آخرين خبر

در کوتاه ترین زمان بروزترین باشید

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ آخرين خبر خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

رئيس سازمان پدافند غير عامل با تاكيد بر لزوم پيگيري حقوقي وزارت خارجه براي تهاجم سايبري عليه كشور، از ادامه بررسي ها بر روي دومين بدافزار جاسوسي "استارس" خبر داد. رئيس سازمان پدافند غير عامل با تاكيد بر لزوم پيگيري حقوقي وزارت خارجه براي تهاجم سايبري عليه كشور، از ادامه بررسي ها بر روي دومين بدافزار جاسوسي "استارس" خبر داد. دكتر غلامرضا جلالي در گفتگو با خبرنگار مهر، در خصوص بدافزار "استارس" كه بعد از بدافزار "استاكس نت" توسط دانشمندان ايراني شناسايي شد، گفت: خوشبختانه دانشمندان جوان ما موفق شدند كه اين ويروس را كشف كنند و هم اكنون ويروس "استارس" به آزمايشگاه ارائه شده است اما هنوز بررسي ها بر روي آن ادامه دارد و نتايج نهايي و قطعي در اين رابطه بدست نيامده است. وي در بيان علت تاخير در شناسايي كامل بدافزار "استارس" گفت: ويژگيهاي خاصي را در مورد ويروس "استارس" شناسايي كرده اند بطوريكه مشخص شده است كه اين ويروس هماهنگ و همساز با سيستم بوده ، تخريب آن در مرحله اول بسيار كم است به شكلي كه ممكن است بعضا با فايلهاي اجرايي دستگاههاي دولتي اشتباه گرفته شود، بنابراين بايد متخصصان ما ابعاد مختلف اين ويروس را مورد ارزيابي قرار دهند تا همه ابهامات و اشكالات ما نسبت به آن برطرف شود و سپس اقدام لازم براي مقابله با آن انجام شود. جلالي همچنين در خصوص مقابله با بدافزار "استاكس نت" گفت: بايد به اين موضوع توجه داشت كه مقابله با ويروس استاكس نت به اين معني نيست كه اين تهديد بطور كامل برطرف شده است چون ويروسها يك طول عمر مشخصي دارند و ممكن است به شكل ديگري فعاليت خود را ادامه دهند. وي تصريح كرد: بنابراين كشور بايد خود را براي مقابله با ويروسهاي بعدي آماده كند ، زيرا امكان دارد كه ويروسهاي جديد وقتي وارد سيستم ما شوند به مراتب از ويروس اولي خطرناك تر باشند. رئيس سازمان پدافند غيرعامل با بيان اينكه مركز "ماهر" (مركز مديريت امداد و هماهنگي عمليات رخداد رايانه‌اي) تحت نظر شركت فناوري اطلاعات وزارت ارتباطات، اين نوع ويروسها را كشف مي كند، گفت: اين مركز بعد از شناسايي بدافزارها ساختار، فعاليتها و ظرفيتهاي آنها را در آزمايشگاه مورد تجزيه و تحليل قرار مي‏دهد و به عبارتي ويروس را "دي كد"(رمزگشايي) مي كنند تا ببينند كه اين ويروسها چه فعاليتهايي را مي توانند انجام دهد و سپس اقدام لازم را براي مقابله با آن به عمل مي آورند. وي همچنين درخصوص انجام عمليات تهاجمي به سايتهاي دشمن گفت: با وجود اينكه آمريكائيها و اسرائيلي ها به سايتهاي ما حمله مي كنند و توجهي به مسائل حقوقي ندارند اما اين موضوع به لحاظ حقوقي مسائل خاص خود را دارد و ما هم بعنوان يك ايراني مسلمان به قوانين بين المللي پايبند هستيم. رئيس سازمان پدافند غيرعامل اضافه كرد: ممكن است وزارت امور خارجه كشور نسبت به پيگيري حقوقي اين موضوع كم توجهي كرده باشد و به نظر مي رسد دستگاه ديپلماسي ما بايد بيش از پيش به موضوع پيگيري حقوقي عمليات تهاجم سايبري عليه جمهوري اسلامي ايران توجه نمايد ، زيرا خيلي از كشورها مثل روسيه هرگونه تهاجم سايبري را جنگ رسمي عليه خود تلقي مي كنند. وي با بيان اينكه به نظر مي رسد كه اگر قرار است وارد اين حوزه شويم بايد چارچوب هاي قانوني آن هم به لحاظ حقوق بين الملل و هم به لحاظ حقوق داخلي را مشخص كنيم، در عين حال تصريح كرد: البته شايد كسي بطور شخصي سايتهاي دشمن را هك كند ، ولي اگر دولت بخواهد بطور رسمي وارد اين كار شود طبيعتا بايد ابتدا ابعاد حقوقي اين كار مشخص شود. منبع:سايت بصيرت

