون بیماری زمینه دیگری جهت توضیح سرفه مشخص می شود. افراد مبتلا به برونشیت مزمن همچنین درجات مختلفی از مشکلات تنفسی را دارند. به صورت دوره ای این افراد ممکن است به عفونت های ریوی مبتلا شوند که مشکلات تنفسی آنها را بدتر می کند. گاهی اوقات برونشیت مزمن" بیماری انسدادی مزمن ریوی" یا " بیماری انسدادی مزمن راه های هوایی" گفته می شود. این واژه ها نشان می دهند که مشکل اصلی مشکل بودن ورود و خروج هوا به قفسه سینه است و این چیزی است که مشکلات تنفسی را ایجاد می کند.

● شما چطور مبتلا به برونشیت می گردید؟

برونشیت حاد تقریباً همیشه توسط ویروس هایی که وارد برونش می شوند و موجب عفونت می شوند، ایجاد می گردد. از آنجائیکه سیستم ایمنی بدن علیه این ویروس ها مبارزه می کند، تورم بیشتر رخ می دهد و موکوس بیشتری تولید می شود. در بیشتر موارد، ویروسهایی که سرماخوردگی ایجاد می کنند، برونشیت حاد ایجاد می کنند. گاهی اوقات باکتریها برونشیت حاد ایجاد می کنند، بخصوص پس از عفونت های ویروسی مثل سرماخوردگی.

هنگامیکه لوله های برونش در طی یک دوره زمانی طولانی تحریک شده اند، موکوس زیاد به طور مداوم تولید می شود، دیواره لوله های برونش ضخیم می شود، یک سرفه تحریکی بروز می کند، جریان هوا ممکن است مختل شود، و ریه ها به خطر بیفتند. سپس لوله های برونش یک مکان پرورش ایده آل برای عفونت ها می گردند.

سیگار کشیدن معمولترین علت برونشیت مزمن است. برونشیت مزمن همچنین ممکن است از یک سری حملات برونشیت حاد نتیجه شود. علل دیگر شامل آلودگی هوا و گردو غبار صنعتی و گازها هستند.

● برونشیت چقدر شدید است؟

بیشترین علل برونشیت حاد پس از چند روز تا یک هفته برطرف می شوند. موارد شدید ممکن است همچنین ناخوشی عمومی و درد قفسه سینه ایجاد کند.

برونشیت مزمن با علایم بسیار جزئی شروع می شود. هرچند در برخی افراد علایم در طی چند سال بدتر و بدتر می شوند و ممکن است آنقدر شدید شوند که زندگی بیمار را تهدید کنند. برونشیت مزمن اغلب با دیگر بیماریهای ریوی، از قبیل آمفیزم ریوی( یک بیماری ریوی مزمن که در آن آلوئل ها ممکن است بصورت برگشت ناپذیر آسیب ببینند) همراه باشد.

● برونشیت چقدر طول می کشد؟

بیشتر موارد برونشیت حاد پس از چند روز تا یک هفته بدون مداخله پزشکی برطرف می شود. گاهی اوقات، هرچند، سرفه همراه با برونشیت حاد برای چند هفته تا چند ماه طول می کشد. این معمولاً به این دلیل است که برونش ها زمان زیادی طول می کشد تا بهبود یابند.

برونشیت مزمن یک بیماری پیشرونده است که برای آن هیچ درمانی وجود ندارد. علایم برونشیت مزمن به صورت معمول در یک زمان چند ماه طول می کشد. علایم بهتر می شوند اما سپس دوباره بیش از یکبار در سال، بخصوص در طی زمستان رخ می دهند. اثرات همچنانکه بیماری بدتر می شود، بیشتر طول می کشند، به تدریج سرفه کردن ها همواره رخ می دهند، صبح ها و در هوای سرد و مرطوب بدتر می شوند. همچنانکه برونشیت مزمن ادامه پیدا می کند، عفونت های قفسه سینه بیشتر تکرار می شوند.

● برونشیت چگونه درمان می شود؟

موارد زیادی از برونشیت حاد به خودی خود بدون درمان برطرف می شوند. برونشیت مزمن اگر در مراحل اولیه بیماری تشخیص داده شود به صورت موثرتری می تواند درمان شود. در حالیکه هیچ درمانی برای برونشیت مزمن وجود ندارد، انواع مختلفی از داروها وجود دارند که به تحت کنترل درآوردن و برطرف کردن علایم کمک خواهندکرد:

▪ داروهایی که برونکودیلاتور نامیده می شوند که معمولاً جهت درمان آسم تجویز می شوند، به باز کردن لوله های برونش و پاک کردن آن از موکوس کمک خواهند کرد.

