آخرين خبر

در کوتاه ترین زمان بروزترین باشید

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ آخرين خبر خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

باشگاه: فرقی نمی‌کند که آقا هستید یا خانم؛ حتی فرقی نمی‌کند که مجرد باشید یا متاهل؛ همین الان تک تک شماها چهارتا همسر دارید. حالا سوال من این است: شما کدام همسرتان را بیشتر دوست دارید؟! ماجرای پادشاه چهار همسر ما را بخوانید بعد به سوال ما جواب دهید. پادشاه ثروتمندی چهار همسر داشت. او همسر چهارم خود را بسیار دوست می‌داشت و او را با گران‌بهاترین جامه‌ها می‌آراست، با لذیذترین غذاها از او پذیرایی می‌کرد. این همسر از هر چیزی بهترین را داشت. پادشاه همسر سوم خود را بسیار دوست می‌داشت و او را کنار خود قرار می‌داد امّا همیشه از این بیم داشت که مبادا این همسر او را به خاطر دیگری ترک کند . پادشاه به زن دوم هم علاقه داشت. او محرم اسرار شاه بود و همیشه با پادشاه مهربان و صبور و شکیبا بود و هرگاه پادشاه با مشکلی روبرو می‌شد به او متوسل می‌شد تا آن ‌را مرتفع نماید. همسر اوّل پادشاه شریک بسیار وفاداری بود و در حفظ و نگهداری تاج و تخت شاه بسیار مشارکت می‌کرد. امّا پادشاه این همسر را دوست نمی‌داشت و به سختی به او توجه می‌کرد. ولی برعکس، او شاه را عمیقاً دوست داشت . روزی از روزها شاه بیمار شد و دانست که فاصله‌ی زیادی با مرگ ندارد. بنابراین به همسر چهارم خود که خیلی مورد توجه او بود، گفت: «من تو را بسیار دوست دارم. بهترین جامه‌ها را بر تن تو پوشانده‌ام و بیشترین مراقبت‌ها را از تو به عمل آورده‌ام. اکنون که من دارم می‌میرم آیا تو مرا همراهی خواهی کرد؟» همسر چهارم گفت: «به هیچ وجه!» و بدون کلامی از آنجا دور شد. این جواب همانند شمشیر تیزی بود که بر قلب پادشاه وارد شد. پادشاه غمگین و ناراحت، این بار از همسر سوم خود پرسید: «من در تمام عمرم تو را دوست داشته‌ام، هم اکنون که رو به احتضارم، آیا تو مرا همراهی خواهی کرد و با من خواهی آمد؟» همسر سوم گفت: «نه هرگز!، زندگی بسیار زیباست اگر تو بمیری من مجدداً ازدواج خواهم کرد و از زندگی لذت می‌برم!" پادشاه ناامید سراغ همسر دوم خود رفت و از او پرسید: «من همیشه در مشکلاتم از تو کمک جسته‌ام و تو مرا یاری کردی. من در حال مردنم آیا تو با من خواهی بود؟» همسر دوم گفت: «متأسفم. من در این مورد نمی‌توانم کمکی انجام دهم. در بهترین حالت فقط می‌توانم تو را داخل قبرت بگذارم!» این پاسخ مانند صدای غرش رعد و برقی بود که پادشاه را دگرگون کرد! در این هنگام صدایی او را به طرف خود خواند و گفت: «من با تو خواهم بود تو را همراهی خواهم کرد! هر کجا که تو قصد رفتن نمایی!» شاه نگاهی انداخت همسر اوّل خود را دید! همسر اوّل او از سوء تغذیه لاغر و رنجور شده بود. شاه با صدایی بسیار اندوهناک و شرمساری گفت: «من در زمانی که فرصت داشتم باید بیشتر از تو مراقبت به عمل می‌آوردم. من در حق تو قصور کردم... " مخلص کلام: در حقیقت همه‌ی ما دارای چهار همسر هستیم : همسر چهارم: همان جسم ماست مهم نیست که چه میزان سعی و تلاش برای فربه شدن و آراستگی آن کردیم وقتی ما بمیریم او ما را ترک خواهد کرد. همسر سوم: دارائی‌ها، موقعیت و سرمایه‌ی ماست. زمانی که ما بمیریم آن‌ها نصیب دیگران می‌شوند. همسر دوم: خانواده و دوستانمان هستند. مهم نیست که چقدر با ما بوده‌اند حداکثر جایی که می‌توانند با ما بمانند همراهی تا مزار ماست. همسر اوّل: همان روح ماست که اغلب در هیاهوی دست یافتن به ثروت و قدرت و لذایذ فراموش می‌شود. در حالی که روح ما تنها چیزی است که هر جا برویم ما را همراهی می‌کند...پس از او مراقبت کن، او را تقویت کن و به او رسیدگی کن که این بزرگ‌ترین هدیه هستی برای توست.