[ 1390/2/6 ] [ 15:17 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

بصيرت:گروه ترجمه- روزنامه نيويورك تايمز در مقاله‌اي به قلم رابرت ورث و مايكل اسلكمن در 23 آوريل 2011 (3 ارديبهشت) به بركناري مشروط علي عبدالله صالح و خيزش مردمي در يمن پرداخته و مي‌نويسد: عبدالله صالح روز شنبه اعلام كرد كه پيشنهاد ميانجي‌هاي عرب‌ را براي انتقال قدرت به معاونش، پس از امضاي قراردادي رسمي مي‌پذيرد؛ به طوري كه در اين قرارداد به وي و خانواده‌اش كه در دستگاه‌هاي امنيتي يمن مناصب كليدي دارند، مصونيت قضايي اعطا شود. البته بايد در نظر داشت آقاي صالح سياستمداري زيرك است و مشخص نيست كه آيا پيشنهادش براي بركناري اقدامي جدي براي آرام‌سازي آشوب‌هاي سياسي و تظاهرات‌هاست يا خير. پيشنهاد او چند روز پس از فشار مداوم از سوي عربستان سعودي و ساير كشورهاي همسايه مطرح مي‌شود كه از بي‌ثباتي منطقه‌اي وحشت دارند. نويسندگان اين مقاله در ادامه مي‌افزايند: اظهارات وي طوفاني سياسي به همراه داشت، اما همچنان جديت عبدالله صالح در ارائه اين پيشنهاد مشخص نيست. از نظر صالح، امضاي اين توافق‌نامه مستلزم پايان اعتراضات خياباني و مشاركت در ائتلاف با خاندان حاكم است. ياسين‌ سعيد نومن، رهبر مخالفان، گفت ائتلافش اصل توافق‌نامه را پذيرفته است، اما شرايط اعلامي از سوي صالح را رد كرده و ترجيح مي‌دهد به حزب آقاي صالح تا هنگام استعفاي وي اجازه فعاليت بدهد و پس از آن، اين حزب در تقسيم قدرت براي تشكيل دولت سهيم باشد. همچنين آقاي ياسين سعيد نومن گفت كه نمي‌توانيم از حضور خياباني و تظاهرات مردم جلوگيري كنيم. در پايان مقاله آمده است: مقامات دولتي در مورد مخالفت معترضان با اين پيشنهاد اعلام كرده‌اند كه اين قرارداد توسط شوراي همكاري خليج فارس و با حمايت آمريكا و اتحاديه اروپا تدوين شده است. البته تاكنون مشخص شده است كه رئيس جمهور كاملاً تشخيص داده و فهميده مخالفان همه چيز را رد كرده‌اند. مخالفان نشان داده‌اند كه از پيوستن به يك ائتلاف وحشت دارند و به دليل ضعف و چنددستگي موجود در طيف مخالفان، آمادگي پذيرش ابتكارعمل‌هاي بين‌المللي را ندارند. ظهور چنين بن‌بستي نشان‌ مي‌دهد احتمال افزايش درگيري‌ها در يمن وجود دارد. در حال حاضر، مردم يمن از عبدالله صالح كه از نظر آن‌ها فردي فاسد است، به شدت خشمگين هستند. مقامات آمريكايي نيز هشدار داده‌اند كه از بين رفتن نظم در يمن زمينه‌هاي فعاليت شاخه‌هاي القاعده را در اين كشور فراهم مي‌كند. به علاوه، مهارت عبدالله صالح در ايجاد اختلاف ميان دشمنانش، باعث وحشت مخالفان از توافق با وي شده است؛ به‌ويژه آنكه وي در دانشكده نظامي يمن مخالفان را به كشاندن كشور به جنگ داخلي متهم كرد. چنين موضع‌گيري نشان مي‌دهد كه عبدالله صالح هرگز قصد پذيرش انتقال قدرت را حداقل در اوضاع كنوني ندارد.

