آخرين خبر

در کوتاه ترین زمان بروزترین باشید

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ آخرين خبر خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

فکر می کنید نقش فرهنگ در ازدواج چیست؟ پرسیدن این سوال ممکن است تخصصی و غیرضروری به نظر برسد اما وقتی پای مصداق ها به میان بیاید، می بینید که فرهنگ یک پای ثابت معادله ای است که می تواند به موفقیت یا شکست ازدواج منجر شود. فرهنگ، راه و روشی است که شما با آن زندگی میکنید. شاید برایتان عجیب باشد اما این فرهنگ است که به شما میگوید چطور از خواب بلند شوید، چطور با خانواده تان رفتار کنید، چقدر حرف بزنید، چگونه غذا بخورید، چطور با مردم ارتباط داشته باشید! در واقع فرهنگ، طوری شما را برنامه ریزی می کند که جدا کردن آن از شخصیت شما عملا غیرممکن است و به همین دلیل روانشناسان معتقدند تناسب فرهنگی یکی از مهم ترین تناسب های بین همسران است. ویژگیهای فرهنگی و جغرافیایی یک محل، تاثیر مستقیمی روی ویژگیهای شخصیتی مردم آن محل و عادت های زندگی آن ها می گذارد. پس افراد متناسب با شرایط محیطی که در آن زندگی می کنند، متفاوتند. مثلاً مردم مناطق گرمسیر دارای طبیعتی گرم هستند. بسیار خوش‌اخلاق و مهمان‌نوازند. ولی مردم مناطق سردسیر،کمتر حرف می‌زنند. مقاوم و صبورند و بیشتر در خودشان هستند. می بینید که شما حتی اگر در جغرافیای واحدی به نام ایران زندگی کنید، باز هم انگار آسمان بالای سرتان یک رنگ نیست! زندگی آسان براین اساس زندگی زوجی که هر دو اهل یک منطقه هستند بسیار راحت تر از زندگی مشترک زوجی است که هرکدام در منطقه ای متفاوت بزرگ شده اند. چون اگر هر دو اهل یک منطقه باشند، در بیشتر عادت های زندگی و حتی برخورد با مسائل همتا و مشابه اند. یکدیگر را درک میکنند. در بسیاری از مسائل، تصمیم مشترک و یکسانی میگیرند و براساس آن عمل کنند. مهم تر از همه این که فرزندانشان را براساس یک طرح فرهنگی هماهنگ تربیت می کنند. البته افراد تغییرپذیرند و می توانند در طول زمان به توافقاتی درباره روش زندگی شان برسند اما مسلما اگر پیش از توافق، شباهت بین آنها وجود داشته باشد، مسلما اختلاف نظرهای کمتری به وجود می آید و انرژی و وقت کمتری برای رسیدن به هماهنگی صرف می شود. چیزی که نتیجه مستقیم آن بالا رفتن رضایت از زندگی و بیشتر شدن آرامش و همدلی است. ازدواج نه تنها دو فرد بلکه دو خانواده را به یکدیگر پیوند میدهد و در جامعه ایرانی که خانواده ها در هم تنیده هستند، اختلاف در عقاید و ارزش ها تأثیر مستقیمی بر شرایط زندگی، تعادل و سلامت خانواده تازه تشکیل شده دارد این کاملا طبیعی است که زن و مردی که قرار است با هم زندگی کنند، دوست نداشته باشند از عادت ها و فرهنگی خانوادگی شان چشم پوشی کنند و همرنگ دیگری شوند. کنار گذاشتن فرهنگ برای افراد به معنای نادیده گرفتن نظام ارزشی، افکار، عقاید و به هم ریختن همه ملاکهای اخلاقی و اجتماعیشان، بیهویت شدن و در هم ریختگی ارزشها و سردرگمیشان است و نمیتوان به دلیل علاقه به یک فرد، فرهنگ را در زندگی نادیده گرفت. حتی اگر فرض کنیم که زوج جوان بتوانند در سایه علاقه و خصوصیات مشترک اخلاقی، تحصیلی و موارد دیگر راه مسالمت آمیزی جهت پیوند فرهنگهای متضادشان بیابند، تکلیف خانواده هایشان چه خواهد شد؟ ازدواج نه تنها دو فرد بلکه دو خانواده را به یکدیگر پیوند میدهد و در جامعه ایرانی که خانواده ها در هم تنیده هستند، اختلاف در عقاید و ارزش ها تأثیر مستقیمی بر شرایط زندگی، تعادل و سلامت خانواده تازه تشکیل شده دارد. تکلیف روشن با تمام این اوصاف، قرار نیست ازدواج ها فقط در قومیت ها و فرهنگ های یکسان اتفاق بیفتد و هر ازدواج میان فرهنگی محکوم به شکست باشد. اما اگر در موقعیت ازدواج با کسی قرار گرفتید که تفاوت فرهنگی چشمگیری با شما داشت یا در منطقه ای بزرگ شده بود که به آداب و رسوم متفاوتی پایبند هستند، جدول زیر می تواند شما را در رسیدن به یک ذهنیت روشن تر یاری کند. به این ترتیب شما هم فرهنگ و شیوه زندگی خود را بیشتر می شناسید و هم با فرهنگ فردی که قصد ازدواج با او را دارید، آشنا می شوید. آن وقت میتوانید مقایسه کنید که چقدر از نظر فرهنگی به هم شبیه هستید یا با هم تفاوت دارید. برای خود و همسرآینده تان این جدول را ترسیم کنید و خانه های آن را با توجه به مثال های زده شده و بر اساس موقعیت خود پر کنید. جدول تناسب فرهنگی اجزای فرهنگ شهرشما: X شهر فرد موردنظر: روستایی در استان Y توافق در مورد اجزای فرهنگ نتیجه مقایسه عادات غذایی قرمه سبزی، پیتزا آب گوشت، کوفته شیرین از نظر ذائقه و نوع غذا به توافق رسیدیم توافق عادات رفتاری دیرازخواب برخاستن زود از خواب برخاستن - عدم شباهت و توافق زبان فارسی زبان محلی روستا - عدم شباهت و توافق ارزش ها تحصیلات، پول پسر، زمین - عدم شباهت و توافق شیوه تصمیمگیری وتفکر مشورت زن وشوهر با یکدیگر تصمیم گیری مرد با مشورت بزرگان فامیل - عدم شباهت و توافق آداب ورسوم (رسوم ازدواج، مهماننوازی، عزاداری و ...) عقد وعروسی باتشریفات. حنابندان، حمام عروس و.. با سادگی هرچه تمامتر - عدم شباهت و توافق شیوه فرزندپروری دموکراسی محور والدین محور - عدم شباهت و توافق شیوه لباس پوشیدن شهری لباس محلی - عدم شباهت و توافق اهداف پیشرفت مالی وتحصیلی حفظ فرهنگ قوم و تولید مثل - عدم شباهت و توافق اخلاقیات دروغ مصلحتی صادق، مهربان - عدم شباهت و توافق قوانین قانون حرف ریش سفید قوم قانون است. - عدم شباهت و توافق نگرش نسبت به دنیا خوشبین نسبت به دنیا دیدی بیشتر محتاطانه وکمی خوشبینانه - عدم شباهت و توافق موانع وشکستها به دست آوردن کار سختی در امرمعاش - عدم شباهت و توافق شغل مکانیک، معلم و... دامپرور، کشاورز و... - عدم شباهت و توافق گاهی بعضی از زوج ها از نظر فرهنگی به یکدیگر شباهت دارند، اما در برخی مسائل کوچک دارای اختلاف سلیقه هستند. این مساله هم می تواند باعث تعارض وتنش بین زوجین شود. بنابراین قبل ازدواج در این موارد به توافق و تفاهم برسید تا زندگی مشترکتان دچار تلاطم نشود.