▪ این داروها معمولاً همراه با یک inhaler داده می شوند.

یداروهایی که موکولیتیک نامیده می شوند که موکوس موجود در راه های هوایی را رقیق یا نرم کرده خروج آنرا به همراه سرفه آسانتر می کنند، نیز می توانند برای درمان برونشیت مزمن بکار روند.

▪ علایم مقاوم و بیماری شدیدتر با داروهای ضد التهاب که استروئیدها(از نوع گلوکوکورتیکوئیدها) نامیده می شوند، درمان می شوند که همراه با inhaler داده می شوند.

[ 1389/10/10 ] [ 8:49 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

ولادت:

حضرت علی ( ع ) نخستین فرزند خانواده هاشمی است که پدر و مادر او هر دو فرزند هاشم اند . پدرش ابوطالب فرزند عبدالمطلب فرزند هاشم بن عبدمناف است و مادر او فاطمه دختر اسد فرزند هاشم بن عبدمناف می باشد . خاندان هاشمی از لحاخ فضائل اخلاقی و صفات عالیه انسانی در قبیله قریش و این طایفه در طوایف عرب ، زبانزد خاص و عام بوده است . فتوت ، مروت ، شجاعت و بسیاری از فضایل دیگر اختصاص به بنی هاشم داشته است . یک از این فضیلتها در مرتبه عالی در وجود مبارک حضرت علی ( ع ) موجود بوده است . فاطمه دختر اسد به هنگام درد زایمان راه مسجدالحرام را در پیش گرفت و خود را به دیوار کعبه نزدیک ساخت و چنین گفت : خداوندا ! به تو و پیامبران و کتابهایی که از طرف تو نازل شده اند و نیز به سخن جدم ابراهیم سازنده این خانه ایمان راسخ دارم . پرودگارا ! به پاس احترام کسی که این خانه را ساخت ، و به حق ( 2 ) کودکی که در رحم من است ، تولد این کودک را بر من آسان فرما ! لحظه ای نگذشت که دیوار جنوب شرقی کعبه در برابر دیدگان عباس بن عبدالمطلب و یزید بن تعف شکافته شد . فاطمه وارد کعبه شد ، و دیوار به هم پیوست . فاطمه تا سه روز در شریفترین مکان گیتی مهمان خدا بود . و نوزاد خویش سه روز پس از سیزدهم رجب سی ام عام الفیل فاطمه ( 3 ) را به دنیا آورد . دختر اسد از همان شکاف دیوار که دوباره گشوده شده بود بیرون آمد و گفت : ( 4 ) پیامی از غیب شنیدم که نامش را علی بگذار .



دوران کودکی:

حضرت علی ( ع ) تا سه سالگی نزد پدر و مادرش بسر برد و از آنجا که خداوند می خواست ایشان به کمالات بیشتری نائل آید ، پیامبر اکرم ( ص ) وی را از بدو تولد تحت تربیت غیر مستقیم خود قرار داد . تا آنکه ، خشکسالی عجیبی در مکه واقع شد . ابوطالب عموی پیامبر ، با چند فرزند با هزینه سنگین زندگی روبرو شد . رسول اکرم ( ص ) با مشورت عموی خود عباس توافق کردند که هر یک از آنان فرزندی از ابوطالب را به نزد خود ببرند تا گشایشی در کار ابوطالب باشد . عباس ، جعفر را و پیامبر ( ص ) ، ( 5 ) علی ( ع ) را به خانه خود بردند . به این طریق حضرت علی ( ع ) به طور کامل در کنار پیامبر قرار گرفت . علی ( ع ) آنچنان با پیامبر ( ص ) همراه بود ، حتی هرگاه پیامبر از شهر ( 6 )خارج می شد و به کوه و بیابان می رفت او را نیز همراه خود می برد . بعثت پیامبر ( ص ) و حضرت علی ( ع ) شکی نیست که سبقت در کارهای خیر نوعی امتیاز و فضیلت است . و خداوند در آیات بسیاری بندگانش را به انجام آنها ، و سبقت گرفتن بر یکدیگر ( 7 )دعوت فرموده است . از فضایل حضرت علی ( ع ) است که او نخستین فرد ایمان آورنده به پیامبر ( ص ) باشند . ابن ابی الحدید در این باره می گوید : بدان که در میان اکابر و بزرگان و متکلمین گروه معتزله اختلافی نیست که علی بن ابیطالب نخستین فردی است که به اسلام ایمان آورده و پیامبر خدا را تایید کرده است .