[ 1389/11/29 ] [ 9:30 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

پس از آنکه هیچ کدام از برنامه ریزی های سران فتنه نتوانست در احیای جنبش سبز موثر افتد اینبار آنها سعی کردند که شانس خود را بار دیگر امتحان کرده تا شاید بتوانند دوباره کف خیابان ها را در دست بگیرند. تحولات، اعتراضات و تظاهرات های مردم مصر، یمن، تونس و چند کشور عربی دیگر بهانه خوبی بود تا برنامه ریزان اغتشاشات سال گذشته باز هم دست به کار شوند و از طریق دو نفر از کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری سال 88 هوادارانشان را به اغتشاش دعوت کنند. اغتشاشی که گفته می شد برای حمایت از خواسته های مردم مصر و تونس برگزار می شود؛ اما همه می دانستند که این مسئله تنها یک بهانه است. چرا که اصولا در این مقطع زمانی هیچ بهانه دیگری برای دعوت به آشوب گری وجود نداشت. عده ای که سال گذشته «نه غزه، نه لبنان» را سر داده بودند معلوم نیست که چگونه یکباره به یاد لزوم دفاع از مردم مصر افتادند. همین موضوع حتی بسیاری از طرفداران جنبش سبز را نیز در موضعی پارادوکسیکال قرار داد و این تناقض آشکار باعث شد که بسیاری لقای این تجمع اعتراض آمیز را به عطای همراه با اما و اگرش ببخشند.

مسئله مبهم دیگری که جای بحث دارد و به نظر می رسد یک کد کلیدی محسوب می شود، زمان اعلام شده برای برگزاری این تجمع یا راهپیمایی بود. چرا باید عده ای مردم را به اغتشاش و تجمع غیرقانونی آن هم سه روز پس از راهپیمایی عظیم 22 بهمن دعوت می کردند؟ چه کسی از دو دسته کردن مردم سود می برد؟ آن افرادی که سال گذشته مدام این شعار را سر می دادند که عده ای در حکومت می خواهند مردم را به چند دسته تقسیم کنند؛ چرا اکنون صدایشان در نمی آید؟

مسئله جالب توجه دیگر در دعوت به اغتشاش این است که علی رغم تبلیغات صورت گرفته توسط شبکه های ماهواره ای و سایت های اینترنتی تنها عده اندکی از این تجمع پرشور (!) در تهران استقبال کردند. عده ای که بزرگترین زور آزمایی آنها در مواجهه با سطل آشغال ها بود و البته بزرگترین نصیب شان هم فحش های کارگران شهرداری برای اضافه کردن زحمت ایشان. واقعا چرا مردم در شهرهای دیگر حتی به صورت اندک نیز با اغتشاشگران همراهی نمی کنند؟

اما با تمام مباحثی که مطرح شد، در هر صورت 25 بهمن ماه 89، تجمع ها و اغتشاشات پراکنده ای در تهران و اکثرا در فاصله بین پل کالج و میدان انقلاب برگزار گردید. اما همانطور که انتظار می رفت تنها چیزی که در این تجمعات حتی برای چند لحظه هم دیده نشد حمایت از مردم مصر و تونس در برابر نظام های دیکتاتوری شان بود. در این بین فتنه گران گمان می کردند می توانند دوباره جمعیتی مانند اواخر خرداد سال 88 را به خیابان ها بیاوردند اما آنها به چند مورد توجه نکرده بودند. اول آنکه بدون شک فضای پر تب و تاب انتخاباتی با فضای یک ماه مانده به عید نوروز متفاوت است.

تنها چیزی که در این تجمعات حتی برای چند لحظه هم دیده نشد حمایت از مردم مصر و تونس در برابر نظام های دیکتاتوری شان بود

 حقیقت دومی که باید به آن اشاره کرد این است بدنه جنبش سبز در یک سال گذشته به شدت دچار ریزش شده است، چرا که شعارهای این جنبش کم کم از آرمان های انقلاب اسلامی، قانون اساسی، امام راحل و مقام معظم رهبری عبور کرد و بسیاری که تبدیل اعتراضات از نتایج انتخابات به اغتشاشاتی برای تضعیف و براندازی نظام را مشاهده می کردند از بدنه این جنبش خارج شدند. این مطلب در اغتشاشات ناکام 16 آذر و 22 بهمن (پروژه اسب تراوا) سال گذشته کاملا مشهود بود. نکته آخر هم همان رابطه پارادوکسیکالی است که بین شعارهایی مانند «نه غزه، نه لبنان» و حمایت از مردم مصر و تونس وجود دارند. البته نمی توان از کنار این مسئله گذشت که سه روز قبل از 25 بهمن، حکومت حسنی مبارک، دیکتاتور مصری سقوط کرده بود و دیگر هیچ بهانه ای حتی واهی برای این به اصلاح تجمع حمایتی وجود نداشت. تمام این عوامل سبب شد تا آنچه که قرار بود تجمع عظیم و میلیونی (طیف افراطی) جنبش سبز در ظاهر برای حمایت از تحولات آزادیخواهانه منطقه ای و در باطن برای پس گرفتن کف خیابان باشد در روز ولنتاین ناکام بماند!