[ 1389/11/29 ] [ 9:52 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در موقعیت ازدواج با کسی قرار گرفته باشید که دین یا مذهبی متفاوت از شما دارد. یا کسی که تصمیم داشته دینش را تغییر دهد تا بتواند با شما ازدواج کند. فکر می کنید ازدواج با چنین فردی چقدر شانس موفقیت دارد؟ البته که تمام ادیان توحیدی مقدس و مورد احترام هستند اما این به معنای موفق بودن ازدواج بین پیروان این ادیان نیست. بالاتر از آن حتی، ازدواج بین پیروان مذاهب مختلف از یک دین (مثل شیعه و سنی) هم می تواند چالش های زیادی را در بر داشته باشد. چنانچه پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: انکِحوالاَکفاء : با همتایان خود ازدواج کنید. و این تناسب و همتایی در مهم ترین بخش خود تناسب اعتقادی را شامل می شود که به شکلی مستقیم در شکل گیری افکار و شخصیت یک فرد نقش دارد. عقاید دینی بخش مهمی از فرهنگ و ذهنیت یک فرد را تشکیل می‌دهند که از شیوه زندگی و فعالیت های روزمره تا تربیت فرزندان و نوع روابط و معاشرت‌ها را تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین بیراه نیست اگر بگوییم که تناسب اعتقادی در ازدواج اولین و مهمترین عامل تفاهم است. یک آزمون اصولی با تمام این اوصاف اگر هنوز فکر می کنید که طرف مقابلتان با وجود تفاوت های مذهبی و اعتقادی می تواند همسر مناسبی برای شما باشد، پیشنهاد می کنیم این تمرین را انجام دهید و از فرد مقابلتان هم بخواهید که آن را انجام دهد. به این ترتیب می توانید نگاه روشن تری نسبت به این مساله پیدا کنید. در ستون سمت راست جدول، ملاک ها و باورهای دینی خود را به ترتیب اولویتی که برایتان دارند یادداشت کنید و در 4ستون مقابل بنویسید که از همسر آینده تان در مورد آن ملاکها چه انتظاری دارید. هر کدام از این 4ستون سطوح پایبندی یک فرد نسبت به فرایض و عقاید دینی را مشخص می کند. در مثال زیر می توانید باورهای شخص X و انتظارات او را از همسرش ببینید. ملاکهاوباورهای دینی خطوط سبز خطوط آبی خطوط زرد خطوط قرمز 1. نماز او هم مانند من همیشه نماز بخواند. اگر بعضی اوقات نخواند مهم نیست. اگر نخواند، خوب نیست. اگراعتقادی به نماز نداشته باشد. اصلاً با او ازدواج نمی کنم. 2. مسئله امامت امامت 14 معصوم را به عنوان امامان ما قبول داشته باشد. - - اگر به این مسئله اعتقاد نداشته باشد، اصلاً با او ازدواج نمی کنم. 3. نحوه برگزاری مراسم دینی مراسم دینی مانند من نماز بخواند و مراسمهای مذهبی اش را انجام دهد. - - اگر مانند ما نماز نخواند اصلاً با او ازدواج نمیکنم. زیرا در این صورت نماز او باطل است. توجه: اگر فرد مقابل در ستون خطوط سبز قرار داشت، پس همسر ایده آلیست. ستون خطوط آبی ستونی است که می توان از آنها چشم پوشی کرد. ستون خطوط زرد مربوط به مسائلی است که افراد را در تصمیم‌گیری حساس و دودل می‌کنند. در ازدواج با کسانی که دارای این خطوط هستند، باید بیشتر دقت کرد. ستون خطوط قرمز نیز مربوط به مسائلی هستند که برایت خیلی مهم هستند. به عبارت دیگر عدم وجود آنها، زندگی را سخت یا غیرممکن می‌کنند. * وجود هر سه خط زرد در یک فرد به منزله‌ی یک خط قرمز است. * باافردی که دارای خطوط قرمزهستند، ازدواج نکنید. در نهایت جدول خود را با جدول فرد مقابل و اولویتهای او مقایسه کنید. اگر در مسائل مهم اختلاف یا تفاوتی مشاهده می کنید، مطمئن باشید که این تفاوتها پیامدهایی را در زندگی مشترکتان خواهند داشت. آیا راه حلی برای حل این مشکلات دارید؟ یا فکر کرده اید که فرزندتان چطور تربیت می شود و از کدامیک از شما باید الگو بگیرد؟ در روزهای اول آشنایی شاید به نظر برسد که تفاوت های اعتقادی کم اهمیت تر از آن هستند که روی شخصیت، سازگاری و عشق و گذشت شما سایه بیندازند و شما را از هم دور کنند. امارفته رفته دچاراختلاف نظر و احتمالا ناسازگاری می شوند کبوتر با کبوتر کفویت اعتقادی به دو دسته تقسیم می شود: - کفویت دینی: طبق این کفویت دختر و پسر باید با هم دین خود ازدواج کنند. اسلام در شرایط خاصی به مرد مسلمان اجازه می دهد که با زن اهل کتاب ازدواج کند؛ اما به زن مسلمان اجازه ازدواج چه با اهل کتاب و چه با غیر آنها و چه به صورت دائم یا موقت را نمی دهد. - کفویت مذهبی: کفویت مذهبی مربوط به ازدواج شیعه و سنی است. ازدواج با فرد سنی به شرط اینکه ناصبی (دشمن اهل بیت) نباشد، اشکالی ندارد. اگر مرد شیعی با زن سنی ازدواج کند، اشکالی ندارد و اگر زن شیعی با مرد سنی ازدواج کند، خلاف احتیاط است. (امام خمینی (ره)، تحریر الوسیله، ج 2، ص 286، مسئله 8.) در روزهای اول آشنایی شاید به نظر برسد که تفاوت های اعتقادی کم اهمیت تر از آن هستند که روی شخصیت، سازگاری و عشق و گذشت شما سایه بیندازند و شما را از هم دور کنند. اما کافی است مدتی از این شور و هیجانات بگذرد و زندگی وارد روزهای جدی تر و منطقی تری شود. آن وقت است که دختر و پسری که با اعتقادات دینی متفاوت ازدواج کرده اند، در زمینه های مختلف دچار اختلاف نظر و احتمالا ناسازگاری می شوند. این اختلاف ها بیشتر به دلیل تفاوت در این مسایل است: - اختلاف در احکام فقهی: با توجه به اختلافات دو دین یا مذهب در احکام فقهی، ممکن است زن و شوهر در مقام عمل به این احکام دچار مشکل و اختلاف شوند. به عبارت دیگر عدم هماهنگی در انجام فرایض و مراسم دینی می تواند زمینه هایی برای ناسازگاری خانوادگی باشد و با توجه به اینکه هریک از زن و مرد بر اعتقادات خود تاکید می کنند، احتمال تنش و درگیری در زندگی زیاد می شود. - اختلاف در فرهنگ و آداب و رسوم: دین و مذهب همیشه در فرهنگ مردم ریشه می گیرد و درست به همین دلیل، افرادی با دین ها یا مذاهب مختلف، دارای فرهنگ و در نتیجه آداب و رسوم خاصی هستند. این آداب و رسوم معمولا خیلی جدی تر و عمیق تر از آداب و رسوم مردم از دو منطقه جغرافیایی مختلف است و امکان بروز اختلاف را در زندگی شما بیشتر می کنند. - عدم تناسب خانواده ها: ممکن است که دختر و پسر بر اعتقادات دینی یا مذهبی خود پافشاری نکنند و تعصب نشان ندهند. اما آیا خانواده های آنان هم چنین اند؟ اگر آنها متعصب باشند در روابط خانواده ها با هم و زن و مرد با آنها نیز مشکلاتی ایجاد می شود. - اختلاف در تربیت فرزندان: زن و مردی که دارای دو دین یا دو مذهب متفاوت هستند، مسلماً در چگونگی تربیت و آموزش فرزندان و نیز انجام مراسم دینی آنها با مشکلات و مسائل عدیده ای مواجه خواهند شد. - اختلاف در نوع معاشرتها، تفریحات، پوشش و... : ایجاد اختلاف و مشکل در این امور نیز برای زن و مردی که دارای دو دین یا دو مذهب متفاوت هستند، بدیهی است. مثلاً مرد یا زن مسلمان ممکن است به سفرهای زیارتی علاقه مند باشد؛ در حالی که مرد یا زن غیر مسلمان به چنین برنامه هایی رغبت ندارد. با توجه به موارد بالا، ازدواج دختر و پسر از دو دین یا دو مذهب متفاوت بخصوص اگر ایمان هر دو یا یکی از آنها قوی باشد، زندگی زناشویی را به سوی اختلاف و درگیری سوق می دهد. یادتان باشد که زندگی با افرادی که به خاطر ازدواج با فرد مقابل تغییر دین داده اند هم خالی از مشکلات نیست. درواقع فرد مقابل شاید بتواند همسرش را با خود همراه ساخته و او را از نظر دینی همتای خود کند (که چنین مساله ای به ندرت و بسیار سخت اتفاق می افتد)، اما با فرهنگ و آداب و رسوم او و خانواده اش چه باید بکند؟!

