آخرين خبر

در کوتاه ترین زمان بروزترین باشید

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ آخرين خبر خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

تونی بلر گفت: "بالاخره زمانی فرامی رسد که ما باید سرهایمان را از زیر برف بیرون بیاوریم و بالاخره قبول کنیم که این راه را (دستیابی به بمب اتمی) دنبال می کنند." تونی بلر، نخست وزیر سابق بریتانیا که برای دومین بار در روز جمعه در کمیته تحقیق جنگ عراق ( چیلکات ) حاضر شده بود تا به سوال های قضات کمیته درباره دلایل ورود بریتانیا به جنگ پر هزینه عراق پاسخ دهد ، به یکباره موضوع سخن را به سمت ایران چرخاند و اظهاراتی در انتقاد از سیاست غرب در مواجهه با ایران بیان کرد. به گزارش عصر ایران و به نقل از " فایننشال تایمز" بلر در انتقادی بی سابقه از سیاست های آمریکا در قبال ایران ، باراک اوباما رییس جمهور دموکرات آمریکا را متهم کرد که در برابر ایران از موضع انفعالی برخورد کرده و بیش از حد نرمش نشان می دهد. وی افزود: " اوباما در مارس 2009 به قاهره و قلب جهان اسلام رفت و در یک سخنرانی گفت که دوران بوش تمام شده و حتی دست خود را به سوی ایران دراز کرد و این "ملت سرافراز و تاریخی" را به همکاری فراخواند. اما نتیجه ای که گرفت چه بود؟ پاسخ ایران این بود که به تروریسم و بی ثبات کردن منطقه و تلاش برای دستیابی به بمب اتمی ادامه دادند! " بلر ضمن انتقاد از رویکرد غرب گفت :‌‌" مطمئن هستم زمانی فرا خواهد رسید که غرب از خم شدن در برابر ایران و سیاست عذرخواهی و مقصر دانستن خود در برابر کارهای نظام تندروی حاکم بر ایران ، دست بر خواهد داشت ". نخست وزیر سابق بریتانیا با رد این مساله که غرب مسئول اقدامات انجام شده از سوی حکومت ایران است ، گفت :‌ " ‌اقدامات ایران هیچ ارتباطی به ما ندارد . حقیقت این است که آنها این اقدامات را انجام می دهند چون از " بیخ و بن " با روش زندگی غربی مشکل دارند و تلاش برای دست یابی به بمب اتمی را تا زمانی که با توسل به زور جلوی آنها گرفته نشود ، ادامه خواهند داد ". بلر در انتقادی بی سابقه از سیاست های آمریکا در قبال ایران ، باراک اوباما رییس جمهور دموکرات آمریکا را متهم کرد که در برابر ایران از موضع انفعالی برخورد کرده و بیش از حد نرمش نشان می دهد. بلر با ادعای اینکه در کشورهای منطقه خاورمیانه و هر جا که می رود رد پای نفوذ دولت ایران را می بیند ، گفت :‌‌‌" «در وضعیت فعلی و با کاری که دارم، در تک تک کشورهای منطقه می توان ردپا و نفوذ ایران را دید که در جهت منفی، برهم زننده ثبات و امنیت و حمایت از تروریسم است و آن ها هر کاری از دستشان بربیاید می کنند تا صلح خاورمیانه را متوقف کرده و روند آن را بر هم بزنند. حضور بلر برای بار دوم در کمیته چیلکات و ادای توضیحات وی به مدت 4 ساعت برای این کمیته که کار آن رسیدگی به حقایق یکی از پرهزینه ترین مصیبت بار ترین جنگ های دهه های اخیراست ، در حالی است که وی هم اکنون به عنوان نماینده ویژه گروه چهارجانبه صلح خاورمیانه ( آمریکا ، اتحادیه اروپا ، روسیه و سازمان ملل) تلاش دارد تا چرخ های صلح خاورمیانه را به حرکت در آورد ! بلر از سوی بخش بزرگی از افکار عمومی در بریتانیا به عنوان آغاز گر جنگ عراق و مسئول کشته شدن سربازان بریتانیایی و مردم بی دفاع و بی گناه عراقی مطرح است ، با این حال وی همچنان در دو نوبت حضور خود در این کمیته از عملکرد خود دفاع کرده و جنگ عراق و سرنگونی حکومت صدام را اقدامی درست و منطقی دانسته است. منبع:سایت تبیان

[ 1389/11/3 ] [ 20:23 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

فشار خون بالا به عنوان یک عامل خطر بیماری های قلبی – عروقی مهم است و هر چه فشار خون بالاتر باشد، خطر سکته مغزی و بیماری عروق کرونر قلب بیشتر خواهد بود. وراثت، وزن بالا، عدم تحرک و عادت های غذایی نادرست از جمله دلایل عمده بروز فشار خون هستند. 