[ 1390/2/6 ] [ 15:11 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

روزنامه نيويورك‌تايمز در مقاله‌اي به قلم «ديويد اي. سنگر» در 25 آوريل 2011(5 ارديبهشت) به تحولات سوريه و تمايل آمريكا به اعمال تحريم عليه اين كشور پرداخت است. بصيرت :گروه ترجمه - روزنامه نيويورك‌تايمز در مقاله‌اي به قلم «ديويد اي. سنگر» در 25 آوريل 2011(5 ارديبهشت) به تحولات سوريه و تمايل آمريكا به اعمال تحريم عليه اين كشور پرداخت و نوشت: كاخ سفيد روز دوشنبه اعلام كرد كه در پي اعمال تحريم‌هاي تازه عليه سوريه است؛ اما بسياري از مقامات اذعان كردند كه اين كشور تاكنون تحت تحريم‌هاي بسياري بوده و آمريكا در اين زمينه از اهرم فشار چنداني برخوردار نيست. يكي از مقامات كاخ سفيد كه نخواست نامش فاش شود، گفت «ما در مورد كشوري صحبت مي‌كنيم كه مساحتي برابر با پتربورگ (يكي از شهرهاي آمريكا) دارد. راه‌هاي بسياري براي تحريم وجود دارد. اما تأثير اقتصادي آن بسياري اندك است». نويسنده در ادامه مي‌افزايد: مسئله‌اي كه دولت اوباما در مورد سوريه با آن روبه‌روست، شبيه مسائل كره شمالي و ميانمار است كه تاكنون آمريكا عليه آن‌ها تحريم صورت داده است. در مورد سوريه، آمريكا در سال 2006 تحريم‌هاي بانكي صورت داد. در اوايل سال 2007 نيز دولت آمريكا چهار سازمان تحقيقاتي مرتبط با دولت سوريه را متهم به فعاليت در امور تسليحات كشتارجمعي كرد و در پي آن معامله با آن‌ها ممنوع شد؛ اما يك سال بعد، اسرائيل رآكتور هسته‌اي در حال ساختي را در سوريه كشف و با حمله‌اي هوايي منهدم كرد. در اين رابطه، آمريكا اقدام ديگري انجام نداد؛ به اين دليل كه دولت بوش نمي‌توانست به تحريم‌هاي ديگري بيانديشد. در حال حاضر، دولت اوباما در پي اعمال تحريم‌ها عليه رهبران ارشد سوريه از طريق مصادره منابع مالي آن‌ها در اروپا يا لبنان است. دولت اوباما تاكنون خواستار سرنگوني بشار اسد نشده است و صحبت‌هايي را كه در مورد معمر قذافي اظهار داشته، در مورد بشار اسد مطرح نكرده است. ظاهراً در پشت صحنه نيز براي كنار رفتن بشار اسد از قدرت تلاش نكرده است نويسنده در پايان آورده است: جي كارني، معاون مطبوعاتي رياست جمهوري در پاسخ به اين پرسش كه دولت اوباما چگونه رفتار متفاوت با اسد را توجيه مي‌كند، گفت «تصميم‌گيري در مورد رهبران سوريه، به عهده خود مردم اين كشور است. وضعيت ليبي منحصر به فرد است. بخش عظيمي از ليبي در كنترل قذافي نبود و به‌ويژه آنكه رژيم قذافي عليه مردم خود حمله نظامي گسترده‌اي را صورت داد و اتحاديه عرب نيز در حمله به ليبي از ما حمايت كرد». مقامات آمريكايي مي‌گويند هرچند تحريم‌هاي اقتصادي عليه سوريه كارساز نيست؛ اما تصويرسازي از سوريه به‌عنوان رژيمي سركوبگر و بي‌رحم مي‌تواند بشار اسد را به واكنش وادارد. بصيرت: به نظر مي‌رسد نويسنده عمداً با نفي دخالت آمريكا در پشت صحنه رخدادهاي سوريه در پي آن است كه اين رخدادها را داخلي و مشروع جلوه دهد، حال آن‌كه حوادث سوريه از اين حيث وضعيتي كاملاً متفاوت با ساير كشورهاي عربي دستخوش اعتراضات مردمي دارد. در سوريه نشانه‌ها و اسناد توطئه و طراحي آن‌ها از بيرون به‌وفور مشاهده مي‌شود، حال آنكه در كشورهاي مشابه اين‌گونه نيست.