[ 1389/11/29 ] [ 9:49 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

علی عبد الله صالح سیاستمدار ونظامی یمنی اولین رئیس جمهور منتخب یمن است که مردم یمن مستقیما او را در انتخابات سال 1999 به ریاست جمهوری این کشور انتخاب کردند. محل و مکان تولد علی عبد الله صالح روز 21 مارس 1942 در روستای "بیت الأحمر" درمنطقة "سنحان" استان "صنعاء" در خانواده ای فقیر دیده به جهان گشود و در همان اوان کودکی به دلیل جدایی مادر و پدرش از یکدیگر نتوانست در کانون خانوادگی گرمی رشد کند. تحصیلات تحصیلات ابتدایی خود را درحالی که به چرای دام نیز مشغول بود، در همان مدرسه روستای خود طی کرد، سپس در سال 1958 محل سکونت خود را ترک کرد تا خیلی زود و درحالی که شانزده سال بیشتر نداشت وارد ارتش یمن شود. عبد الله صالح در سال 1960 وارد دانشکده افسری نیروهای مسلح یمن شد و در حوادث انقلاب 26 سپتامبر 1963 حضور داشت و پس از انقلاب به رتبه سرگردی ارتقا یافت و با انقلابی های یمن در دفاع از انقلاب "محاصره هفتاد" مشارکت داشت که طی آن سلطنت طلبان این کشور به مدت 70 روز صنعا پایتخت یمن را به محاصره خود درآورده بودند تا بر انقلابیون پیروز شوند که به شکست سلطنت طلبان انجامید. بعدها وی در سال 1964 به دانشکده نیروهای زرهی پیوست تا در جنگ های زرهی و توپخانه ای نیز آموزش های لازم را ببیند و بعدها فرماندهی این نیروها و رهبری این نوع از جنگ ها در یمن بدست گیرد. در سال 1975 فرمانده تیپ "تعز" و فرمانده پادگان "خالد بن ولید" شد و از آن طریق نفوذ بسیاری در یمن کسب کرد و نام یمن را در عرصه بین المللی بر زبان ها انداخت. رسیدن به قدرت صالح پس از این که مسئولیت تیپ تعز را برعهده گرفت به یکی از شخصیت های بسیار با نفوذ یمن شمالی تبدیل شد و روابط بسیار گرم و صمیمانه ای با شیوخ قبایل قدرتمند یمنی که در دولت وقت نفوذ داشتند، برقرار کرد. در 11 اکتبر 1979 "إبراهیم الحمدی" رئیس جمهور وقت یمن و برادرش در شرایطی بسیار پیچیده و مبهم کشته شدند، پس از الحمدی "أحمد الغشمی" به ریاست جمهوری یمن رسید، اما هنوز یک سال از حکومت الغشمی نگذشته بود که او نیز طی توطئه ای ترور شد. در انتخابات سال 1999 نیز علی عبد الله صالح با رای مستقیم مردم به ریاست جمهوری این کشور انتخاب شد تا اولین رئیس جمهور یمن باشد که با رای مستقیم مردم و با شکست دادن تنها رقیب خود " قحطان الشعبی" فرزند رئیس جمهور یمن جنوبی بار دیگر به ریاست جمهوری یمن انتخاب شود. کمتر از یک ماه پس از ترور الغشمی و پس از این که مجلس رهبری ریاست جمهوری یمن علی عبد الله صالح را به فرماندهی نیروهای مسلح یمن انتخاب کرد، وی به عضویت مجلس رهبری ریاست جمهوری یمن درآمد. در أکتبر 1979 گروهی از افسران ناصری (تابع جمال عبد الناصر در مصر) به رهبری فردی به نام "محمد فلاح " که توسط لیبی حمایت می شدند، تلاش کردند بر علی عبد الله انقلاب کنند که به دلیل عدم حمایت مردمی در اقدام خود ناکام ماندند. این انقلاب باعث شد تا صالح در اداره ارتش و مؤسسات و دستگاه های امنیتی تنها بر افراد خانواده خود و نزدیکانش تکیه کند، به همین دلیل برادران تنی خود را در پست های حساس و مهم نظامی گماشت و به هم ولایتی های خود پست های مهم دولتی را اعطا کرد و یاران وفادارش را به عنوان استاندار و والی در مناطق مختلف یمن منصوب کرد. اتحاد دو یمن در 22 می 1990 دو یمن با یکدیگر متحد شدند، سه سال اول اتحاد، کشور شاهد اختلافات و ترورهای سیاسی میان دو بخش جنوبی و شمالی بود و بحران های نظامی بوقوع پیوست که سرانجام با پیروزی علی عبد الله صالح بر سالم البیض، رئیس جمهور یمن شمالی همراه گردید که البیض را وادار به فرار به کشور عمان کرد. کمتر از یک ماه پس از ترور الغشمی و پس از این که مجلس رهبری ریاست جمهوری یمن علی عبد الله صالح را به فرماندهی نیروهای مسلح یمن انتخاب کرد، وی به عضویت مجلس رهبری ریاست جمهوری یمن درآمد پس از اتحاد مجدد دو یمن در 7 ژوئیه 1994 صالح در حالی که در آن زمان ریاست شورای ریاست جهموری را برعهده داشت در اکتبر 1994به ریاست جمهوری یمن رسید. در انتخابات سال 1999 نیز علی عبد الله صالح با رای مستقیم مردم به ریاست جمهوری این کشور انتخاب شد تا اولین رئیس جمهور یمن باشد که با رای مستقیم مردم و با شکست دادن تنها رقیب خود " قحطان الشعبی" فرزند رئیس جمهور یمن جنوبی بار دیگر به ریاست جمهوری یمن انتخاب شود. از آن سال تا کنون علی عبد اله صالح هم چنان پست ریاست جمهوری یمن را در اختیار دارد و چندی پیش اعلام کرد، بسان حسنی مبارک درصدد است، پسر خود را جانشین خود نماید و به این ترتیب قدرت را در خانواده خود موروثی کند، اما چون با اعتراضات گسترده یمنی ها مواجه شد که نسبت به شرایط اسفبار اقتصادی کشور اعتراض داشتند و از ترس بروز انقلابی بسان انقلاب تونس و مصر اعلام کرد که از این اقدام خود منصرف شده است، با این حال این کمشور هنوز شاهد برگزاری راهپیمایی های اعتراض آمیز نسبت به عبد الله صالح است و کارشناسان امر امکان بروز انقلابی بسان تونس و مصر را در این کشور دور از انتظار نمی بینند.