اگر شما به تازگی دچار پُرفشاری خون شده اید، شاید پزشک تان از شما بخواهد قبل از دارودرمانی، شیوه زندگی تان را تغییر دهید، مثلا از برنامه ی غذایی خاصی پیروی کنید.

در این قسمت ما می خواهیم 16 راه غیر دارویی را برای کاهش پُرفشاری خون به شما ارائه کنیم.

 

1- مصرف نمک را محدود کنید. اصلا جای شگفتی ندارد که سدیم می تواند فشار خون را بالا ببرد. سوسیس، کالباس، ماهی دودی یا کنسرو شده، کنسرو ماهی تن، برگرها، سُس ها، سوپ ها، قرص های گوشت، کنسرو لوبیا، غذاهای آماده، سبزی های کنسرو شده در آب نمک، زیتون شور، چیپس و سایر تنقلات شور به علت دارا بودن مقادیر بالای سدیم سبب تشدید بیماری می شوند.

میوه ها و سبزی ها به نسبت محصولات حیوانی مانند لبنیات و گوشت ها دارای مقدار کمی سدیم هستند. در مطالعات مقایسه ای میان گیاهخواران با افراد غیرگیاهخوار، مشاهده شده است که فشارخون گیاهخواران کمتر است. یکی از علل این تفاوت را دریافت بیشتر پتاسیم در گیاهخواران دانسته اند.

 

2- استرس را کاهش دهید. مطالعات مختلف نشان داده اند که تکنیک های کاهش استرس مانند مدیتیشن، یوگا، شل کردن عضلات و حتی گوش دادن به موسیقی آرامش بخش برای 30 دقیقه در روز می توانند در کاهش فشار خون بالا نقش داشته باشد.

3- از پتاسیم استفاده کنید. طبق توصیه ها افراد بزرگسال باید حداقل 4700 میلی گرم در روز پتاسیم مصرف کنند و در یافت سدیم هم بیشتر از 2300 میلی گرم در روز نباشد، این در حالی است که مصرف نمک ما دو برابر پتاسیم است، بنابراین مصرف مواد غنی از پتاسیم یعنی میوه ها (موز، زردآلو، پرتقال، انجیر، گریپ فروت، هلو، انگور و آلو) و سبزی ها(سیب زمینی، سیر، کلم بروکلی، کدو سبز، قارچ، گوجه فرنگی و...) می تواند نقش مهمی در کنترل پُرفشاری خون داشته باشد.

 

4- به میزان کافی منیزیم دریافت کنید. مطالعات، ارتباط معکوسی را بین دریافت منیزیم و بروز پُرفشاری خون، سکته و پره اکلامپسی(فشار خون بارداری) نشان داده اند. منابع غذایی غنی از منیزیم مانند غلات سبوس دار، برنج قهوه ای، آجیل، اسفناج و شیر می توانند سبب کاهش فشار خون بالا شوند.

 

5- شیر را فراموش نکنید. منابع غنی کلسیم مانند شیر سبب کاهش فشار خون می شوند. روزانه باید 1000 تا 1200 میلی گرم کلسیم دریافت نمود، مقداری که در 2 تا 3 لیوان شیر وجود دارد. سایر منابع خوب کلسیم عبارت هستند از: ماست، پنیر، توفو و خانواده کلم.

 

6- از سیب زمینی غافل نشوید: این سبزی نشاسته ای علاوه بر پتاسیم دارای یک ترکیب کاهنده ی فشار خون به نام کوکوآمین است(ترکیبی که در گذشته تصور می شد فقط در داروهای سنتی طب چینی وجود دارد)

7- از گیاه استویا استفاده کنید. در چندین مطالعه مشخص شده است که این گیاه دارای اثرات کاهندگی فشار خون می باشد. 

از این گیاه در آسیای شرقی به عنوان جوشانده، در آمریکا به عنوان مکمل غذایی در برخی کشورها به عنوان شیرین کننده ی مصنوعی در محصولات دیابتی استفاده می شود.