[ 1390/2/6 ] [ 15:4 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

بصيرت :چهارشنبه گذشته بيست و يكمين نشست دوره‌اي شوراي وزارتي مشترك اتحاديه اروپا و شوراي همكاري خليج‌فارس در ابوظبي برگزار شد. در اين نشست، مسائل مختلفي طرح و به بحث گذاشته شد، اما گويا مسائل مربوط به ايران بيشتر نظر حاضران را جلب كرد، چرا كه طرف‌هاي غربي و عربي متفقاً ادعاهاي بي‌پايه و اساسي را كه پيش‌تر بارها تكرار كرده بودند، مجدداً در اين نشست بازگو كردند. آن‌ها ادعا كردند ايران در امور داخلي بحرين و ساير كشورهاي عربي دخالت مي‌كند و برنامه‌هاي هسته‌اي ايران را غير صلح‌آميز و خطرناك توصيف كردند. اگرچه وزارت خارجه ايران بلافاصله عليه اين ادعاهاي سخيف و عوام‌فريبانه واكنش نشان داد و موضع گرفت؛ علاوه بر اين، ذكر دو نكته ضروري به نظر مي‌رسد: 1- يكي از مباحث مطرح‌شده در اين نشست، حقوق بشر بود. آن‌ها در حالي به اين موضوع پرداختند كه چند كيلومتر آن‌طرف‌تر دژخيمان و مزدوران آل‌خليفه و آل سعود با قتل و كشتاري كه در بحرين راه انداخته‌اند،‌حق حيات را به ويژه از شيعيان بي‌پناه سلب كرده‌اند و در اين نشست، بدون توجه به آن، بي‌شرمانه از حقوق بشري دم مي‌زنند كه از اساس به آن اعتقاد ندارد. 2- صحبت از ايران و متهم كردن آن در اوضاع آشفته منطقه چه توجيهي دارد؟ غير از اين است كه هر دو گروه براي منحرف كردن افكار عمومي در صدد برآمدند نمايشي ناشيانه از ديپلماسي، آن‌هم با رويكردي اتهامي به كشور ايران ‌ارائه كنند تا اين نمايش سياسي پرده‌اي ضخيم بر روي جنايات آل‌خليفه و آل‌سعود عليه مظلومان بحرين باشد؟! منبع:سايت صيرت

[ 1390/2/6 ] [ 15:2 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

مقام معظم رهبري صبح امروز در ديدار پرشور هزاران نفر از مردم استان فارس در سخنان بسيار مهمي ضمن تبيين شرايط حساس كنوني دنيا و منطقه، با توجه به بيداري اسلامي، همه مردم و مسئولان را به حفظ اتحاد و انسجام و كار و تلاش بي وقفه، و بهانه ندادن بدست دشمنان نظام اسلامي توصيه و تأكيد كردند: امروز قواي سه گانه بويژه دولت حقاً و انصافاً در حال خدمت و تلاش هستند و ملت و رهبري همواره از خط كار و خدمت در كشور حمايت خواهند كرد اما هرجا كه رهبري احساس كند از مصلحت بزرگي غفلت مي‌شود، وارد خواهد شد و رهبري تا زنده است هيچ‌گاه نخواهد گذاشت، در حركت عظيم ملت ايران بسوي آرمان‌ها، ذره‌اي انحراف ايجاد شود. بصيرت :مقام معظم رهبري صبح امروز در ديدار پرشور هزاران نفر از مردم استان فارس در سخنان بسيار مهمي ضمن تبيين شرايط حساس كنوني دنيا و منطقه، با توجه به بيداري اسلامي، همه مردم و مسئولان را به حفظ اتحاد و انسجام و كار و تلاش بي وقفه، و بهانه ندادن بدست دشمنان نظام اسلامي توصيه و