حضرت علی ( ع ) نخستین یاور پیامبر ( ص ):

پس از وحی خدا و برگزیده شدن حضرت محمد ( ص ) به پیامبری و سه سال دعوت مخفیانه ، سرانجام پیک وحی فرا رسید و فرمان دعوت همگانی داده شد . در این میان تنها حضرت علی ( ع ) مجری طرحهای پیامبر ( ص ) در دعوت الهیش و تنها همراه و دلسوز آن حضرت در ضیافتی بود که وی برای آشناکردن خویشاوندانش با اسلام و دعوتشان به دین خدا ترتیب داد . در همین ضیافت پیامبر ( ص ) از حاضران سؤوال کرد : چه کسی از شما مرا در این راه کمک می کند تا برادر و وصی و نماینده من در میان شما باشد ؟ فقط علی ( ع ) پاسخ داد : ای پیامبر خدا ! من تو را در این راه یاری می کنم پیامبر ( ص ) بعد از سه بار تکرار سؤوال و شنیدن همان جواب فرمود : ای خویشاوندان و بستگان من ، بدانید که علی ( ع ) برادر و وصی و خلیفه پس از من در میان شماست . از افتخارات دیگر حضرت علی ( ع ) این است که با شجاعت کامل برای خنثی کردن توطئه مشرکان مبنی بر قتل رسول خدا ( ص ) در بستر ایشان خوابید و زمینه هجرت پیامبر ( ص ) را آماده ساخت .



حضرت علی ( ع ) بعد از هجرت:

بعد از هجرت حضرت علی ( ع ) و پیامبر ( ص ) به مدینه دو نمونه از فضایل علی ( ع ) را بیان می نمائیم : 1 - جانبازی و فداکاری در میدان جهاد : حضور وی در 26 غزوه از 27غزوه پیامبر ( ص ) و شرکت در سریه های مختلف از افتخارات و فضایل آن حضرت است . 2 - ضبط و کتابت وحی ( قرآن ) کتابت وحی و تنظیم بسیاری از اسناد تاریخی و سیاسی و نوشتن نامه های تبلیغی و دعوتی از کارهای حساس و پرارج امام ( ع ) بود . ایشان آیات قرآن چه مکی و چه مدنی ، را ضبط می کرد . به همین علت است که وی را از کاتبان وحی و حافظان قرآن به شمار می آورند . در این دوران بود که پیامبر ( ص ) فرمان اخوت و برادری مسلمانان را صادر فرمود و با حضرت علی ( ع ) پیمان برادری و اخوت بست و به حضرت علی ( ع ) فرمود : تو برادر من در این جهان و سرای دیگر هستی . به خدایی که مرا به حق برانگیخته است ... تو را به برادری خود انتخاب می کنم ، اخوتی که دامنه آن هر دو جهان ( 8 )را فرا گیرد . حضرت علی ( ع ) داماد رسول اکرم ( ص ) عمر و ابوبکر با مشورت با سعد معاذ رئیس قبیله اوس دریافتند جز علی ( ع ) کسی شایستگی زهرا ( س ) را ندارد . لذا هنگامی که علی ( ع ) در میان نخلهای باغ یکی از انصار مشغول آبیاری بود موضوع را با ایشان در میان نهادند و ایشان فرمود : دختر پیامبر ( ص ) مورد میل و علاقه من است . و به سوی خانه رسول به راه افتاد . وقتی به حضور رسول اکرم ( ص ) رسید ، عظمت محضر پیامبر ( ص ) مانع از آن شد که سخنی بگوید ، تا اینکه رسول اکرم ( ص ) علت رجوع ایشان را جویا شد و حضرت علی ( ع ) با تکیه به فضایل و تقوا و سوابق درخشان خود در اسلام فرمود : آیا صلاح می دانید که فاطمه را در عقد من درآورید ؟ پس از موافقت حضرت زهرا ( س ) آن حضرت به دامادی رسول اکرم ( ص ) نائل آمدند .



غدیر خم:

پیامبر ( ص ) بعد از اتمام مراسم حج در آخرین سال عمر پربرکتش در راه برگشت در محلی به نام غدیرخم در نزدیکی جحفه دستور توقف داد ، زیرا پیک وحی فرمان داده بود که پیامبر ( ص ) باید رسالتش را به اتمام ( 9 )برساند . پس از نماز ظهر پیامبر ( ص ) بر بالای منبری از جهاز شتران رفت و فرمود : ای مردم ! نزدیک است که من دعوت حق را لبیک گویم و از میان شما بروم درباره من چه فکر می کنید ؟ مردم گفتند : گواهی می دهیم که تو آیین خدا را تبلیغ می کردی پیامبر فرمود : آیا شما گواهی نمی دهید که جز خدای یگانه ، خدایی نیست و محمد بنده خدا و پیامبر اوست ؟ مردم گفتند : آری ، گواهی می دهیم . سپس پیامبر ( ص ) دست حضرت علی ( ع ) را بالا گرفت و فرمود : ای مردم ! در نزد مؤمنان سزاوارتر از خودشان کیست ؟ مردم گفتند : خداوند و پیامبر او بهتر می دانند . سپس پیامبر فرموند : ای مردم ! هر کس من مولا و رهبر او هستم ، علی هم مولا و رهبر اوست . و این جمله را سه بار تکرار فرمودند . بعد مردم این انتخاب را به حضرت علی ( ع ) تبریک گفتند و با وی بیعت نمودند .