 

8- از کرفس به عنوان میان وعده لذت ببرید: در کرفس ترکیبی به نام "فتالید" وجود دارد که عضلات دیواره عروق را شل می کند، یعنی عروق را گشاد کرده و فشار خون را کاهش می دهد.

 

9- ماهی گیری کنید(حتی شده از مغازه ها!): ماهی های آب های سرد مانند سالمون، تون، آزاد و قزل آلا، منابع غنی امگا – 3 هستند که می توانند باعث کاهش فشار خون شوند. اگر اهل ماهی نیستید، حداقل از تخم مرغ های غنی شده با امگا – 3 بهره ببرید. در غیر این صورت با پزشک خود مشورت کنید که مکمل امگا – 3 برای شما تجویز کند.

 

10- از گردو لذت ببرید. گردو هم منبع خوب امگا – 3 است. در صورت عدم دسترسی به گردو از توفو، بذر کتان، سویا و روغن کانولا(کلزا) استفاده کنید.

 

11- ادویه ها را فراموش نکنید: استفاده از ادویه ها نه تنها مزه غذاهای کم نمک را بهتر می کند، بلکه برخی از آن ها سبب کاهش فشارخون می شوند. زعفران، فلفل سیاه، پونه، ریحان و ترخون نمونه هایی از آن ها هستند.

 

12- مصرف روزانه سیر فراموش نشود: مطالعات 50 سال اخیر نشان داده اند که مکمل سیر می تواند به اندازه داروهای کاهنده خون در کاهش فشار خون موثر باشد. 600 تا 900 میلی گرم از دوز پودر سیر حاوی 4/5 – 6/3 میلی گرم آلیسین(ماده موثر موجود در سیر) و یک بوته سیر حاوی 5 تا 9 میلی گرم آلیسین است.

 

13- اسفناج بخورید. منابع غنی فولات مانند اسفناج، سایر سبزیجات برگ سبز، مارچوبه و حبوبات با خطر کمتر پُرفشاری خون همراه هستند.

14- اجتماعی باشید. افرادی که منزوی هستند و کمتر در روابط اجتماعی شرکت می کنند، بیشتر دچار پُِرفشاری خون می شوند.

 

15- در صورت داشتن اضافه وزن، وزن خود را کم کنید. رسیدن به وزن سلامت و حفظ آن می تواند به کنترل بیماری پُرفشاری خون کمک کند، چرا که پُرخوری و بی تحرکی باعث افزایش وزن می شود.

 

16- ورزش کنید. برای کنترل اشتها، سوزاندن انرژی اضافه و کاهش فشار و چربی خون، حداقل یک پیاده روی ساده انجام دهید.