تأكيد كردند: امروز قواي سه گانه بويژه دولت حقاً و انصافاً در حال خدمت و تلاش هستند و ملت و رهبري همواره از خط كار و خدمت در كشور حمايت خواهند كرد اما هرجا كه رهبري احساس كند از مصلحت بزرگي غفلت مي‌شود، وارد خواهد شد و رهبري تا زنده است هيچ‌گاه نخواهد گذاشت، در حركت عظيم ملت ايران بسوي آرمان‌ها، ذره‌اي انحراف ايجاد شود. به گزارش پايگاه اطلاع‌رساني دفتر مقام معظم رهبري، حضرت آيت‌الله خامنه‌اي، ايستادگي ملت ايران بر موضع حق خود و الگو شدن آن براي ملت‌هاي منطقه را علت اصلي فشارها و تبليغات خصمانه بر ضد نظام اسلامي دانستند و افزودند: با وجود همه اين فشارها، نظام جمهوري اسلامي محكم ايستاده و كوتاه هم نيامده است و همين استحكام نظام اسلامي موجب شده است، تيغ آنها كند شود و بر صخره فرود آيد. ايشان با تأكيد بر اينكه ملت و دولت بايد اين حالت صخره‌گون نظام اسلامي را حفظ كنند، خاطرنشان كردند: نگذاريد اختلاف و شكاف بوجود آيد و آنچه را كه دشمن در تبليغات و خباثت‌هاي سياسي خود مي‌خواهد، روي دهد. مقام معظم رهبري با اشاره به قضاياي چند روز اخير درباره وزارت اطلاعات افزودند: تبليغات رسانه‌هاي بيگانه را در مورد اين قضايا كه آنچنان اهميتي هم ندارد ببينيد، كه چه جنجالي به راه انداخته‌اند و در تحليل‌هاي خود مي‌گويند در جمهوري اسلامي ايران شكاف و حاكميت دوگانه بوجود آمده و رئيس‌جمهور، حرف رهبري را گوش نكرده است. حضرت آيت‌الله خامنه‌اي افزودند: تبليغات دشمنان در روزهاي اخير بار ديگر نشان داد كه آنها چگونه منتظر بهانه هستند و همچون گرگ براي حمله در كمين نشسته‌اند. ايشان با تأكيد بر اينكه اعضاي دولت و شخص رئيس‌جمهور حقاً و انصافاً مشغول خدمت در كشور هستند، خاطرنشان كردند: ملت و رهبري همواره از خط كار و خدمت حمايت مي‌كنند و ملاك هم اشخاص نيستند بلكه ملاك اصلي خط كار و خدمت است. مقام معظم رهبري با اشاره به مشخص بودن مسئوليت‌ها و وظايف در قانون اساسي افزودند: رهبري هيچ‌گاه بناي دخالت در تصميم‌ها و كارهاي دولت را ندارد، مگر آنجايي كه احساس كند مصلحتي مورد غفلت قرار گرفته است. حضرت آيت‌الله خامنه‌اي تأكيد كردند: در قضيه اخير هم كه چندان مهم نيست، احساس شد از مصلحت بزرگي غفلت شده است. ايشان با توصيه به عناصر داخلي و دلسوزان كشور براي پرهيز از بگومگوها و تحليل‌هاي پوچ بر ضد يكديگر و زمينه ايجاد نكردن براي فضاي تبليغاتي بيگانگان، خاطرنشان كردند: نظام جمهوري اسلامي، دستگاه مقتدري است و رهبري هم محكم در مواضع صحيح خود ايستاده است. حضرت آيت‌الله خامنه‌اي افزودند: تا زمانيكه من زنده هستم و مسئوليت دارم، نخواهم گذاشت حركت عظيم ملت ايران بسوي آرمان‌ها، ذره‌اي منحرف شود. ايشان با تأكيد بر اينكه تا زمانيكه مردم با شور، شعور، بصيرت و عزم