حضرت علی ( ع ) بعد از رحلت رسول اکرم ( ص ):

پس از رحلت رسول اکرم ( ص ) به علت شرایط خاصی که بوجود آمده بود ، حضرت علی ( ع ) از صحنه اجتماع کناره گرفت و سکوت اختیار کرد. نه در جهادی شرکت می کرد و نه در اجتماع به طور رسمی سخن می گفت . شمشیر در نیام کرد و به وظایف فردی و سازندگی افراد می پرداخت . فعالیتهای امام در این دوران به طور خلاصه اینگونه است : 1 - عبادت خدا آنهم در شان حضرت علی ( ع ) 2 - تفسیر قرآن و حل مسائل دینی و فتوای حکم حوادثی که در طول 23سال زندگی پیامبر ( ص ) مشابه نداشت . 3 - پاسخ به پرسشهای دانشمندان ملل و شهرهای دیگر . 4 - بیان حکم بسیاری از رویدادهای نوظهور که در اسلام سابقه نداشت . 5 - حل مسائل هنگامی که دستگاه خلافت در مسائل سیاسی و پاره ای از مشکلات با بن بست روبرو می شد . 6 - تربیت و پرورش گروهی که از ضمیر پاک و روح آماده ، برای سیر و سلوک برخوردار هستند . 7 - کار و کوشش برای تامین زندگی بسیاری از بینوایان و درماندگان تا آنجا که با دست خویش باغ احداث می کرد و قنات استخراج می نمود و سپس آنها را در راه خدا وقف می نمود .



خلافت حضرت علی ( ع ):

در زمان خلافت حضرت علی ( ع ) جنگهای فراوانی رخ داد از جمله صفین ، جمل و نهروان که هر یک پیامدهای خاصی به دنبال داشت .



شهادت امام علی ( ع ):

بعد از جنگ نهروان و سرکوب خوارج برخی از خوارج از جمله عبدالرحمان بن ملجم مرادی ، و برک بن عبدالله تمیمی و عمروبن بکر تمیمی در یکی از شبها گرد هم آمدند و اوضاع آن روز و خونریزی ها و جنگهای داخلی را بررسی کردند و از نهروان و کشتگان خود یاد کردند و سرانجام به این نتیجه رسیدند که باعث این خونریزی و برادرکشی حضرت علی ( ع ) و معاویه و عمروعاص است . و اگر این سه نفر از میان برداشته شوند ، مسلمانان تکلیف خود را خواهنددانست . سپس با هم پیمان بستند که هر یک از آنان متعهد کشتن یکی از سه نفر گردد . ابن ملجم متعهد قتل امام علی ( ع ) شد و در شب نوزدهم ماه رمضان همراه چند نفر در مسجد کوفه نشستند . آن شب حضرت علی ( ع ) در خانه دخترش مهمان بودند و از واقعه صبح با خبر بودند ، وقتی موضوع را با دخترش در میان نهاد ، ام کلثوم گفت : فردا جعده را به مسجد بفرستید . حضرت علی ( ع ) فرمود : از قضای الهی نمی توان گریخت . آنگاه کمربند خود را محکم بست و در حالی که این دو بیت را زمزمه می کرد عازم مسجد شد . کمر خود را برای مرگ محکم ببند ، زیرا مرگ تو را ملاقات خواهدکرد . و از مرگ ، آنگاه که به سرای تو درآید ( 10 ) . جزع و فریاد مکن ابن ملجم ، در حالی که حضرت علی ( ع ) در سجده بودند ، ضربتی بر فرق مبارک خون از سر حضرتش در محراب جاری شد و محاسن ( 11 ) آن حضرت وارد ساخت . شریفش را رنگین کرد . در این حال آن حضرت فرمود : فزت و رب الکعبه به خدای کعبه سوگند که رستگار شدم سپس آیه 55سوره طه را تلاوت فرمود : شما را از خاک آفریدیم و در آن بازتان می گردانیم و بار دیگر از آن ( 12 ) بیرونتان می آوریم . حضرت علی ( ع ) در واپسین لحظات زندگی نیز به فکر صلاح و سعادت مردم بود و به فرزندان و بستگان و تمام مسلمانان چنین وصیت فرمود : شما را به پرهیزکاری سفارش می کنم و به اینکه کارهای خود را منظم کنید و اینکه همواره در فکر اصلاح بین مسلمانان باشید . یتیمان را فراموش نکنید ، حقوق همسایگان را مراعات کنید . قرآن را برنامه ی عملی خود قرار دهید . نماز را بسیار گرامی بدارید که ستون دین شماست . حضرت علی ( ع ) در 21ماه رمضان به شهادت رسید و در نجف اشرف به خاک سپرده شد ، و مزارش میعادگاه عاشقان حق و حقیقت شد