در عین حال، این اغتشاشات بسیار اندک در مقیاس ایران اسلامی پهناور نیز خالی از تلفات و صدمات نبود. منافقین که همواره این نوع تحرکات را فرصتی برای اعلام وجود محدود می دانند و در اغتشاشات قبلی نیش خود را به ملت زده بودند در اغتشاشات25 بهمن هم بیکار ننشسته و ضمن حمایت معنوی از طراحان و فرمانبرداران این قضیه، در پس پرده نیز عوامل خود را سازماندهی کردند که نتیجه آن شهادت یکی از دانشجویان دانشگاه هنر و مجروح شدن تعدادی از نیروهای امنیتی در این روز بود. اما این تنها یکی از صدمات اغتشاشات غیرقانونی 25 بهمن بود. چرا که ظهر روز بعد اعلام شد که یک نفر دیگر هم بر اثر شدت جراحات وارده در بیمارستان جان باخته است.

معلوم نیست تا کی باید بابت بی فکری عده ای اندک فرصت های بدیعی برای دشمنان واقعی این ملت فراهم و به بهانه توهمات واهی برخی، هزینه های گزافی در قالب خون های ریخته شده جوانانمان پرداخته شود. بدون شک خون هایی که در طول اغتشاشات یک سال و نیم گذشته ریخته شده باید از سوی افرادی که کشور را به سمت ناآرامی و اغتشاش برده اند، پاسخ داده شود. افرادی که هنوز هم در تفکر احیای این اغتشاشات هستند، افرادی که باعث بوجود آمدن این اغتشاشات و تهییج برخی شدند و افرادی که این مسائل را در پس پرده مدیریت می کنند. 

در هر صورت طراحی راهپیمایی 25 بهمن اقدامی ابلهانه بود که تنها دستاورد آن وارد شدن خدشه به جایگاه ایران در منطقه آن هم در شرایط حساس کنونی بود که بسیاری از ملت ها انقلاب مصر و تونس را نشأت گرفته از انقلاب ایران می دانند.