راسخ در ميدان هستند، لطف الهي هم شامل خواهد بود، خاطرنشان كردند: اگر مسئولان به سراغ مسائل شخصي بروند و اهداف را فراموش كنند، كمك الهي هم كم خواهد شد. مقام معظم رهبري افزودند: امروز علاوه بر مردم، مسئولان در قواي سه گانه نيز در ميدان كار و تلاش و مجاهدت و در حال انجام مسئوليت‌هاي سنگين خود هستند. حضرت آيت‌الله خامنه‌اي با اشاره به نامگذاري امسال به عنوان سال جهاد اقتصادي، تأكيد كردند: همه مردم و مسئولان بايد دست به دست هم دهند تا اين حركت آغاز شود زيرا هدف از نامگذاري‌هاي هر سال، ايجاد زمينه براي شروع حركت به سمت شعار و هدف انتخاب شده است. ايشان با تأكيد بر اينكه رؤساي قوا و مسئولان خالي از نقص نيستند، خاطرنشان كردند: بايد همواره به خدا پناه ببريم و با شناخت نقص‌هاي خود و كاستن از آنها، در مسير حركت ملت ايران گره ايجاد نكنيم. مقام معظم رهبري در سخنان خود به تحولات كنوني منطقه نيز اشاره كردند و افزودند: امروز به بركت اسلام و انقلاب اسلامي، بيداري عمومي اسلامي درمنطقه روي داده است كه قطعاً به نتيجه خواهد رسيد، همانگونه كه در برخي نقاط تاكنون به نتيجه رسيده است. حضرت آيت‌الله خامنه‌اي افزودند: هرچه عزم، ايمان و آمادگي مردم براي فداكاري بيشتر شود، احتمال پيروزي هم بيشتر خواهد شد. ايشان با اشاره به غافلگيري امريكا، اروپا و صهيونيست‌ها در قبال تحولات منطقه خاطرنشان كردند: تمام تلاش قدرت‌هاي استكباري بر اين است كه بر تحولات منطقه مسلط شوند اما اين بيداري اسلامي تمام شدني نيست و اين حركت رو به جلو، بازگشتي به عقب نخواهد داشت. مقام معظم رهبري افزودند: نهايت و آينده اين حركت، به نفع مردم منطقه خواهد بود اما آنان بايد كاملاً هوشيار و مراقب باشند زيرا دشمن براي منحرف كردن اين حركت، در كمين نشسته است. حضرت آيت‌الله خامنه‌اي با اشاره به ظلم آشكار به مردم بحرين، يمن و ليبي تأكيد كردند: داوري منصفانه قضاياي كنوني منطقه بويژه در اين سه كشور، نشان مي‌دهد، قدرتهاي غربي به مردم ظلم كرده‌اند، و جنايتكار و مقصر غيرقابل اغماض هستند. ايشان دليل اصلي ظلم امريكا و غرب به مردم منطقه را، دولت جعلي اسرائيل دانستند و خاطرنشان كردند: در تحولات كنوني منطقه بيشترين ظلم به مردم بحرين شده است. ايشان با اشاره به تبليغات گسترده غرب بر ضد ايران افزودند: از آنجايي كه جمهوري اسلامي ايران موضع حقي را انتخاب و صراحتاً آن را اعلام كرده، قدرت‌هاي غربي حملات تبليغاتي خود را به سمت ايران متمركز كرده‌اند. حضرت آيت‌الله خامنه‌اي تأكيد كردند: جمهوري اسلامي ايران برخلاف خواسته قدرت‌هاي استكباري، در قبال تحولات منطقه يك تماشاگر بي‌تفاوت نيست و ملت، دولت و نخبگان سياسي ايران در برابر اين اقدامات ظالمانه مستكبران، تماشاگر نخواهند بود. ايشان با اشاره