[ 1389/11/3 ] [ 20:4 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

حماد بن عیسی گفت : در محضر امام صادق علیه السّلام بودم، به من فرمود: آیا می توانی نماز را خوب بخوانی ؟ عرض کردم : چگونه نمی توانم و حال آنکه کتاب حریز را که درباره نماز نوشته شده است ، از حفظ دارم . حضرت فرمود: برای تو ضرر ندارد، برخیز و نمازی بخوان تا من ببینم که چگونه می خوانی . حسب الامر حضرت رو به قبله ایستادم و شروع به خواندن نماز کردم . تمام نماز را از نظر رکوع و سجود به جای آوردم ، اما حضرت آن را نپسندید و فرمود: نماز را خوب نخواندی . واقعا چقدر زشت است برای مردی که شصت هفتاد سال از عمرش می گذرد و حال آنکه نمی تواند یک نماز کامل با مراعات حدود کامله آن بخواند. من خجالت کشیدم و خود را کوچک دیدم . عرض کردم : فدایت شوم ، شما نماز را به من تعلیم دهید. پس ، امام علیه السّلام رو به قبله راست ایستادند و دستهای خود را آزاد گذاردند و انگشتهای دست آن حضرت به هم گذارده شده بود و مابین دو قدم آن حضرت از سه انگشت باز، و بیشتر فاصله نداشت و انگشتهای پای خود را رو به قبله کردند و تا آخر نماز هم رو به قبله بود و با تواضع و حضور قلب گفتند: اللّه اکبر و سوره حمد و توحید را با ترتیل (به آرامی و خوبی) خواندند و بعد از تمام شدن سوره توحید، به قدر یک نفس کشیدن صبر کردند. بعد دست خود را بلند کرده تا مقابل صورت بردند و در حالی که ایستاده بودند گفتند: اللّه اکبر و پس از آن به رکوع رفتند و کف دست را به سر زانو گرفتند. انگشتان آن حضرت از هم باز بود. زانو را به عقب دادند، چنانکه پا راست شد و پشت آن حضرت طوری مساوی شد که قطره آبی بر آن می گذاشتند، به هیچ طرفی نمی ریخت . گردن خود را کشیده و سر به زیر نینداختند و چشم را بر هم گذاردند و سه مرتبه به آرامی گفتند: سبحان ربّی العظیم و بحمده. بعد راست ایستادند و چون خوب ایستادند، گفتند: سمع اللّه لمن حمده و در همان حال که ایستاده بودند، دست را تا مقابل صورت خود بلند کردند و گفتند: اللّه اکبر و بعد به سجده رفتند. دو کف دست را پیش ‍ زانوها، مقابل صورت خود بر زمین گذاردند و انگشتان آن حضرت به هم گذارده شده بود. سه مرتبه گفتند: سبحان ربّی الاعلی و بحمده . اعضای بدن خود را از یکدیگر باز گرفته و بر هم نگذارده بودند (در حال سجده دست را به بدن نچسبانیده و بدن را بر پا نگذارده بودند) و بر هشت موضع بدن خود که به زمین گذارده بودند، سجده کردند که پیشانی و دو کف دست و دو سر زانو و دو سر انگشت بزرگ پا و سر بینی باشد. بعد از نماز فرمودند: گذاردن هفت موضع در وقت سجده به روی زمین واجب است که پیشانی و دو کف دست و دو سر زانو و دو سر انگشت بزرگ پا باشد. و اما گذاردن بینی بر زمین سنت (مستحب) است و آنها همان مواضع است که خدا در قرآن فرموده است : و انّ المساجد للّه فلا تدعوا مع اللّه احدا و مسجدها از آن خداست و با وجود خدای یکتا کسی را به خدایی مخوانید. پس از آن سر از سجده برداشتند و وقتی نشستند گفتند: اللّه اکبر و به ران چپ نشسته ، پشت پای راست را بر کف پای چپ گذاردند و گفتند استغفر اللّه ربّی و اتوب الیه و دوباره در حالی که نشسته بودند. گفتند: اللّه اکبر و بعد به سجده دوم رفتند و مانند سجده اول ، سجده دوم را تمام کردند. و در رکوع و سجود هیچ یک از اعضای بدن را بر یکدیگر نگذارده بودند و موقع سجده آرنج دست خود را باز نگاه داشته و به زمین نگذارده بودند. در حال تشهّد خواندن ، انگشتان دست آن حضرت از یکدیگر باز بود و به این کیفیّت دو رکعت نماز خواندند و چون از تشهّد فارغ شدند، فرمودند: ای حماد، این چنین نماز بخوان. منبع: چهل داستان درباره نماز و نمازگزاران؛ یدالله بهتاش