[ 1389/11/29 ] [ 9:29 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

این یادداشت، اشاره ‌ای دارد به برخی از مهم‌ ترین گیاهان دارویی با خواص کاهش‌ دهندگی قند خون که گزارش‌ های بالینی و آزمایشگاهی معتبر مبنی بر موثر بودن آن ها موجود است و همچنین نگاهی می ‌اندازد به گیاهان دارویی که در طب سنتی ایران در درمان بیماری دیابت تجویز می ‌شوند. 1- پیاز و سیر سیر از سبزی‌ هایی است که تاریخی بسیار کهن دارد. این گیاه حداقل 3 هزار سال در طب چین کاربرد داشته است. پیاز نیز یکی از قدیمی ‌ترین گیاهان زراعی است که از هزاران سال قبل به عنوان طعم ‌دهنده غذاها و همچنین دارو از آن استفاده می ‌شود. ‏ترکیبات فعال گوگردی مانند آلیل‌ پروپیل دی ‌سولفید موجود در پیاز و اکسیدآلیل دی‌ سولفید موجود در سیر نقش اصلی را در کاهش قندخون دارند. پیاز و سیر باعث افزایش میزان انسولین در خون می ‌شوند. هر چقدر مصرف این مواد بیشتر باشد، قند خون بیشتر کاهش می ‌یابد. مصرف قرص ‌های سیر به میزان 2400 میلی‌ گرم در روز به مدت 3 ماه، قند خون را مختصرا کاهش می ‌دهد. گیاهان دارویی توسط بیماران دیابتی تحت هیچ شرایطی نباید بدون نظر تیم پزشکی مصرف شوند. 2- خیار تلخ این میوه شبیه کدوی زگیل‌ دار است و در نواحی گرمسیر مانند آمازون، آفریقای‌ شرقی و آسیا رشد می‌ کند و در آمریکای‌ جنوبی به عنوان غذا و دارو کشت می ‌شود. میوه تازه آن به رنگ سبز است که با رسیدن به رنگ نارنجی- زرد تبدیل می ‌شود. تمام قسمت ‌های این میوه بسیار تلخ است. میوه خیار تلخ حاوی ماده ‌ای شبیه انسولین است و مصرف روزانه حدود 60 گرم شیره این گیاه به کاهش مختصر قندخون منجر می ‌شود. 3- شنبلیله این گیاه بومی ‌ایران است و در بیشتر نواحی ایران می‌ روید و به عنوان سبزی خوراکی کاشته ‌شده و مصرف می ‌شود. تجویز 15 تا 50 گرم پودر دانه شنبلیله خیسانده در آب موجب کاهش قندخون ناشتا و بعد از غذا می‌ شود. پودر دانه شنبلیله علاوه بر کاهش مختصر قندخون باعث کاهش چربی ‌های خون نیز می ‌شود. 4- سیاه گیله در ایران تنها یک گونه از قره ‌قات وجود دارد که آن هم در جنگل‌ های تالش و نواحی مرطوب رشد می‌ کند که در زبان محلی به آن سیاه گیله می ‌گویند. میوه آن را می ‌توان هم به صورت تازه و هم خشک شده مصرف کرد یا در تهیه انواع مرباها و دسرها به کار برد. برگ‌ های این گیاه در طب سنتی در درمان بیماری دیابت استفاده می‌ شود. اثر ضددیابت یک بار مصرف عصاره این گیاه که اثری مشابه انسولین دارد، تا چند هفته در بدن باقی می ‌ماند. به علاوه این گیاه دارویی در پیشگیری از عوارض بلندمدت دیابت مانند عوارض قلبی- عروقی، عصبی، کلیوی و چشمی‌ تا حدی موثر است. عصاره آن به مقدار80 تا 160 میلی ‌گرم 3 بار در روز برای بیماران مبتلا به دیابت توصیه می ‌شود. 5- خار مریم خار مریم اصالتا بومی ‌منطقه مدیترانه است. این گیاه امروزه در سراسر نقاط دنیا از اروپا تا آسیا و از آفریقا تا آمریکای شمالی گسترده شده است. این گیاه دارویی موجب افزایش حساسیت سلول‌ ها به انسولین و کاهش قندخون می ‌شود. ماده موثر آن سیلی مارین نام دارد که تجویز آن به مقدار 200 میلی ‌گرم 3 بار در روز موجب کاهش مختصر قندخون ناشتا و هموگلوبین HbA1C و چربی ‌های خون می‌ شود. 6- هندوانه ابوجهل هندوانه ابوجهل یا خربزه روباه یکی از گیاهان دارویی متعلق به خانواده خیارها و کدوها است. این گیاه بومی ‌ایران بوده و در نواحی جنوبی کشور و مناطقی مانند جنوب استان