به ادعاي دخالت ايران در امور منطقه آن را بي‌‌اساس خواندند و افزودند: جمهوري اسلامي ايران به غير از اعلام صريح موضع خود، چه دخالتي در بحرين، يمن و ليبي كرده است. مقام معظم رهبري تأكيد كردند: جمهوري اسلامي ايران در اعلام نظر حق و صريح خود هيچ‌گاه از اخم قدرت‌هاي پوشالي دنيا نترسيده و نخواهد ترسيد و ملاحظه آنها را هم نخواهد كرد. حضرت آيت‌الله خامنه‌اي خاطرنشان كردند: اعتراض مردم بحرين بجا و به حق است و اگر وضعيت مردم بحرين و نوع حكومت آنها و نحوه استفاده حاكمان از حكومت براي هر انسان صاحب بينش بيان شود، قطعاً رفتار حكومت بحرين محكوم خواهد شد. ايشان افزودند: رفتار حكومت بحرين در مواجهه با مردم اشتباه است زيرا اينگونه اقدامات جز افزايش عقده‌ها و عصبانيت مردم، فايده‌اي ندارد و ممكن است خشم مردم بار ديگر هنگامي سرباز كند كه حكومت نتواند هيچ كاري انجام دهد. مقام معظم رهبري خاطرنشان كردند: علاوه بر حكومت بحرين، كساني هم كه از خارج به بحرين نيرو اعزام كردند دچار اشتباه شده‌اند. حضرت آيت‌الله خامنه‌اي قضاياي ليبي را هم نمونه ديگري از ظلم قدرت‌هاي استكباري به مردم برشمردند و افزودند: غربي‌ها نمي‌خواهند در ليبي كه در نزديكي اروپا قرار دارد و سرشار از نفت است، حكومتي مردمي و مسلمان سركار بيايد، بنابراين سياست‌بازي با ملت ليبي را در پيش گرفته‌اند اما مردم متوجه اين سياست غربي‌ها شده‌اند. ايشان مجرم اصلي در حوادث اخير منطقه را مستكبران دنيا و شبكه صهيونيستي بين‌المللي دانستند و خاطرنشان كردند: آنها با استفاده از شرايط كنوني، در حال فشار آوردن به مردم غزه و به شهادت رساندن روزانه مردم هستند، و بايد ملت‌هاي منطقه و دولت‌ها از عملكرد رژيم صهيونيستي غفلت نكنند. مقام معظم رهبري در بخش ديگري از سخنان خود با اشاره به سابقه تاريخي و برجسته علما و مردم استان فارس بويژه شيراز در عرصه‌هاي مبارزه، جهاد، تدين، علم، ادب و مسائل سياسي و اجتماعي افزودند: مردم فارس همواره جزو پيشروها بوده اند، و استان فارس حقاً و انصافاً يك قله است. حضرت آيت‌الله خامنه‌اي اظهار ارادت و اخلاص روزافزون مردم فارس به حرم احمد بن موسي و برادران آن حضرت و همچنين تقديم چهارده هزار و ششصد شهيد در دوران دفاع مقدس را نمونه بارزي از تدين، و ايثار و فداكاري مردم اين استان دانستند و تأكيد كردند: كليد اصلي پيشرفت ملت‌ها ايستادگي آنان بر سخن حق خود است و ملت ايران با ايستادگي بر راهي كه انتخاب كرده، توانسته است علاوه بر پيشرفت روزافزون در زمينه‌هاي مختلف، براي ديگر ملت‌ها نيز الگو شود. در اين ديدار حجت الاسلام والمسلمين ايماني نماينده ولي فقيه و امام جمعه شيراز در سخناني، وجود سومين حرم اهل بيت در شيراز، علماي بزرگ استان فارس، نقش مردم در دوران نهضت اسلامي و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، تقديم چهارده هزار و ششصد شهيد در دوران دفاع مقدس را از جمله ويژگي‌هاي برجسته مردم متدين و ادب پرور استان فارس برشمرد. سردار غيب‌پرور فرمانده سپاه پاسداران استان فارس هم در سخناني گزارش از برگزاري كنگره سرداران و چهارده هزار و ششصد شهيد استان فارس ارائه كرد. منبع:سايت بصيرت