[ 1389/10/10 ] [ 8:47 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

زنبور عسل همواره در طول تاریخ مورد احترام بشر بوده است. در تمام کتاب‌های آسمانی مانند: قرآن کریم، انجیل و تورات، در نوشته‌های قدیمی یونان و روم، افسانه‌های کهن قوم اسلاو، کتاب مقدس هندوان و خلاصه همه جا از زنبور عسل به عنوان یک حشره ی مفید و پرکار و از عسل به عنوان ماده ی نیروزا و شفا‌بخش یاد شده است.

انجیل، عسل را مظهر فراوانی و نعمت دانسته است. در قرآن کریم نیز از عسل به عنوان موهبت الهی و شفا‌بخش یاد شده و حتی یک سوره به نام زنبور عسل (نحل) اختصاص یافته است:

و أوحی ربّک إلی النَّحْلِ أنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبالِ بیوتاً ومِنَ الشَّجَرِ وَمِما یعْرِشُون* ثُمّ کُلِی مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ فَاسلکُی سُبُل رَبِّکِ ذُلَلاً یخْرُجُ مِنْ بُطُونَها شَراب مَخْتَلِف ألوانُهُ فِیهِ شِفاء لِلنّاسِ إنِّ فِی ذلِکَ لآیة لِقَوْمٍ یتَفَکَّرون.1

و پروردگار تو به زنبور عسل وحی و الهام غریزی کردکه: «ازکوه‌ها و درختان و داربست‌هایی که مردم می‌سازند، خانه‌هایی برگزین. سپس از شیره گل‌ها بخور و راه‌هایی را که پروردگارت برای تو تعیین کرده است، به راحتی بپیما». از درون شکم آن‌ها، نوشیدنی با رنگ‌های مختلف بیرون می‌آید که در آن، شفا برای مردم است. به یقین، در این امر، نشانه روشنی است برای آنان که می‌اندیشند.

با توجه به این آیه باید به این نکته توجه داشت که عسل‌های گوناگون با خواص گوناگونی وجود دارد مثل عسل گل سرخ، عسل گل یاس، عسل اکالیپتوس، عسل زیرنون و…. براساس نتایج پژوهشگران، بهترین نوع عسل آن است که از شهد گل‌های فراوان به دست آید و خداوند متعال در این آیه، با عبارت «من کل الثمرات» به این نکته اشاره مستقیم دارد.

رنگ عسل نیز برحسب آن که زنبور برچه گل و ثمره‌ای نشسته و از آن استفاده کرده است، متفاوت است. رنگ عسل از بی‌رنگ تا زرد روشن، کهربایی قرمز و تیره، قهوه‌ای تیره، سفید، خرمایی و گاهی مایل به سیاه متغیر است. عسل‌های سبز و آبی نیز دیده شده است. تنوع رنگ‌ها علاوه براین که گویای تنوع سرچشمه‌های به دست آوردن آن است، تنوعی برای ذوق‌ها و سلیقه‌ها به شمار می‌رود؛ زیرا امروزه ثابت شده است که رنگ غذا در تحریک اشتهای انسان مؤثر است. خداوند در این آیه، این نکته را با عبارت «شَراب مَخْتَلِف ألْوانُهُ» بیان کرده است.

خداوند در این آیه، عسل را برای انسان‌ها یاد می‌کند (لِلناس). زنبور شناسان می‌گویند برای یک کندوی چند هزار نفری در تمام مدت سال تنها چند کیلو عسل کفایت می‌کند و هرزنبور عسل برای رفع گرسنگی‌اش کافی است روی دو یا سه گل بنشیند، در حالی که هرساعت به طور متوسط روی دویست و پنجاه گل می‌نشیند (4کیلو متر راه می‌پیماید). زنبورها در مدت کوتاه عمرشان چندین برابر غذای مورد نیاز خود را در کندو ذخیره می‌کنند. اگر باز هم به منابع قندی و شهد گل دسترسی یابند، باز هم ذخیره خواهد کرد؛ چون آن‌ها تنها برای خود عسل تولید نمی‌کنند، بلکه برای سلامتی همه انسان‌ها تلاش می‌کند.