[ 1389/11/3 ] [ 20:4 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

همی هویدی نویسنده بزرگ جهان عرب را کسی نیست که نشناسد و از نقطه نظراتش بهره‌مند نگردد، وی درپی حوادث سودان سفری به این کشور داشت تا به گفته خود به مردم این کشور بابت جدایی جنوب سودان از این کشور تسلیت بگوید،‌ اما یکباره با شور و شادی و خوشحالی وصف ناپذیر مردم سودان مواجه می‌شود. ایده تقسیم سودان در ذهنم همیشه ایده آزار دهنده‌ای بود و بعدها متوجه شدم،‌ این موضوع تنها در مورد من صدق نمی‌کند و بسیاری از مقامات و مسئولان سودانی که با آنها دیدار داشتم، از جمله "علی عثمان" معاون رئیس جمهور سودان نیز در این زمینه با من هم عقیده‌اند و همگی آنها اذعان دارند، ایده تقسیم سودان برای آنها غافلگیر کننده بود. اما زمانی من غافلگیر شدم که وقتی از راننده ماشینی که قرار بود، مرا از فرودگاه به محل اقامتم منتقل کند، احساسش را در مورد جدایی جنوب از شمال سوال کردم و او در پاسخ گفت که از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجد و گویی باری از روی دوش او برداشته شده و این دقیقا همان احساسی بود که "عمر البشیر" رئیس جمهور سودان در اظهارات اخیرش پیرامون جدایی جنوب این کشور از شمال در مورد آن سخن گفته بود. کسانی که مدافع ایده جدایی جنوب سودان از شمال آن بودند، تا حدود زیادی از تبلیغات رسانه‌ای و سیاسی برخی از مقامات جنوب علیه شمالی‌ها تاثیر می‌پذیرفتند که ادعا می‌کردند، جنوبی‌ها شهروندان درجه دو سودان هستند. توجهم به این نکته جلب شد که بخش قابل ملاحظه‌ای از نخبگان سودانی از چهار سال پیش این ایده را پذیرفته و برای تقویت و گسترش آن تجمعی به نام "صلح عادلانه" تاسیس و روزنامه‌ای به نام "توجه" منتشر کردند که بیانگر مواضع و دیدگاه‌های جدایی بود و تاکید داشت، جدایی شمال از جنوب سودان به شمال این فرصت را می‌دهد تا به سرعت در راه رشد و پیشرفت گام بردارد و تعجبم زمانی به اوج رسید که این افکار با استقبال گسترده‌ای در میان شمالی‌ها مواجه شد و تیتراژ روزنامه "توجه" یکباره به 100 هزار نسخه در روز افزایش یافت، این درحالی است که پر تیتراژترین روزنامه سودان اکنون با 70 هزار نسخه در روز منتشر می‌شود و این رکوردی بی‌سابقه در سودان بشمار می‌آمد. هم‌چنین متوجه شدم، بنیانگذار این تجمع و روزنامه کسی جز "طیب مصطفی" از نزدیکان عمر البشیر نیست که یکی از دایی‌های وی بشمار می‌آید و به من گفتند که مصطفی یکی از عزیزترین پسرانش را در جنگ علیه شورشیان جنوب از دست داده است، هم‌چنین متوجه شدم گروهی که روزنامه را اداره می کنند، جمعی از وزیران و مقامات کنونی و پیشین سودان هستند و 9 ژانویه، روزی که انتخابات شروع شد و جدایی آغاز گردید، این افراد خوشحالی خود را با کشتن شتر و گاو مقابل مقر خود ابراز داشتند. به اعتقاد من افزایش قابل توجه تیتراژ رونامه "توجه" خود به مثابه یک رفراندوم بود که نشان می‌داد، شمالی‌ها تا چه اندازه از ایده جدایی از جنوب استقبال می‌کردند، درحالی که باید به این نکته نیز توجه داشت که این روزنامه در میان جنوبی‌ها و بویژه در "جوبا" پایتخت جنوب با استقبال بسیاری مواجه است و این از جمله دلایل افزایش تیتراژ آن بشمار می‌آید. در مورد این موضوع با سیاستمداران و نخبگان سودانی گفتگو کردم و نتیجه‌ای که به آن دست یافتم، این بود که ایده جدایی شمال از جنوب در میان جوانان سودانی که برای جنگ در کنار ارتش به جنوب فراخوانده شده بودند، با استقبال بسیاری مواجه است، چون 23 هزار نفر از این جوانان درجریان درگیری‌ با شورشیان جنوب جان خود را از دست داده بودند و مابقی نمی‌خواستند جان خود را در این راه