[ 1389/11/29 ] [ 9:47 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

برای اولین بار در کشور، طراحی و ساخت ژنراتور هسته ای استرانسیوم 90/ ایتریم 90 (y90/ sr90) به همت پژوهشگران پژوهشگاه علوم و فنون هسته ای سازمان انرژی اتمی ایران تحقق یافت. کیفیت خلوص این ژنراتور در مقایسه با محصول مشابه خارجی در سطح بالاتری قرار دارد. مزیت اصلی این ژنراتور، کاربردهای درمانی رادیوایزوتوپ تولیدی توسط آن است. از جمله کاربردهای درمانی ایتریم 90 می توان به درمان سرطان های پروستات، سینه، تخمدان، سلول های کبدی و درمان لنفوم غیرهوچکینی، التهاب مفاصل و تومورهای عصبی درون ریز اشاره کرد. در واقع انرژی مناسب پرتوی بتای این رادیو دارو آن را برای درمان انواع تومورها و سرطان ها متمایز از سایر رادیوایزوتوپ ها می سازد. این رادیو دارو همچنین درمان بیماری لوسمی(سرطان خون) و متاستازها و غدد سرطانی بزرگ را ممکن می سازد. همچنین ناچیزبودن پرتوی گامای ایتریم 90، دیگر ویژگی بسیارارزشمند این رادیو دارو است که منجر به کاهش عمده عوارض جانبی برای بیماران در مقایسه با روش ها و رادیوداروهای متداول است. به علت بالا بودن نیمه عمر رادیوایزوتوپ مادر (استرانسیوم 90) در این ژنراتور که حدود 29 سال است می توان سال های متمادی با تولید ایتریم 90 از آن استفاده کرد. از مهمترین ویژگی های متفاوت این ژنراتور نسبت به روش های مشابه دیگر عدم وجود حامل در کنار ایتریم 90 می باشد که امکان نشاندار کردن مستقیم کیت های مربوطه را فراهم می کند. از دیگر قابلیت های ویژه آن میزان نفوذ بیشتر در مقایسه با گسیل کننده های گاما که محدوده نفوذ آنها کوتاه است، می باشد. واردات رادیوداروی ایتریم 90 ازخارج با توجه به نیمه عمر کم آن (64 ساعت) اقتصادی نبوده و بدین لحاظ تولید آن در کشور صرفه اقتصادی بالایی را داراست. روابط عمومی سازمان انرژی اتمی آورده است: با توجه به نوین بودن فناوری این ژنراتور در جهان و تولید کنندگان انحصاری آن می توان با توسعه تولیدات وابسته به این رادیودارو، در زمینه صادرات انواع رادیوداروها در منطقه و دنیا ایفای نقش نمود.

[ 1389/11/29 ] [ 9:44 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

سوالات روز خواستگاری مهم ترین بخش از آشنایی های مقدماتی شما با همسر احتمالی تان هستند که کمک می کنند در کوتاه ترین زمان با مهم ترین مسائل آشنا شوید و ببینید که آیا تناسب شما با هم به گونه ای هست که این جلسات ارزش ادامه دادن داشته باشند یا نه. در طول جلسات به تکرار و گونه های مختلف، سوالات را بپرسید تا هر گونه اشتباه و یا مخفی کاری آشکار شود. ما در این قسمت سوالاتی را درباره اعتقادات مذهبی فرد مقابل به شما پیشنهاد می کنیم و در مطالب بعدی، سوالاتی را درباره جنبه های دیگر شخصیتی به شما پیشنهاد خواهیم داد. سوالات به شکلی مطرح شده است تا شما بتوانید همزمان خصوصیات مثبت و منفی را با هم متوجه شوید. ممکن است از خصیصه منفی شخص سوال شده باشد ولی شما می توانید با فقدان آن حداقل این اطمینان را حاصل کنید که فرد به سمت مثبت آن گرایش دارد. سوالات زیر نمونه ای از سوالات مذهبی است که از فروع دین، واجبات و مستحبات آمده است. لازم نیست همه این سوالات را عینا بپرسید. با توجه به اهمیت و حساسیت تان بر روی موضوع، حجم سوالات خود را می توانید کاهش با افزایش دهید. 1- سخت ترین لحظه زندگی تان چه وقت بوده و شما چه کار کرده اید؟ (جزع و فزع- ناشکری، صبر، توکل به خدا، ناراحت و پریشان و...) 2- وقتی همه راه ها به روی شما بسته می شود چه می کنید؟ 3- تا حالا مورد سرقت یا ضرر و زیان عمده قرار گرفته اید، بعد از آن چه اتفاقی برایتان افتاد؟ 4- در مشکلات چه قدر به ائمه اطهار توسّل می جویید؟ اصلاً چرا توسّل می کنید؟ در توسل چه نتیجه ای گرفته اید؟ 5- بیشتر چه مواقعی دعا می کنید؟ 6- با کدام ادعیه مفاتیح انس دارید؟ 7- در کدام یک از جلسات مذهبی شهر شرکت می کنید؟ تا چه حد؟ 8- چه اتفاقی بیفتد نماز را به تأخیر می اندازید یا نمی خوانید؟ 9- تا حالا نماز خواندن را به کسی توصیه کرده اید؟ 10- آیا در نماز جماعت و جمعه شرکت می کنید؟ روز تعطیل (جمعه) را چگونه می گذرانید؟ 11- به نظر شما دادن خمس و زکات چقدر اهمیت دارد؟ آیا تا به حال خمس داده اید؟ خانواده تان چقدر مقیّد به دادن خمس هستند؟ 12- آیا خود انسان می تواند احکام و مسائل شرعی را تشخیص دهد؟ (مرجع تقلید) 13- مرجع تقلید دارید؟ چگونه از احکام شرعی مطلع می شوید؟ 14- چه کارهایی را باید نهی از منکر کرد؟ در چه مسائلی باید امر به معروف کرد؟ 15- اگر کسی شما را امر به معروف و نهی از منکر کرد چه عکس العملی نشان می دهید؟ 16- به چه موسیقی هایی علاقه دارید؟ 17- نظرتان در مورد برنامه های رادیو و تلویزیون چیست؟ بیشتر تمایل دارید از کدام برنامه ها استفاده کنید؟ 18- نظرتان در مورد مراسم عروسی چیست؟ 19- در مجالس عروسی که شرکت می کنید چگونه شادی می کنید؟ 20- پوشش را در چه چیزهایی می دانید؟ 21- چه پوششی به نظر شما حجاب است و مناسب است؟ 22- آیا چادر به نظر شما اصلاً حجاب مناسبی است؟ 23- اگر کسی بی حجاب است، بی حیا هم هست؟ 24- حیا را در چه چیزی می بینید؟ به نظر شما حیا چیست؟ 25- نظر خانواده شما در مورد پوشش تان چیست؟ 26- حد نگاه به نامحرم چقدر است؟ شما چه می کنید؟ 27- با دختردایی و پسردایی تان چگونه رفتار می کنید؟ 28- در برابر هر کدام از محارم چه پوششی دارید؟ 29- ارتباط با جنس مخالف تا چه حدودی باید باشد؟ 30- چرا باید به مکان های زیارتی برویم؟ 31- آیا دوست دارید بیرون از منزل کار کنید؟ 32- روابطتان با جنس مخالف در محل کار به چه شکلی است؟ 33- صحبت هایتان با همکاران مرد حول و حوش چه موضوعاتی است؟ 34- پوشش شما در بیرون منزل چگونه است؟ 35- چرا این پوشش را انتخاب کردید؟ آیا پوشش تان در جاهای مختلف فرق می کند؟ 36- اگر جایی شما را مسخره کنند و یا مجبور باشید، پوشش تان را عوض می کنید؟ 37- بعضی اوقات انسان مجبور است پوشش را تابع جمع محیط کند این طور نیست؟ 38- با زنان و دختران فامیل چقدر راحت هستید؟ با مردان و پسراهن فامیل چقدر راحت هستید؟ سوالات شناخت یکدیگر (روحیات، سلیقه ها و علایق) سوالات این بخش خام است و شما باید بر حسب گفتار و روحیات خود و برداشتی که از مخاطب دارید سوالات را مطرح کنید.