خراسان یافت می ‌شود. میوه این گیاه دارای گلوکوزید قابل ‌تبلوری با طعم بسیارتلخ به نام کولوسنتین است. این گلوکوزید که به حالت متبلور و خالص به رنگ زرد است، در آب به نسبت 20 درصد حل می ‌شود و اگر هیدرولیز شود، گلوکز و ماده‌ ای به نام کولوسنتتین می ‌دهد. در طب سنتی بسیاری از کشورها از جمله ایران تجویز میوه این گیاه جهت کاهش قند خون متداول است. میوه این گیاه بسیار سمی ‌است و مصرف مقدار زیاد آن باعث اسهال ‌خونی و درنهایت مرگ می‌ شود. تجویز مقدار 100 میلی ‌گرم 3 بار در روز ماده موثر هندوانه ابوجهل به مدت 2 ماه در بیماران دیابتی نوع دوم، موجب کاهش مختصر میزان هموگلوبین HbA1C و قندخون ناشتا می ‌شود. تجویز این مقدار به مدت 2 ماه در این بیماران بدون هیچ ‌گونه عوارض جانبی گوارشی، کبدی و کلیوی است. 7- پسیلیوم پسیلیوم یا اسفرزه، گیاهی از خانواده پلانتاجیناسه‌ آ و یک داروی ملین گیاهی است که از طریق جذب آب باعث حجیم‌ شدن محتویات روده شده و با افزایش حرکات دودی شکل باعث تخلیه مدفوع می‌ شود. مصرف پودر پسیلیوم به مقدار 10 گرم در روز و به مدت 8 هفته هموگلوبین HbA1C را مختصرا کاهش می‌ دهد. 8- عدس ‌الملک این گیاه بومی ‌ایران است و در طب سنتی جهت کاهش قندخون بیماران دیابتی تجویز می‌ شود. با این حال مصرف روزانه پودر بذر گیاه به مقدار 1500 میلی‌ گرم در روز به مدت 2 ماه اثر مفیدی بر قندخون نشان نداده است و فعلا اطلاعات علمی کافی در مورد اثرات این گیاه در دسترس نیست. 9- چای سبز بسیاری از خواص چای سبز مربوط به ماده ‌ای به نام کاتچین است که فعالیت آنتی ‌اکسیدانی آن بسیار بالا است. مصرف روزانه 5/1 گرم پودر چای سبز خشک موجب کاهش مختصر قندخون در بیماران دیابتی می‌ شود. مقدار توصیه ‌شده برای بیماران دیابتی مصرف 2 فنجان چای دم ‌کرده در روز است. 10- دم‌ کرده گزنه ساقه این گیاه را پرزها و تارهای مخروطی ‌شکل پوشانده است که در صورت لمس کردن ساقه به دست می ‌چسبد و پوست را می ‌گزد و تولید خارش و سوزش می‌ کند و شاید به همین دلیل آن را گزنه نامیده ‌اند. تخم آن نرم، ریز و تیره رنگ و مانند تخم‌ کتان است. قسمت مورد استفاده این گیاه برگ‌ های تازه، ریشه، شیره و دانه آن است. گزنه در طب سنتی ایران به عنوان یک داروی کاهنده گلوکز خون معرفی شده است. عصاره برگ گزنه می ‌تواند یک نقش حفاظتی در برابر افزایش میزان قندخون و تخریب سلول ‌های پانکراس داشته باشد. 11 - کلپوره همدانی، مریم نخودی همدانی استفاده از این گیاه به ‌طوری که در کتب دارویی قدیمی ‌آمده است به زمان‌ های دور نسبت داده می‌ شود. بقراط، دیوسکورید، پلین و جالینوس از این گیاه در آثار خود نام برده ‌اند. عصاره این گیاه محتوی مواد موثره زیره است. مصرف عصاره این گیاه به مقدار 125 میلی ‌گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به مدت 6 هفته قندخون را مختصرا کاهش می‌ دهد. حرف آخر در مجموع، مصرف گیاهان دارویی توسط بیماران دیابتی تحت هیچ شرایطی نباید بدون نظر تیم پزشکی انجام شود. این گیاهان دارویی نباید جایگزین داروهای ضددیابت یا انسولین در بیماران دیابتی شود چرا که اولا اثر این گیاهان بر کاهش قندخون خفیف است و ثانیا از فردی به فرد دیگر متفاوت بوده و ثالثا ممکن است با دیگر داروهای مورد استفاده بیماران تداخل داشته باشند. همچنین عوارض و اثرات مصرف طولانی مدت این گیاهان ناشناخته است. در حال حاضرهیچ‌ گونه توصیه ‌ای علمی ‌در ارتباط با مصرف آن ها وجود ندارد.