خداوند متعال، عسل را شفا برای مردم می‌داند و این امر را نشانه‌ی روشنی برای اندیشمندان می‌شمارد: «فیه شِفاء لِلناسِ إنَّ فِی ذلک لآیة لِقومٍ یتفکّرون».

استفاده از قدرت جادویی عسل برای حفظ سلامتی، زیبایی، طول عمر و درمان بیماری‌های گوناگون، پیشینه دیرینی دارد. تاریخ نخستین کاربردهای عسل و موم در اهداف پزشکی به دورترین دوره‌ها در چین برمی‌گردد. ارسطو در کتابش به نام «آفتاب باستانی و پرورش زنبور عسل» خواص ویژه‌ای برای عسل قایل شده است. جالینوس حکیم معتقد بود که عسل در درمان بعضی بیماری‌ها اعجاز می‌کند. موکریت، فیلسوف مشهور یونانی که بیش از صد سال عمر کرد، با غذا عسل می‌خورد. فیثاغورس و پیروان او نیز عسل را جزو غذای روزانه خود قرار داده بودند.

بقراط که 107 سال عمر کرد، پیوسته عسل می‌خورد و برای درمان بیش‌تر بیماری‌ها آن را تجویز می‌کرد. ابو‌علی سینا، دانشمند بزرگ ایرانی در کتاب پزشکی قانون، خواص شفا‌بخش عسل را در درمان بیماری‌ها یاد‌آور شده است.

پیامبر گرامی اسلام و ائمه معصومین نیز در روایت‌های گوناگون، ارزش غذایی و خواص دارویی زیادی برای عسل بیان کرده‌اند:

امام صادق‌(ع) می‌فرماید: ما استشفی الناس بمثل شَربة العسل.

مردم به چیزی جز مانند عسل درمان نمی‌شوند.

امام رضا‌(ع) از اجداد گرامی‌اش نقل می‌فرماید که رسول خدا فرمود:

إن یکن فی شیء شفاء ففی شَرطه الحجام أو فی شَربة العسل.

اگر در چیزی درمان باشد، در نیشتر حجامت‌گر یا شربتی از عسل است. 2

امام رضا‌(ع) از نیاکان گرامی‌اش و آنان از رسول خدا نقل می‌فرمایند که فرمود:

لا تردُوا شربة العسل علی من اتاکم بها.

چنان‌چه کسی برای شما عسل هدیه آورد، دست او را رد نکنید.3

عسل ماده‌ای معجزه‌گر است و در درمان انواع بیماری‌ها کاربرد دارد. از عسل، داروهای زیادی برای لطافت وزیبایی پوست، ورم چشم، خشکی و ترک خوردگی پوست می‌سازند.

عسل به طور معجزه آسا در ترمیم انواع زخم‌ها مؤثر است. عبرانی‌ها نزدیک به سه هزار سال پیش عسل را برای درمان زخم‌ها به کار می‌برده‌اند. عسل ضد عفونی کننده است و براساس گزارش پژوهشگران دانشگاه سیدنی، زخم‌ها را زود بهبود می‌بخشد.

یونانی‌ها، عسل را برای تقویت باروری مردان به کار می‌بردند. بقراط، عسل را به عنوان مسهل و برای درمان دردهای دستگاه تنفسی، کبد و کلیه‌ها به کار می‌برد. در حدود 50 گزارش در ژورنال‌های پزشکی در مورد تأثیر عسل در پوشاندن زخم و درمان عفونت‌های چشمی واسهال وجود دارد. Soliman، عسل را در ترکیبی برای درمان گواتر به کاربرده است. براساس گزارش برنامه علمی (Beymd Roo) در آفریقا اثبات شده است که عسل تأثیر زیادی در کنترل عفونت‌های سوختگی دارد. Abramor و همکارانش در سال 1938 از عسل به عنوان درمان سوختگی چشم استفاده کردند. عسل یکی از ارکان اصلی رژیم‌های غذایی بیماران ورم‌های سرطانی (ایسلر) در آلمان را تشکیل می‌دهد.

xu و‌همکارانش در سال 1989در چین محلولی شامل عسل را برای بیماران مبتلا به AIDS، سرطان و عفونت‌های مختلف تهیه کردند.