[ 1389/11/29 ] [ 9:40 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

دهم ربیع الاول، سالروز ازدواج رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) با حضرت خدیجه است. ضمن تبریک این روز، از شما دعوت می کنیم این مطلب را که توسط کاربر f.a88 به مناسبت این روز ارسال شده است ، بخوانید : پیامبر (صلی الله علیه و آله) 15 سال قبل از هجرت با حضرت خدیجه کبری (علیها السلام) ازدواج نمودند (1). در احادیث منابع شیعه و اهل تسنن آمده است که حضرت خدیجه بنت خویلد بن اسد، در دانش و اطلاع به کتب زمان خود معروف بوده است. او از زنان قریش بوده و علاوه بر کثرت اموال و املاک به عقل و کیاست نیز بر دیگران برتری داشت و در آن زمان او را «طاهره»، «مبارکه»، «سیده نسوان» و «ملکه بطحاء» می‌نامیدند. او از کسانی بود که انتظار قدوم پیامبر (صلی الله علیه و آله) را می‌کشید و همیشه از علمای آن زمان نبوت آن حضرت را جویا می‌شد. هنگامی که خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) شرفیاب شد، نخستین سؤالی که از آن حضرت کرد، در خصوص مهر نبوت بود. اشعار فصیح او در مدح رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) و کمال محبتش به آل عبد المطلب مشهور است که گویای علم و ادب و محبت اوست. در همان روزی که آن حضرت مبعوث به رسالت شد، جناب خدیجه (علیها السلام) ایمان آورد. حضرت خدیجه (علیها السلام) از مال خویش و میراثی که به او رسیده بود تجارت می‌نمود، چندی نگذشت که از بزرگان تجار شد، به گونه‌ای که هشتاد هزار شتر اموال تجاری او را حمل می‌کردند و هر روز اموال او زیادتر می‌شد. بر بام خانه او، قبه‌ای از حریر سبز با طناب‌های ابریشمی بود که علامت جلالت آن بانوی اول اسلام بود. به خدا قسم! بهتر از خدیجه (علیها السلام) نصیب من نشده. او به من ایمان آورد، هنگامی که مردم کافر بودند، و تصدیق نبوت من نمود در وقتی که مردم مرا تکذیب می‌کردند، و اموال خود را در اختیار من گذارد در وقتی که مردم مرا از خود دور می‌کردند افراد زیادی مانند، عقبه بن ابی معیط و ابن ابی شهاب که هر کدام چهار صد کنیز و غلام و خدمتکار داشتند، و نیز ابوجهل و ابوسفیان و دیگر بزرگان عرب به خواستگاری آن حضرت آمدند؛ ولی قبول نکردند. سرانجام خود حضرت خدیجه (علیها السلام)، پیشنهاد ازدواج به پیامبر (صلی الله علیه و آله) را دادند و این ازدواج با آداب و مراسم خاصی انجام شد. ماحصل ازدواج خداوند دو پسر به نام‌های قاسم و عبد الله که به آن‌ها طیب و طاهر هم می‌گفتند، و چهار دختر به نام‌های ام کلثوم و زینب و رقیه و فاطمه (علیها السلام) به آن بزرگوار عطا فرمود. حضرت خدیجه (علیها السلام) بیست و چهار سال و یک ماه با پیامبر (صلی الله علیه و آله) زندگی کرد، و تا آن حضرت زنده بود، پیامبر (صلی الله علیه و آله) همسر دیگری اختیار نکرد. همچنین حضرت خدیجه (علیها السلام) جمیع اموال خود را به پیامبر (صلی الله علیه و آله) واگذار کرد. آتش حسدم مشتعل شد عایشه می‌گوید: کمتر اتفاق می‌افتاد که پیامبر (صلی الله علیه و آله) از خانه بیرون رود و خدیجه را به خیر و خوبی یاد نکند، چندان که یک روز آتش حسد من مشتعل شد و گفتم : یا رسول الله، تا کی خدیجه را یاد می‌کنی؟ او پیرزنی بیش نبوده! خداوند بهتر از او را (منظور خودش بوده) به تو مرحمت کرد! پیامبر (صلی الله علیه و آله) از سخن من غضبناک شدند و فرمودند: نه؛ به خدا قسم! بهتر از خدیجه (علیها السلام) نصیب من نشده. او به من ایمان آورد، هنگامی که مردم کافر بودند، و تصدیق نبوت من نمود در وقتی که مردم مرا تکذیب می‌کردند، و اموال خود را در اختیار من گذارد در وقتی که مردم مرا از خود دور می‌کردند. خداوند متعال از خدیجه به من فرزندانی روزی کرد در حالی که تو را عقیم قرار داد (2