از دست بدهند و همین امر موجب گردیده بود تا احساس نفرت و انزجار از جنوبی‌ها میان ایشان بیش از اقشار دیگر جامعه سودانی شکل گیرد، درحالی که نخبگان سودان هم‌چنان جدایی جنوب از شمال را یک استراتژی و فاجعه‌ای ملی برای سودان تلقی می‌کردند. کسانی که این ایده را پذیرفتند و تایید کرده بودند تاحدود زیادی از تبلیغات رسانه‌ای و سیاسی تاثیر می‌پذیرفتند که برخی از مقامات جنوب علیه شمالی‌ها این اواخر به راه انداخته و طی آن تاکید کرده بودند که شمالی‌ها آنها را شهروندان درجه دو تلقی می‌کردند و در طول تمام سال‌های وحدت و یکپارچگی از بندگی و بردگی و ظلم وستم‌هایی که بر آنها توسط شمالی‌ها روا داشته شده بود، در امان نبوده‌اند تا بدین وسیله جنوبی‌ها را به جدایی و استقلال تشویق و تحریک نمایند. اگر در این میان هستند کسانی که از جدایی جنوب از شمال احساس خوشنودی و خوشحالی نمایند، اما مسئولیت مستقیم شرایط کنونی حاکم بر شهر خارطوم به عنوان شهری سیاسی (رسما 82 حزب در این شهر فعالیت می‌کنند) متوجه همه است، چون به راحتی می‌توان تصور کرد، شهری که در حالت عادی شهر بحران زده می‌نماید، در این شرایط غیر عادی و سرنوشت ساز که مسئله جدایی جنوب از شمال چون صاعقه بر سر آن فرود آمده چه وضعیتی دارد. درست است که همه در حال بحث و گفتگو بر سر چالش‌های کنونی و آینده هستند، اما یک نکته را هیچ‌گاه در هیچ مناقشه‌ای فراموش نمی‌کنند و آن گذشته است و این که تمام سودانی‌ها اعتقاد دارند، ریشه‌های بحران کنونی را باید در گذشته جستجو کرد، چون هیچ کس نمی‌تواند فراموش کند که پایه و اساس این جدایی ریشه در زمان حضور استعمارگران انگلیسی در سودان دارد که تلاش نمودند با دادن هویت متمایز به هریک از مناطق شمالی و جنوبی پایه و اساس این جدایی را بنا نهند. و در این زمینه می‌توان به قانون "مناطق ممنوعه" سال 1992 اشاره کرد که به موجب آن به شمالی‌ها اجازه ورود به مناطق جنوبی مگر با داشتن مجوز ویژه داده نمی‌شد و درپی آن مسلمانان واداشته شدند تا نام و نشان و پوشش خود را تغییر دهند، چه در غیر این صورت تحت انواع و اقسام شکنجه‌ها قرار می‌گرفتند و هیئت‌های تبلیغی بی‌شماری راهی سودان شدند تا سودانی‌های بت پرست را به سودانی‌ها کاتولیک تبدیل کنند و مدارسی در این زمینه توسط استعمارگران انگلیسی تاسیس شد تا دستاویز مناسب برای ورود این هیئت‌های تبلیغی را فراهم نماید و این تغذیه زود هنگام فکری اولین پایه‌های حساسیت شمالی‌ها و جنوبی‌ها نسبت به یکدیگر را بنا نهاد و اولین بازتاب آن در شورش جنوبی‌ها در یکی از پایگاه ارتش در سال 1955 و 4 ماه قبل از اعلام استقلال عیان گردید. و در این میان هیچ کس نمی‌تواند، منکر رد پای رژیم صهیونیستی در میان جنوبی‌ها از همان اولین‌ سال‌های استقلال باشد. سودان به تنهایی در برابر گردباد جدایی که این کشور را درمی‌نوردد، ایستاد و می‌داند به تنهایی باید با چالش‌های پیش روی پس جدایی نیز مقابله کند، بی‌آنکه در این میان چشم امیدی به کمک یا یاری طرفی عربی داشته باشد از جمله سوالاتی که طی مناقشه‌ها و گفتگوهایم همیشه آن ‌را مطرح می‌کردم، این بود که آیا راهی برای جلوگیری از جدایی وجود نداشت و چرا سخنان و شعارهای وحدت و اتحاد یکباره به تقسیم و جدایی تبدیل شدند؟ پیش از هر چیز باید در اینجا به این نکته اشاره کرد که سودان در برابر این گردباد که چون صاعقه‌ای بر سرش فرود آمد، تنها ایستاد و به نظر می‌رسد با چالش‌های پس از جدایی نیز باید به تنهایی سر کند و چشم امید به همکاری و کمک هیچ کشور عربی نداشته باشد،‌ درحالی که امریکا و کشورهای غربی و در پس آنها رژیم صهیونیستی و واتیکان وخیل گسترده‌ای از سازمان‌های بین المللی در کنار یکدیگر شرایطی را خلق کردند تا سودان را بیش از پیش به جدایی و تقسیم سوق دهند. در پاسخ به بخش اول سوال گفتند که سودانی‌ها همیشه درگیر جنگ و منازعه بوده‌اند و دولت این کشور مجبور بوده، برای بیرون راندن فکر جدایی از سر جنوبی‌ها همیشه به آنها امیتازات بدهد و خواسته‌های آنها را برآورده سازد که واکنش‌ها در برابر این امیتاز دهی‌ها میان رهبران جنوب نسبتا مساعد و مثبت بود و تا حدودی باعث شد، فکر جدایی ر از سر آنها بدر کند که در میان این رهبران باید از "جان قرنق" و جانشینش "سلواکر" نام برد که از "سودان جدید" متحد و یکپارچه سخن می‌گفتند. اما این که چه شد، سودان جدید و یکپارچه یکباره به سودان جدا و تکه تکه تبدیل شد، حکایتی دیگر دارد و از مقامات و مسئولان بلند پایه سودانی شنیدم که "موسوینی" رئیس جمهور اوگاندا که رابطه گرم و مستحکمش با رژیم صهیونیستی معروف خاص و عام است، در این زمینه نقش بسزایی داشت و روایت موجود عنوان می‌کند، موسوینی همواره مخالف ایده سودان جدید "جان قرنق" بود و همین موجب اختلاف نظر این دو مرد درباره سودان و امکان تحقق سودان متحد و یکپارچه در نشست کامپالا شد و پس از نشست و دیدارهای صورت گرفته میان این دو مرد بود که وقتی هواپیمای قرنق اوگاندا را به قصد سودان ترک کرد؛ سقوط کرد و قرنق کشته شد و دلایلی وجود دارد که نشان می‌دهد، موسوینی در این سقوط دست داشت. پس از کشته شدن قرنق رهبری جنبش مردمی به "سلواکر" سپرده شد. این روایت در ادامه می‌گوید: سلواکر سال گذشته از کامپالا دیدار کرد و در آن جا با موسوینی در موضوع وحدت سودان که منادی آن بود، گفتگو کرد، اما رئیس جمهور اوگاندا او را از سرنوشت قرنق برحذر داشت و به وی تاکید کرد، در صورتی که ایده وحدت را از سر بدرنکند، به سرنوشت قرنق دچار خواهد شد و سلواکر این سخنان را تهدیدی علیه خود بشمار آورد و از آن پس از سرنوشتی که در انتظارش بود، نگران به نظر می‌رسید، به هیمن دلیل تصمیم به تغییر موضع گرفت، بویژه آن که این تهدیدات با فشارهای داخلی از سوی برخی از رهبران جنبش مردمی که از همان ابتدا جدایی طلب بودند، مواجه گردید و پس از آن بود که همیشه به دوستان خود توصیه می‌کرد، اگر کشته شد حق او را بستانند. این روایت ادامه می‌دهد: سلواکر سپس راهی نایروبی و از آنجا واشنگتن شد و پس از آن بود که اعلام کرد به جدایی شمال از جنوب رای خواهد داد. در خارطوم از نگرانی کشورهای همجوار از جدایی جنوب سخن می‌گویند، چون معتقدند این جدایی زمینه را برای دیگر گروه‌های دو ملیتی و دو قومیتی آفریقایی فراهم می‌کند تا بسان آنچه که در اتیوپی حادث شد، خواستار تعیین سرنوشت خود به دست خود باشند. بر اساس موافقت نامه صلحی که در سال 2005 به امضا رسید به دو طرف سودانی تا سال 2011 فرصت داده شد تا زمینه‌های وحدت را فراهم نمایند و مقرر گردید،‌ پس از آن انتخاباتی در جنوب برای تعیین سرنوشت جنوبی‌ها برگزار خواهد شود و اگر 60 درصد آرا ریخته شده به صندوق‌ها خواهان جدایی باشد، فرصتی شش ماه که دوره انتقالی بشمار می‌آید و ژوئیه سال‌جاری به پایان می‌رسد، به جنوبی‌ها داده شود تا زمینه تاسیس دولتی مستقل را برای خود بوجود آورند، این درحالی است که مقامات خارطوم معتقدند، شش ماه برای بررسی چنین امری کافی به نظر نمی‌رسد و همین موضوع آتش جنگ میان دو طرف را روشن خواهد کرد، چون شمال و جنوب بر سر 12 قضیه اساسی اختلاف نظر دارند و حل این اختلافات در این دوره شش ماهه غیر ممکن می‌نماید. این اختلاف نظرها در موضوعاتی چون مرزها نمود پیدا می‌کند که بطول 2300 کیلومتر میان دو طرف کشیده شده و در دو سوی آن ده‌ها ملیون دام چران