[ 1389/11/29 ] [ 9:18 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

خبرگزاری فارس: مجله "فارین پالسی " در گزارشی به بررسی اوضاع 5 کشور عربی پرداخت که پس از تونس می‌توانند شاهد قیام مردمی و سقوط حکومت‌ها باشند. به گزارش فارس، مجله آمریکایی "فارین پالسی " در گزارشی به بررسی اوضاع 5 کشور عربی پرداخت که پس از تونس می‌توانند شاهد قیام مردمی و سقوط حکومت‌ها باشند. کشورهای مذکور عبارتند از الجزایر، مصر، لیبی، سودان و اردن. فارین پالیسی برای ادعای طرح شده دلایل و توضیحاتی را مطرح کرده است که در ادامه به آنها اشاره می‌شود: * واهمه رژیم غیردموکراتیک الجزایر از مواجهه با قیام بزرگ مردمی به نوشته فارین پالسی، "عبدالعزیز بوتفلیقه " از سال 1999 ریاست جمهوری الجزایر را برعهده داشته و در سال 2009 با اصلاح قانون اساسی توانست برای سومین بار به ریاست جمهوری برگزیده شود، حال آنکه احزاب مخالف انتخابات مزبور را تحریم کرده بودند. بنابراین گزارش، نگرانی‌های بسیاری در خصوص سلامتی بوتفلیقه 73 ساله وجود دارد و گفته می‌شود که برادر وی خود را برای جانشینی رئیس‌جمهور آماده می‌سازد. بوتفلیقه توانست به جنگ 10 ساله داخلی در الجزایر پایان داده و روابط این کشور را با قدرت‌های آفریقایی و اروپایی ارتقا بخشد اما در مقابله با شورشیان وابسته به القاعده در "مغرب اسلامی " ناکام بوده و نتوانسته است از فرسایش نهادهای دموکراتیک در الجزایر جلوگیری کند. فارین پالسی در بیان نشانه‌های هشداردهنده در خصوص قیام مردمی در الجزایر نوشت: الجزایر نیز همچون تونس در ماه ژانویه شاهد اعتراض‌هایی در اعتراض به افزایش قیمت ارزاق و بحران بیکاری بود. این اعتراض‌ها زمانی اوج گرفت که دولت از افزایش قیمت شیر، شکر و آرد خبر داد. در جریان این اعتراض‌ها هزاران جوان الجزایری با پرتاب سنگ به سمت نیروهای پلیس و به آتش کشیدن یک پاسگاه اعتراض خود را به افزایش قیمت‌ها ابراز داشتند. بر اساس این گزارش، الجزایر 20 درصد از گاز مورد نیاز اروپا را تامین می‌کند اما مدت‌هاست که شهروندان این کشور از توزیع ناعادلانه درآمدها ناراضی هستند. در شرایطی که قیام مردم تونس در اعتراض به حکومت "زین‌العابدین بن‌علی " به اوج خود می‌رسید، نیروهای امنیتی الجزایر موفق شدند اعتراضات مردمی را تا حدودی تحت کنترل درآورند. اما پس از این کنترل نسبی اوضاع، شرایط بار دیگر رو به وخامت گذاشت و 5 شهروند مرد الجزایری خود را در پیروی از "محمد بوعزیزی "، شهروند تونسی که خودکشی وی منجر به آغاز ناآرامی‌ها شد، به آتش کشیدند. فارین پالسی نوشت: هرچند که رژیم بوتفلیقه رژیمی غیرمردمی و غیردموکراتیک است، اما به اندازه حکومت بن‌علی در تونس سرکوبگر نیست و این امر شرایط را برای مخالفان رژیم در راستای ترتیب دادن یک قیام بزرگ مردمی سخت‌تر می‌کند. علاوه بر این، نشانه‌ای از حمایت اتحادیه‌های صنفی و گروه‌های مخالف دولت از اعتراضات انجام شده به چشم نمی‌خورد و این اعتراض‌ها بیشتر توسط جوانان بیکار انجام می‌شود. شاید به‌خاطر دچار نشدن به سرنوشت بن‌علی باشد که بوتفلیقه برای دولت جدید تونس آرزوی موفقیت کرده است! * فرعون 82 ساله مصر در مسیر افول فارین پالسی در تشریح اوضاع مصر به عنوان دومین کشور مدنظر این نشریه برای پای گذاشتن در مسیری که تونس به آن رفت، نوشت: "حسنی مبارک " سه دهه است که قدرت را در مصر در دست دارد، چرا که قانون مربوط به شرایط اضطراری به وی این فرصت را داده است تا انتخابات را به هر نحوی که می‌خواهد دست‌کاری کند. اما به نظر می‌رسد که قدرت در حال لیز خوردن از دستان این "فرعون 82 ساله " است. شایعاتی که مستمرا در خصوص اوضاع نامطلوب جسمانی حسنی مبارک منتشر می‌شود، به رقابت بین "جمال مبارک "، پسر وی و "عمر سلیمان "، رییس قدرتمند سازمان اطلاعات مصر، دامن زده است. مصر نیز طی روزهای اخیر شاهد خودکشی‌های متعدد شهروندان به پیروی از محمد بوعزیزی بوده است. روز 18 ژانویه یک جوان 25 ساله به عنوان سومین نفر، خود را بر روی پشت بام منزلش در شهر اسکندریه به آتش کشید. وی در اثر شدت جراحات جان باخت. گزارش‌ها حاکی از آن است که پیش از این جوان 25 ساله، یک وکیل 40 ساله نیز در قاهره پس از سر دادن شعارهایی در محکومیت افزایش قیمت‌ها سعی در خودکشی