دکترetal در سال 1998 به موردی از پیوند پوست با استفاده از عسل به ضایعات پوستی مننگو کوکال، اشاره کرده که در آن بسیار مؤثر واقع شده است. عسل در درمان کم خونی نیز بسیار مؤثر است گلبول‌های قرمز خون را افزایش می‌دهد. هم چنین خاصیت ضد خون‌ریزی دارد و از این بابت می‌تواند نقص ویتامین k بدن را جبران کند.

دکتر توماس در مقاله‌ای در نشریه Lacet می‌گوید: «در موارد ضعف قلب مشاهده شده است که عسل می‌تواند در باز گرداندن فعالیت قلب و زنده نگهداشتن بیماران تأثیر زیادی داشته باشد».

بحث درباره خواص درمانی و قدرت شفا‌بخش عسل در بیماری‌های گوناگون بسیار گسترده است؛ زیرا شفایی که خداوند متعال آن را بیان کند، گسترده وعظیم خواهد بود. بدین ترتیب، ملاحظه می‌شود که چرا خداوند حکیم و بلند مرتبه، شفای مردم را در «عسل» قرار داده است.

[ 1389/10/10 ] [ 8:27 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

ارزش و عظمت نماز

بى تردید، در میان عبادات و مسائل معنوى و ملکوتى، نماز از ارزش و اهمیّت خاصّى برخوردار است.

به اندازه اى که به نماز سفارش شده به چیزى سفارش نشده است.

نماز وصیّت حضرت حق، و انبیا و امامان، و عارفان و عاشقان، و ناصحان و حکیمان است.

کتابى از کتاب هاى آسمانى حق خالى از آیات مربوط به نماز نیست.

از برنامه هاى بسیار مهمّ کتاب هاى عرفانى و اخلاقى و مخصوصاً کتب حدیث، نماز است.

معارف الهى، انسان بى نماز را انسان نمى دانند، و هر بى نمازى را مستحقّ عذاب ابد و محروم از بهشت دانسته و بلکه جداى از نماز را حیوانى پست و موجودى تهیدست و تیره بختى بیچاره به حساب مىآورند.

نماز در زندگى و حیات انسان به اندازه اى ارزش دارد که اولیاى الهى براى یک لحظه از آن غافل نبودند و از هر راهى که ممکن بود دیگران را هم به این عبادت ملکوتى تشویق مىکردند.

نماز با این که به غیر مکلّف واجب نیست ولى به خاطر ارزش و اهمیّتى که دارد امامان معصوم دستور مىدادند که فرزندتان را از شش ـ هفت سالگى به جهان نماز ببرید و آنان را به سفر در این عرصه گاه معنوى تشویق کنید:

* عَنْ مَعاوِیَةَ بْنِ وَهَب قالَ: سَأَلْتُ اَباعَبْدِاللّهِ(علیه السلام) فى کَمْ یُؤْخَذُ الصَّبِىُّ

بَالصَّلوةِ فَقالَ: فیما بَیْنَ سَبْعَ سِنینَ وَ سِتَّ سِنینَ(1).

معاویة بن وهب که از بزرگان اصحاب امام ششم است از حضرت باقر (علیه السلام)مى پرسد: در چه زمانى کودکان خود را متوجّه نماز کنیم حضرت مىفرماید: در هفت و شش سالگى.

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِم عَنْ اَحَدِهِما (علیهم السلام) فِى الْصَبِىِّ مَتى یُصَلّى قالَ: اذا عقل الصَّلوةَ. قُلْتُ: مَتى یَعْقِلُ الصَّلوةَّ وَ تَجِبُ عَلَیْهِ قالَ لِسِتَّ سنین(2).

محمّد بن مسلم که از یاران بى نظیر امامان است، از حضرت باقر یا حضرت صادق (علیهما السلام) مىپرسد: کودک در چه زمانى نماز بخواند حضرت مىفرماید: وقتى که نماز را بفهمد. عرضه مىدارد: چه زمانى مىفهمد تا خواندن نماز بر او لازم باشد امام مىفرماید: در شش سالگى.

عَنِ الْحَلَبى، عَنْ اَبى عَبْدِلله(علیه السلام) عَنْ اَبیهِ قالَ: اِنّا تَأْمُرُ صِبْیانَنا بِالصَّلوةِ اِذا کانُوا بَنى خَمْسِ سِنینَ، فَمُرُوا صِبْیانَکُمْ بِالصَّلوةِ اِذا کانُوا بَنى سَبْعِ سِنینَ.