[ 1389/11/29 ] [ 9:40 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

پادشاه بحرین که از آغاز خیزش ملت‏ مظلوم این کشور نگران شده است بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و نسبت به کشته شدن دو نفر بر اثر حمله افراد خودش ابراز تأسف کرد! در حالی که خشم ملت‏های مظلوم منطقه به بحرین رسیده است «شیخ حمد آل خلیفه» پادشاه این کشور دیروز بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و ژست‏های آزادیخواهانه گرفت. متن کامل سخنرانی وی به شرح زیر است: بسم الله الرحمن الرحیم هموطنان گرامی درود خداوند بر شما! ایام ولادت رسول گرامی اسلام(ص) را تبریک می‏گویم؛ روزی که انوار هدایت و دعوت به سوی حق بر عالم تابیدن گرفت و جهانیان ندای "تسامح، عدالت، مهربانی و محبت" را شنیدند؛ روزی که ندای قرآن به گوش همگان رسید؛ قرآنی که خداوند بر رسولش نازل کرد و او را "رحمة و هدایة للعالمین" خطاب کرد: «یا أیها الذین امنوا ادخلوا فی السلم کافة ــ ای کسانی که ایمان آورده‏اید همگی در آرامش و دوستی درآیید»! در جریان حوادث دیروز و امروز متأسفانه دو تن از بهترین جوانان این مرز و بوم کشته شدند، که از خداوند برای خانواده‏های عزیز آنها صبر و آرامش و برای درگذشتگان عفو و رحمت می‏طلبم. همانگونه که می‏دانید ما «جواد بن سالم العریض» معاون نخست‏وزیر را مکلف کرده‏ایم که گروه خاصی تشکیل دهد و به بررسی وقایع اخیر بپردازد؛ چرا که همه همّ و غمّ ما در مرحله نخست حفظ جان و امنیت مردم و کشور است؛ به گونه‏ای که هر ذی‏حقی به حقش برسد. همچنین پارلمان را مسؤول تصویب قوانینی کرده‏ایم که به نفع مردم و کشور باشد تا بحرین از این بن‏بست خارج گردد. پادشاهی بحرین کشور قانون و مؤسسات و احزاب قانونی است. در قانون کشور ما قوانین مربوط به آزادی تجمعات و راه‏پیمایی‏ها را داریم که قانونی بودن آن از سوی پارلمان به رسمیت شناخته شده است. آزادی بیان نیز حقی است که هم قانون اساسی و هم قوانین مصوبه در پارلمان به آن تصریح کرده‏اند و ما هم همگی به این قوانین پای‏بندیم. اما درباره اصلاحات باید بگویم: همانگونه که بارها و بارها گفته شده، اصلاح مسأله‏ای همیشگی است و هرگز متوقف نمی‏شود. ما روز 14 فوریه ده سال پیش ـ تاریخ تبدیل "امارت بحرین" به "پادشاهی بحرین" ـ تمامی درهای آزادی را گشودیم(!!) و در قوانین به شهروندان عزت و کرامت بخشیدیم تا مملکت بحرین در سایه تلاش شهروندان آن به بهترین کشور در همه زمینه‏ها تبدیل شود که انشاءالله در روزها و سال‏های آینده به این آرزوهای زبیا دست خواهیم یافت(!!!) بارپروردگارا کشور ما را از شر بدی‏ها محفوظ بدار؛ و در کشور ما و دیگر کشورهای اسلامی امنیت و آرامش برقرار کن؛ و در دل‏های مؤمنین الفت و مودت بینداز. وصلى اللهم على نبینا محمد وعلى آله وصحبه أجمعین. موج بیداری مردم مسلمان علیه حاکمان دیکتاتور که کشورهای عرب را یکی پس از دیگری در می‏نوردد، اینک به ساحل بحرین رسیده است. مردم منامه عصر دیروز سه‏شنبه 26 بهمن با تجمع در "دوار اللؤلؤه" (فلکه مروارید) در منامه، آن را به میدان تحریری دیگر تبدیل کردند. هزاران بحرینی با برپایی چادر و تحصن، اعلام کردند که تا رسیدن به خواسته‏های مشروع مردم و سقوط نظام بحرین، همانجا خواهند ماند. نمایندگان شیعه پارلمان نیز دیشب پس از معلق کردن نمایندگی خود، به چادرهای مردم در این میدان پیوستند.