کرد. پیش از او نیز فرد دیگری خود را در برابر ساختمان پارلمان به آتش کشید؛ اما پیش‌بینی می‌شود که هر دو نفر زنده بمانند. با وجود این شرایط، "احمد ابوالغیط "، وزیر امور خارجه مصر با لحنی عصبانی اظهارنظر کسانی را که معتقدند شرایط مصر قابل تسری به دیگر کشورهاست "بی‌معنی " دانسته و تصریح کرد که این اظهار نظرها می‌تواند "به تعصبات دامن زده و شرایط را وخیم‌تر کند! " به نظر می‌رسد که ابوالغیط در انتخاب کلمات چندان دقت نکرده باشد! به نوشته فارین پالسی، با وجود سخنان وزیر خارجه، سایر بازیگران سیاسی صحنه مصر نظر دیگری دارند. از جمله این بازیگران "محمد البرادعی "، کاندیدای احتمالی ریاست جمهوری و مدیر کل سابق آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است که می‌گوید با توجه به آنچه در تونس اتفاق افتاد، تغییر در مصر نیز اجتناب‌ناپذیر است! * آشفتگی در لیبی پس از بررسی شرایط الجزایر و مصر، فارین پالسی به سراغ لیبی رفته و نوشته است: دوران حکومت "سرهنگ معمر قذافی "، از تمامی کسانی که امروز در جهان حکومت را در دست دارند طولانی‌تر بوده است. وی در سال 1969 و با یک کودتای نظامی به قدرت رسیده و کشور تحت حاکمیتش همواره به عنوان یکی از بزرگ‌ترین ناقضان حقوق بشر و غیردموکراتیک‌ترین کشورها شناخته شده است. در این کشور از آزادی مطبوعات هیچ خبری نیست و از احزاب مخالف نیز تنها یادگارهایی باقی مانده است. با "کتاب سبز قذافی " که بیانگر فلسفه حکومتی اوست در لیبی همچون کتابی مقدس برخورد می‌شود! در ادامه این گزارش می‌خوانیم: با این حال، طی چند سال اخیر و پس از نابودی برنامه هسته‌ای، لیبی شاهد اندکی مدارا با مخالفان دولت بوده است که باعث شده دولت لیبی تا حدودی کمتر از گذشته منفور جهانیان باشد. این اصلاحات را باید به "سیف "، پسر قذافی نسبت داد که عقایدش تا حدودی نسبت به پدرش دموکراتیک‌تر است و بسیاری از ناظران وی را جانشین معمر قذافی می‌دانند. فارین پالسی در بیان نشانه‌های هشداردهنده در خصوص قیام مردمی در لیبی نوشت: هرچند که به دست آوردن اطلاعات قابل اعتماد از داخل لیبی کار مشکلی است اما برخی گزارش‌ها و ویدئوهای منتشر شده در یوتیوب از اعتراضات مردمی در شهر "البیدا " حکایت دارند که طی آنها جمعیت‌های معترض شعارهای ضدحکومتی سر داده و در خیابان‌ها آتش‌سوزی رخ داده است. در کشوری همچون لیبی اعتراضات خیابانی واژه‌ای است که حتی به گوش بسیاری از افراد هم نرسیده است. به‌نظر می‌رسد که دولت لیبی برای جلوگیری از اعتراضاتی مشابه با آنچه در الجزایر و تونس در اعتراض به افزایش قیمت مواد غذایی رخ داد، برای واردات مواد غذایی تسهیلاتی قائل شده و برخی محدودیت‌ها را از میان برداشته است. روز 15 ژانویه، قذافی در سخنانی در خصوص وقایع تونس که از تلویزیون لیبی پخش شد، قیام مردم تونس را مورد سرزنش قرار داد و همچنین از ویکی‌لیکس به‌خاطر انتشار مطالب نوشته شده توسط سفرای دروغ‌پرداز انتقاد کرد. اسناد ویکی‌لیکس در خصوص قذافی مطالب ناخوشایندی را دربرمی‌گرفت، از جمله روابط وی با پرستار اوکراینی. به‌نظر می‌رسد، قذافی که در یکی از آخرین سخنرانی‌های بن‌علی با عبارت "برادر عزیز " مورد خطاب قرار گرفته بود، از وقایع تونس برداشتی کاملا شخصی داشته است. فارین پالسی ادامه داد: علاوه بر اعتراضات مردمی در لیبی، باید به آشفتگی وضعیت در خانواده قذافی نیز اشاره کرد. به نظر می‌رسد که تندروهای لیبی همکاری‌‌های گسترده‌ای را با "متسم "، فرزند کوچکتر قذافی آغاز کرده‌اند که ریاست یکی از سازمان‌های امنیتی را در لیبی برعهده داشته و علیه اصلاحات انجام شده توسط سیف اقداماتی را صورت می‌دهد. طی روزهای اخیر سیف مجبور شده است که فعالیت‌های یک مرکز حقوق بشر را که تحت ریاست خود او بود تعطیل کند و روزنامه‌نگارانی هم که با وی در این مرکز همکاری داشتند، دستگیر شدند! ناآرامی‌های بیشتر می‌تواند فرصت را برای هر یک از برادران ایجاد کند تا دیگری را از میدان به درکند. *احتمال کم وقوع انقلاب در سودان سودان چهارمین کشوری است که تحلیلگران فارین پالسی بسترهای لازم را برای ایجاد قیام مردمی در آن مناسب دیده‌اند. این مجله آمریکایی در تشریح شرایط سودان می‌نویسد: "عمر البشیر "، رئیس‌جمهور سودان، طی دو دهه حاکمیت