سودانی قرار دارند که برای یافتن چراگاه برای دام‌های خود در طول سال از این طرف مرز به آن طرف آن کوچ می‌کنند، هم‌چنین موضوع آب‌ و استفاده هریک از دو طرف از منابع آبی و بار بدهی‌های 40 میلیارد دلاری که بر دوش دو لت سودان متحد سنگینی می‌کند، مطرح است،‌ بویژه آن که بخشی از این بدهی‌ها به خاطر اجرای طرح‌هایی در جنوب بر دوش دولت سودان افتاده است، هم‌چنین باید به قضیه نفت جنوب اشاره کرد که شمال از نیمی از عایدات آن استفاده می‌کند و با جدایی جنوب به نظر می‌رسد، شمال باید دل از عایدات فروش نفت بکند، هم‌چنین نباید این احتمال را از نظر دور داشت که تاسیس دولت جنوب ممکن است حساسیت‌ها و بحران‌هایی در میان خود جنوبی‌ها ایجاد کند، بویژه در شهر "ابیی" و در میان دو قبیله "المسیریه" (عربی) و "دینکا نقوک" یا وضعیت مسلمانان که 20 درصد جمعیت جنوبی‌ها را تشکیل می‌دهند و در این اواخر جنبش مردمی یک شاخه از دانشگاه اسلامی "ام درمان" در جوبا را نیز تعطیل کرد. اختلافات میان شمال و جنوب به موارد فوق الذکر ختم نمی‌شود، چون هر طرف بی‌شک درگیر بحران‌ها و مشکلات داخلی مخصوص به خود نیز خواهد شد و موفقیت جنبش مردمی و تاسیس دولت جنوب و استقلال از سودان دیگر گروه‌ها و قبایل سودانی شمال را تشویق و تحریک خواهد که راه جنوب را پیش گیرند، این درحالی است که باید به این نکته هم توجه کرد که مسئله دارفور نیز هم‌چنان مطرح است. به عنوان مثال شبح منازعات و اختلافات در جنوب هم‌چنان بر این منطقه میان رهبران قبیله "دینکا" سایه افکنده و "جرج اطور" از رهبری ارتش ملی کناره گیری نموده است یا اختلافاتی که میان قبیله دینکا و قبایل دیگر مطرح است و بسیاری از قبایل جنوب سرفرود آوردن در برابر قدرت‌هایی چون "نوبر" و "شلک" را نمی‌پذیرند. در خارطوم هم‌چنین از نگرانی‌ کشورهای همجوار از جدایی جنوب سخن می‌گویند، چون معتقدند جدایی جنوب زمینه را برای جدایی دیگر گروه‌ها و قبایل دو قومیتی و دو ملیتی جهت تعیین سرنوشت خویش به دست خود فراهم می‌نمایند، بسان آنچه که در اتیوپی حاصل شد و قانون اساسی این کشور حق تعیین سرنوشت هر قبیله و گروه را به آن گروه ‌سپرد و همین موضوع عاملی است که می‌تواند احساسات قبایل "اوگادین" و "اورومو" را برای جدایی بسان جنوب تحریک کند. همان طور که گفته شد، سودان به تنهایی خود را آماده رویارویی با چالش‌های جدید و آینده می‌کند و تجربه‌های گذشته به این کشور آموخت که نباید چشم انتظار کمک و یاری برادران خود از جمله مصر باشد که بی‌شک از وضعیت حاکم بر سودان بی‌بهره نخواهد ماند. آنچه اوضاع داخلی سودان را بحرانی‌تر می‌نماید، اختلافات گروه‌ها و احزاب سیاسی داخلی است که آنگونه که باید به سوی وحدت گام برنداشته‌اند و هک‌چنان میان حزب حاکم در پارلمان و احزاب دیگر اختلاف نظرهایی مشاهده می‌شود به هر روی آنچه در حال حاضر در سودان بسیار نگران کننده به نظر می‌رسد، وضعیت گروه‌ها و احزاب سیاسی آن است که هم‌چنان با یکدیگر در اختلاف و بده و بستان بسر می‌برند و از جمله اختلافات میان حزب حاکم بر پارلمان با احزاب دیگر پارلمان که 17 حزب و تجمع را دربرمی‌گیرد و با توجه به این که استحکام و یکپارچگی جبهه داخلی مهمترین عامل در امکان رویارویی با چالش‌های کنونی و آینده است، به همین دلیل به نظر می‌رسد حفظ وحدت این جبهه بر هر امر دیگری اولویت داشته باشد،‌ ‌اما برخی از سیاستمداران سودانی به این موضوع بی‌توجهند و تصور می‌کنند، پا فشاری ایشان بر یک موضع و عدم توجه به وحدت ملی راه مناسبی برای نجات وطن از بحران‌هاست. منبع:سایت تبیان

[ 1389/11/3 ] [ 20:4 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ،
X