[ 1389/11/29 ] [ 9:39 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

فرض کنیم شما نوعروس و نودامادی هستید که به تازگی عقد کرده اید و دارید یک تجربه کاملا جدید یا یک سبک زندگی متفاوت را می‌گذرانید؛ زندگی با یک شریک تمام وقت! قاعدتا این شکل جدید زندگی برخوردهایی را هم در بردارد که جرقه اولین دعواهای زن و شوهری شما را رقم می زنند. واقعیت این است که روزهای اول زندگی، روزهای «منطبق شدن با دیگری» است. حتی تصورش هم برایتان سخت است؛ عمرا فردیتتان را از دست بدهید؟! ولی واقعیت زندگی همین است. حتی اگر شما در ویژگی‌‌های کلی شخصیتی نسبتا مشابه باشید، چیزهای دیگری هستند که در روزهای اول زندگی خیلی منصفانه باید در موردش توافق کنید؛ چیز‌‌هایی مثل غذا خوردن، حد پوشیدگی، ساعت به خواب رفتن و بیدار شدن، تماشا و انتخاب برنامه تلویزیون و رفتن به جاهایی که هر دو نفر دوست دارند. اینها خیلی چیزهای کوچکی هستند؟ بله! شاید اینها خیلی روزمره و کوچک باشند اما زندگی از همین چیز‌‌های کوچک درست شده است. معمولا دعواها هم از همین چیزهای کوچک شروع می‌شوند. دعوای زن و شوهر بالاخره باید یک فرقی با دعوای وسط خیابان داشته باشد. اینکه آن‌قدر صدایتان را بلند کنید که همسایه طبقه بالا هم بشنود، اینکه هر وقت می‌خواهید بحثی را شروع کنید حالتان جوری است که می‌خواهید منفجر شوید، اینکه همسرتان را تهدید کنید، فقط مشکل را چند برابر می‌کند بر چهار راهی دعوا وقتی که ما با همسرمان اختلاف پیدا می‌کنیم، برای حلش چه راه‌‌هایی به ذهنمان می‌رسد؟ چطور عمل می‌کنیم؟ معمولا ما 4 راه بیشتر نداریم: 1 ـ مذاکره می‌کنیم. مثل دو تا بچه آدم می‌نشینیم با همسر گرامی ‌در مورد مشکلمان صحبت کرده و راه‌حل‌‌هایش را بررسی می‌‌کنیم. بعد هم به احتمال بعید به یک توافق منصفانه می‌رسیم. 2 ـ خوشبین می‌شویم. می‌شویم سعدی شیرازی و با دیدن کسی که پا ندارد، به خاطر همین کفش کهنه شکر می‌گوییم. ندیده‌اید کسانی را که تا با شوهرشان دعوایشان می‌شود، شکر خدا می‌کنند که شریک زندگی‌شان مثل مرد همسایه معتاد نیست؟ بالاخره این هم یک راهش است دیگر! 3 ـ بی‌خیال می‌شویم. با خودمان می‌گوییم مسئله اصلا ارزش دعوا کردن ندارد و همین‌جوری بی‌خیالی طی می‌کنیم. 4 ـ می‌ریزیم توی خودمان. ناراضی هستیم اما مستقیما به همسرمان نمی گوییم؛ به جای آن درددل‌‌هایمان را می‌بریم به همکار یا زن همسایه می‌گوییم. گفتن ندارد که هیچ کدام از 3 راه آخر، در طولانی مدت جواب نمی‌دهند. بهتر است از همان اول زندگی، «مهارت مذاکره کردن» را توی خودتان پرورش دهید، چطور؟ تا آخر بخوانید دست‌تان می‌آید. نه، خدایی‌اش خودتان هم این حرفتان را قبول دارید؛ برمی‌گردید وسط دعوا به همسرتان می‌گویید من بهتر از تو می‌دانم منظورت چیست؛ یعنی شما دیگر از سلول‌‌های مغز همسرتان هم به او نزدیک‌ترید؟ ماشاءالله صمیمیت! نرخ‌‌های ده‌گانه وسط دعوا غیر از اختلاف‌‌های شخصیتی چیزهای دیگری هم موجب داغ‌تر شدن دعوای زن و شوهر می‌شوند؛ چیز‌‌هایی که بهشان می‌گویند «سبک‌‌های ارتباطی ناسالم». 1 ـ حرف زدن از موضع قدرت آقا! خانم! همسرتان که زیردستتان نیست که هی پند و اندرزش می‌دهید، برایش سخنرانی می‌کنید، شخصیت‌اش را به جای روان‌شناس تحلیل می‌کنید یا با منت از سرش می‌گذرید؛ همسرتان، همسرتان است؛ «هم» به علاوه «سر»! 2 ـ ایجاد احساس گناه در طرف مقابل یعنی چه که می‌گویید تلف شده‌اید، قربانی شده‌اید؟ یعنی چه که تمام ایثارهای بوده و نبوده گذشته را ردیف می‌کنید؟ یعنی چه که خودتان را با آدم‌‌های هزاربار از خودتان بدتر مقایسه می‌کنید؟ می‌خواهید همسرتان احساس گناه کند و از خیر دعوا بگذرد و حق را بدهد به شما؟ فکر می‌کنید همیشه این کار جواب می‌دهد؟ 3 ـ اجتناب، اجتناب، اجتناب برای این 3 بار نوشتم اجتناب که بدانید بیشتر از یک نوع اجتناب داریم. بعضی‌‌ها کلا از دعوا اجتناب می‌کنند؛ یعنی با یک اخم یا شانه بالا انداختن سر و ته قضیه را هم می‌آورند یا با یک میانبر اجتنابی زیرکانه، در حرف‌‌هایشان از ضمیر سوم شخص استفاده می‌کنند؛ «آدم باید...»، «وقتی یه نفر...» و... بعضی‌‌ها می‌آیند از موضوع دعوا اجتناب می‌کنند؛ آنها حاشیه می‌روند، سکوت می‌کنند یا جوری رفتار می‌کنند که انگار حرف دعوا زای همسرشان را نشنیده‌اند. کلا به این آدم‌‌های اجتنابی باید گفت که «لطفا دعوا کنید!». 4 ـ ذهن‌خوانی نه، خدایی‌اش خودتان هم این حرفتان را قبول دارید؛ برمی‌گردید وسط دعوا به همسرتان می‌گویید من بهتر از تو می‌دانم منظورت چیست؛ یعنی شما دیگر از سلول‌‌های مغز همسرتان هم به او نزدیک‌ترید؟ ماشاءالله صمیمیت! 5 ـ استفاده از «بله، اما...» بله، از این تناقض‌آمیزتر وجود ندارد. بعضی‌‌ها تکیه‌کلامشان همین با پا پیش کشیدن و با دست پس زدن «بله، اما...» است. بابا، اگر مشکلی وجود دارد، اگر حرف همسرتان را قبول ندارید، راست و محترمانه بگویید که قبول ندارید. مجبورید این کار را انجام دهید که روان‌شناسان ناچار شوند یک اسم قلمبه سلمبه را بگذارند روی این کارتان؛ «شکایت کردن معارض و مغایر»؟! یکی از بدترین راه‌‌ها این است که وسط حرف‌‌های همسرتان بزنید زیر گریه (خانم عزیز!) تا او مجبور شود حرفش را قطع کند یا برعکس بزنید زیر خنده (آقای عزیز!). کلا زیاد توی حرف همسرتان نپرید؛ چه با گریه، چه با خنده و چه با حرف 6 ـ تعمیم دادن جزئیات تو «همیشه» این کار را می‌کنی، من «هیچ‌وقت» از زندگی روی خوش ندیده‌ام، تو «باید» قدر من را بدانی، من «نباید» تو را آزاد می‌گذاشتم و... باید و نباید چون حس بد اجبار را در طرف مقابل به وجود می‌آورد، مسلما باعث موضع‌گیری طرف مقابل می‌شود. اما در مورد هرگز و همیشه و هیچ‌وقت و دیگر کلمات مطلق مثل اینها، ویرجینیا ستیر ـ روان‌شناس خانواده ـ حرف قشنگی دارد؛ «این کلمه‌‌ها از دنیای اساطیر آمده‌اند و در زندگی روزمره واقعیت ندارند». آقا! خانم! با همسرتان در مورد همین «دفعه» دعوا کنید و فوری نچسبانیدش به «هرگز» و «همیشه». 7 ـ عقل‌گرایی بیش از حد این هم برای خودش مسئله‌ای است. مثلا همسرتان شریک عاطفی زندگی‌تان است. گاهی منطقی بودن بیش از حد و تجزیه و تحلیل کردن ماوقع جواب نمی‌دهد؛ یک نگاه مهربان یا یک لبخند یا یک جمله عشقولانه بهتر دعوا را خاتمه می‌دهد. 8 ـ قطع کردن حرف طرف مقابل مورد 7 را که خواندید، فکر کردید دیگر هر راه عاطفی‌ای ـ به هر شدتی ـ خوب است، نه؟ نه عزیز من! یکی از بدترین راه‌‌ها این است که وسط حرف‌‌های همسرتان بزنید زیر گریه (خانم عزیز!) تا او مجبور شود حرفش را قطع کند یا برعکس بزنید زیر خنده (آقای عزیز!). کلا زیاد توی حرف همسرتان نپرید؛ چه با گریه، چه با خنده و چه با حرف. 9 ـ پرخاشگری کلامی دعوای زن و شوهر بالاخره باید یک فرقی با دعوای وسط خیابان داشته باشد. اینکه آن‌قدر صدایتان را بلند کنید که همسایه طبقه بالا هم بشنود، اینکه هر وقت می‌خواهید بحثی را شروع کنید حالتان جوری است که می‌خواهید منفجر شوید، اینکه همسرتان را تهدید کنید، فقط مشکل را چند برابر می‌کند؛ یا زبانم لال، زبانم لال، زبانم لال، کتک‌کاری... نه؛ الان دیگر فکر کنم قرن بیست و یکم باشد، من اصلا نباید به آن فکر کنم! 10 ـ تحقیر کلامی «تو هم با این فکر‌‌های لوس و احمقانه‌ات!»، «خیلی ساده‌لوحی!»، «اصلا بلد نیستی زندگی کنی!»، «بدبخت! تو تا حالا توی عمرت تونستی دو تا لباس با هم ست کنی؟» و... باز هم نمونه بیاوریم از تحقیر کلامی؟ تحقیر که هیچ، حتی انتقاد بجا هم وقتی زیاده از حد تکرار شد آزارنده می‌شود و زندگی را تلخ می‌کند. غیر از اینها، بعضی‌‌ها عادت دارند توی مهمانی‌‌ها به جای زنشان حرف بزنند؛ این هم نوعی تحقیر غیرمستقیم است، نه؟