خود بر این کشور به "استاد تفرقه انداختن و حکومت کردن " تبدیل شده است. وی استادانه مخالفان خود را به جان هم انداخته و تهدیدها بر ضد حکومت خود را خنثی می‌کند. 15 سال اول حکومت عمر البشیر به جنگ‌ داخلی شمال و جنوب گذشت اما در دهه 2000 میلادی شورش‌های دارفور به راه افتاد و بشیر شبه‌نظامیان "جان‌جاوید " را تجهیز کرد تا به جنگ شورشیان دارفور بروند. مناطق جنوبی سودان اکنون در انتظار نتایج یک همه‌پرسی هستند که موضوع آن جدایی مناطق جنوبی از مناطق شمالی است. بشیر قول داده است که به نتایج انتخابات احترام بگذارد اما کسی مطمئن نیست که وی بر سر قول خود بماند! وی در مناطق شمالی توانسته است با محدود کردن مطبوعات و سرکوب مخالفان، راه را برای حامیان خود باز کرده و مردمی به نظر برسد. وی در انتخابات سال گذشته میلادی و پس از کنار کشیدن مخالفین از ترس عادلانه برگزار نشدن انتخابات بار دیگر به ریاست جمهوری برگزیده شد. فارین پالسی افزود: بشیر حتی در مناطقی که به شکل سنتی افکار عمومی را در اختیار داشت در حال از دست دادن دوستان خود است. "حسن الترابی "، رهبر مخالفان تونس با تظاهرات روز 17 ژانویه پیامی را برای بشیر مخابره کرد. وی در گفتگو با خبرگزاری فرانسه گفت: "آنچه در تونس روی داد یک یادبود است. این همان چیزی است که می‌تواند در سودان اتفاق بیفتد. اگر هم اتفاق نیفتد، خونریزی‌های بسیاری رخ خواهد داد. " در واقع، عمر البشیر علی‌رغم شخصیت قدرتمندی که دارد، با مشکلات گسترده‌ای مواجه است. به نظر می‌رسد که منطقه جنوبی سودان در حال تجزیه از این کشور است و این دردسر بزرگی برای بشیر خواهد بود، چرا که بخش عمده منابع نفتی سودان، در بخش‌های جنوبی واقع شده است. حتی در بخش‌های شمالی نیز نارضایتی از اوضاع اقتصادی رو به فزونی است. بشیر در تلاش برای مقابله با کسری بودجه از طریق قطع یارانه‌های سوخت و کالاهای اساسی است اما افزایش قیمت‌های ناشی از این تدبیر، دانشجویان معترض را به خیابان‌ها کشانده است. با این حال، هنوز به نظر نمی‌رسد که انقلابی در سودان در کار باشد. ترابی به همراه برخی دیگر از شخصیت‌های مخالف پس از اظهارات فوق دستگیر شد و این نشان داد که بشیر همچنان نفر اول سودان است. * ملکه اردن باید به فکر خانه‌ای در جده باشد فارین پالسی اردن را به عنوان پنجمین کشور آماده خیزش مردمی معرفی کرده و نوشته است: "عبدالله دوم " پادشاه اردن، از مهمترین متحدین آمریکا در منطقه و از دلالان صلح میان اسرائیل و تشکیلات خودگردان محسوب می‌شود. عبدالله که در آمریکا تحصیل کرده، چهارمین پادشاه از خاندان هاشمی است که پس از جنگ دوم جهانی بر اردن حکومت می‌کند. این مجله آمریکایی افزود: پارلمان جدید اردن که تا حدی غیرقابل پیش‌بینی است و همچنین مشکل بیکاری که درصد آن اکنون در اردن دورقمی شده است، برخی تحلیلگران را بر آن داشته است که نسبت به بقای عبدالله دوم در راس قدرت ابراز تردید کنند. فارین پالسی در بیان نشانه‌های بحران در اردن تصریح کرد: در روز 16 ژانویه، 3000 اردنی در مقابل پارلمان این کشور گرد آمده و نسبت به سیاست‌های اقتصادی رژیم این کشور اعتراض کردند. برخی از پلاکاردهای حمل شده در این تظاهرات شامل جملاتی همچون : "اردن تنها برای ثروتمندان نیست؛ نان خط قرمز ماست و از خشم و گرسنگی ما آگاه باشید! " را شامل می‌شدند. دولت "سمیر رفاعی "، نخست‌وزیر اردن که تظاهرکنندگان خواستار استعفای آن بودند قول داده است تا 225 میلیون دلار یارانه اضافی را صرف کالاهای اساسی همچون شکر و برنج کند. بنابراین گزارش، تظاهرات‌کنندگان از ترس به‌کارگیری خشونت از سوی نیروهای امنیتی از به‌کاربردن شعارهایی که مستقیما نظام پادشاهی این کشور را هدف قرار می‌داد، اجتناب کردند. "رینا "، ملکه اردن که در یک پیام اینترنتی ابراز داشته بود که وقایع تونس را از نزدیک تعقیب کرده و برای آرامش و ثبات این کشور دعا می‌کند، با پاسخ تندی از سوی کاربران اردنی مواجه شد. یکی از این کاربران به وی هشدار داد که باید به دنبال منزلی در شهر جده واقع در عربستان سعودی برای خود و همسرش باشد. جده همان جایی است که اکنون رئیس‌جمهور معزول تونس در آن منزل گزیده است.

[ 1389/11/29 ] [ 9:18 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ،
X