حلبى از راویان بزرگوار شیعه است از امام صادق (علیه السلام) نقل مىکند که حضرت از پدر بزرگوارشان امام باقر (علیه السلام) روایت مىکنند که ما فرزندانمان را در سن پنج سالگى به نماز امر مىکنیم، پس شما آنان را به وقت هفت سالگى به دنیاى نماز حرکت دهید.

روایات بسیار مهمّ کتاب هاى پرارزش حدیث از سبک شمردن نماز شدیداً نهى مىکنند:

عَنْ اَبى جَعْفَر (علیه السلام) قالَ: لا تَتَهاوَنْ بِصلوتَکَ فَاِنَّ النَّبِىَّ (صلّى الله علیه وآله وسلّم) قالَ عِنْدَ مَوْتِهِ: لَیْسَ مِنّى مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلوتِهِ، لَیْسَ مِنّى مَنْ شَرِبَ مُسْکِراً، لایَرِدُ عَلَىَّ

[ 1389/10/9 ] [ 16:59 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

موز

موز به خواب افرادی که دارای فشار خون بالایی هستند کمک می کند همچنین خطر حملات قلبی را کاهش می دهد.

موز بهبود دهنده زخم مزمن معده و کاهش دهنده کلسترول می باشد. ماده معجزه آسا موجود که در موز سیستم گردش خون را تنظیم می کند پتاسیم است.

به عنوان مثال در مطالعه 859 نفر مرد و زن که به وسیله دانشگاه Sandiago کالیفرنیا و دانشگاه کمبریج انگلستان انجام شد تحقیقات نشان داد که افرادی که روزانه از غذایی که دارای پتاسیم بالایی هستند استفده می کنند مثل موز 40% کمتر خطر ابتلا به حمله قلبی را دارند.

تحقیق دیگری نشان داد که کسانی که به طور روزانه به جیره غذایی خود پتاسیم اضافه می کنند ضمن اینکه از حملات قلبی جلوگیری می شود. بلکه باعث کاهش خون نیز می گردد.

اثر پتاسیم خیلی قوی است دانشمندان می گویند افزودن پتاسیم به غذای روزانه افراد باعث پایین آمدن فشار خون می شود و وقتی که پتاسیم را از جیره غذایی حذف می نمایند فشار خون بالا می رود. تحقیقاتی که در دانشگاه Temple فیلا دلفیا انجام شد نشان می دهد که حذف پتاسیم از غذای 12 نفر که فشار خون بالاتر داشتند بعد از 10 روز فشار خونشان بالاتر رفته است.

چه مقدار پتاسیم باید به غذا افزود ؟ بررسی که در دانشگاه Naples ایتالیا انجام شده نشان می دهد که 81 % افرادی که فشار خون بالایی دارند اگر از 3 الی 6 جیره غذایی که پتاسیم بالا دارند مثل موز استفاده کنند میزان دارو درمانی آنها به نصف و در بعضی ها کاملا قطع گردیده است.

درمان طبیعی زخم معده

تحقیقات نشان می دهد که اثر موز بر روی زخم بیشتر از داروهای گران قیمت است که به وسیله پزشک تجویز می شود.

بررسی های آزمایشگاهی و بررسی روی حیوانات نشان می دهد که موز یک ماده حفاظت کننده می باشد. هر چند تحقیقات کاملتری لازم می باشد تا به عمل یک تکه موز در سیستم هاضمه پی برد. تحقیقات انجام شده در کالج Kastuba هند نشان می دهد که عامل شیمیایی موجود در موز به نام Protease Inhibitor واقعا باکتری عامل اولسر را متوقف می کند. محققین دیگر در دانشگاه New England در استرالیا نشان می دهد که موز از برگشت اولسر جلوگیری می نماید همان طوری که داروهای گران قیمت این کار را انجام می دهد عوارض جانبی نیز ندارد. رمز این تحقیقات این بود که این موزها کاملا رسیده و قهوه ای بودند در این مرحله موز ماده ای تولید می کند که همان لایه پوششی تولید شده در معده است که بر اثر اسید معده کاهش پیدا می کند.

در طول این مدت محققین اثرات درمانی دیگر موز را نیز دنبال نموده اند. در تحقیقی که بر روی حیوانات در دانشگاه Kerala در هند انجام شد معلوم گردید که موز نرسیده خشک شده سطح LDL کلستورل را کاهش می دهد که این نوع کلسترول نوع مضر کلسترول می باشد که باعث انسداد رگها می شود و از تغییرات شیمیایی بین عضلات قلب که خود می تواند عامل بیماری Cardio Vascular گردد جلوگیری کند. تحقیق دیگری در New Dehli نشان می دهد که پودر موز خشک شده می تواند درد را کاهش دهد.

[ 1389/10/9 ] [ 16:56 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ،
X