[ 1389/11/29 ] [ 9:30 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

یکی از اعضای هیات کارشناسان حقوقی که توسط ارتش مصر به منظور بازنویسی قانون اساسی مصر انتخاب شده، چهارشنبه اعلام کرد که در عرض دو ماه آینده قانون اساسی بازنویسی شده به همه پرسی گذاشته خواهد شد. به نقل از خبرگزاری فرانسه‌، کمیته بررسی و اصلاح قانون اساسی مصر روز سه شنبه با شورای عالی نیروهای نظامی مصر که موقتا رهبری کشور را در دست دارد دیدار کرد و این شورا 10 روز به این کمیته مهلت داد تا برای فراهم کردن شرایط برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی در اواخر سال جاری، قانون اساسی مصر را بازبینی کند. صبحی صالح‌، یکی از اعضای این کمیته هشت نفره‌ که شامل قضات و کارشناسان قانون اساسی است اظهار داشت:‌ ظرف 10 روز بازبینی را به طور کامل انجام خواهیم داد و در عرض دو ماه نیز همه‌پرسی برگزار شده و نتایج آن اعلام خواهد شد. صبحی صالح که یکی از اعضای برجسته حزب اخوان المسلمین و از قانون گذاران سابق مصر به حساب می آید گفت:‌ شورای نظامی مصر قول داده است که ارتش و پلیس از همه‌پرسی پاسداری خواهند کرد. صالح افزود که شورای نظامی مصر تمایل دارد که قدرت را هرچه زودتر به یک دولت مردمی واگذار کند. روز جمعه گذشته پس از آنکه حسنی مبارک از صحنه قدرت در مصر کناره گیری کرد شورای نظامی مصر موقتا رهبری کشور را در دست گرفت. روز یکشنبه نیز این شورا قانون اساسی مصر را به حالت تعلیق در آورده و پارلمان مصر را منحل کرد اما قول داد که در عرض شش ماه فرآیند واگذاری قدرت را به یک حکومت دموکراتیک به انجام برساند.

[ 1389/11/29 ] [ 9:30 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

باشگاه: فرقی نمی‌کند که آقا هستید یا خانم؛ حتی فرقی نمی‌کند که مجرد باشید یا متاهل؛ همین الان تک تک شماها چهارتا همسر دارید. حالا سوال من این است: شما کدام همسرتان را بیشتر دوست دارید؟! ماجرای پادشاه چهار همسر ما را بخوانید بعد به سوال ما جواب دهید. پادشاه ثروتمندی چهار همسر داشت. او همسر چهارم خود را بسیار دوست می‌داشت و او را با گران‌بهاترین جامه‌ها می‌آراست، با لذیذترین غذاها از او پذیرایی می‌کرد. این همسر از هر چیزی بهترین را داشت. پادشاه همسر سوم خود را بسیار دوست می‌داشت و او را کنار خود قرار می‌داد امّا همیشه از این بیم داشت که مبادا این همسر او را به خاطر دیگری ترک کند . پادشاه به زن دوم هم علاقه داشت. او محرم اسرار شاه بود و همیشه با پادشاه مهربان و صبور و شکیبا بود و هرگاه پادشاه با مشکلی روبرو می‌شد به او متوسل می‌شد تا آن ‌را مرتفع نماید. همسر اوّل پادشاه شریک بسیار وفاداری بود و در حفظ و نگهداری تاج و تخت شاه بسیار مشارکت می‌کرد. امّا پادشاه این همسر را دوست نمی‌داشت و به سختی به او توجه می‌کرد. ولی برعکس، او شاه را عمیقاً دوست داشت . روزی از روزها شاه بیمار شد و دانست که فاصله‌ی زیادی با مرگ ندارد. بنابراین به همسر چهارم خود که خیلی مورد توجه او بود، گفت: «من تو را بسیار دوست دارم. بهترین جامه‌ها را بر تن تو پوشانده‌ام و بیشترین مراقبت‌ها را از تو به عمل آورده‌ام. اکنون که من دارم می‌میرم آیا تو مرا همراهی خواهی کرد؟» همسر چهارم گفت: «به هیچ وجه!» و بدون کلامی از آنجا دور شد. این جواب همانند شمشیر تیزی بود که بر قلب پادشاه وارد شد. پادشاه غمگین و ناراحت، این بار از همسر سوم خود پرسید: «من در تمام عمرم تو را دوست داشته‌ام، هم اکنون که رو به احتضارم، آیا تو مرا همراهی خواهی کرد و با من خواهی آمد؟» همسر سوم گفت: «نه هرگز!، زندگی بسیار زیباست اگر تو بمیری من مجدداً ازدواج خواهم کرد و از زندگی لذت می‌برم!" پادشاه ناامید سراغ همسر دوم خود رفت و از او پرسید: «من همیشه در مشکلاتم از تو کمک جسته‌ام و تو مرا یاری کردی. من در حال مردنم آیا تو با من خواهی بود؟» همسر دوم گفت: «متأسفم. من در این مورد نمی‌توانم کمکی انجام دهم. در بهترین حالت فقط می‌توانم تو را داخل قبرت بگذارم!» این پاسخ مانند صدای غرش رعد و برقی بود که پادشاه را دگرگون کرد! در این هنگام صدایی او را به طرف خود خواند و گفت: «من با تو خواهم بود تو را همراهی خواهم کرد! هر کجا که تو قصد رفتن نمایی!» شاه نگاهی انداخت همسر اوّل خود را دید! همسر اوّل او از سوء تغذیه لاغر و رنجور شده بود. شاه با صدایی بسیار اندوهناک و شرمساری گفت: «من در زمانی که فرصت داشتم باید بیشتر از تو مراقبت به عمل می‌آوردم. من در حق تو قصور کردم... " مخلص کلام: در حقیقت همه‌ی ما دارای چهار همسر هستیم : همسر چهارم: همان جسم ماست مهم نیست که چه میزان سعی و تلاش برای فربه شدن و آراستگی آن کردیم وقتی ما بمیریم او ما را ترک خواهد کرد. همسر سوم: دارائی‌ها، موقعیت و سرمایه‌ی ماست. زمانی که ما بمیریم آن‌ها نصیب دیگران می‌شوند. همسر دوم: خانواده و دوستانمان هستند. مهم نیست که چقدر با ما بوده‌اند حداکثر جایی که می‌توانند با ما بمانند همراهی تا مزار ماست. همسر اوّل: همان روح ماست که اغلب در هیاهوی دست یافتن به ثروت و قدرت و لذایذ فراموش می‌شود. در حالی که روح ما تنها چیزی است که هر جا برویم ما را همراهی می‌کند...پس از او مراقبت کن، او را تقویت کن و به او رسیدگی کن که این بزرگ‌ترین هدیه هستی برای توست.

[ 1389/11/29 ] [ 9:30 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ،
X