[ 1390/2/6 ] [ 14:48 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

برگزاري شانزدهمين نمايشگاه بين المللي «نفت، گاز، پالايش و پتروشيمي» از 27 فروردين تا 30 فروردين سال جاري در تهران فرصت مناسبي بود براي شناسايي و بررسي مسائل متعدد و بسيار مهم صنعت نفت و صنايع وابسته و نقش اساسي كه در كليه امور حكومت به شكل محسوس و نامحسوس دارد. به سبب وابستگي شديد بودجه كشورهاي نفت خيز به درآمدهاي حاصل از آن به هنگام طرح بحث نفت در اين كشورها اولين چيزي كه به ذهن متبادر و بررسي مي شود، بودجه و درآمدهاي ناشي از نفت است. اين نوشتار هم با اين مهم آغاز مي شود. بصيرت: برگزاري شانزدهمين نمايشگاه بين المللي «نفت، گاز، پالايش و پتروشيمي» از 27 فروردين تا 30 فروردين سال جاري در تهران فرصت مناسبي بود براي شناسايي و بررسي مسائل متعدد و بسيار مهم صنعت نفت و صنايع وابسته و نقش اساسي كه در كليه امور حكومت به شكل محسوس و نامحسوس دارد. به سبب وابستگي شديد بودجه كشورهاي نفت خيز به درآمدهاي حاصل از آن به هنگام طرح بحث نفت در اين كشورها اولين چيزي كه به ذهن متبادر و بررسي مي شود، بودجه و درآمدهاي ناشي از نفت است. اين نوشتار هم با اين مهم آغاز مي شود. الف- نفت، بودجه و ميزان توليد بر اساس آخرين گزارش بانك مركزي، درآمدهاي بخش انرژي همچنان 50 درصد از بودجه دولت و 80 درصد از درآمدهاي صادراتي كشور را تشكيل مي دهد. ميركاظمي، وزير نفت در نخستين كنگره ملي چشم انداز صنعت نفت در افق 1404 كه در حاشيه نمايشگاه ذكر شده برگزار شد درباره توليد نفت و گاز گفت: هم اكنون به طور متوسط روزانه بيش از چهار ميليون بشكه نفت و 600 ميليون متر مكعب روزانه گاز طبيعي در ايران توليد مي شود. وي مجموع كل توليد نفت، گاز و ميعانات گازي ايران را معادل هشت ميليون بشكه نفت خام در روز عنوان و اعلام كرد: از اين ميزان حدود 2/5 ميليون بشكه معادل نفت خام به بازارهاي مختلف صادر و مابقي آن در بخش هاي داخلي استفاده مي شود. ب- تحريم و مشكلات ناشي از آن وابستگي شديد بودجه ايران به درآمدها و فرآورده هاي نفتي، آمريكا و غرب را ترغيب كرد تا براي افزايش فشار بر ايران، صنعت نفت ايران را به عنوان يكي از اهداف اصلي انتخاب كند. تحريم اين صنعت براي ايران مشكلاتي را در پي داشت كه چند ماه پيش حسين نقره كار شيرازي، معاون امور بين الملل و بازرگاني وزير نفت در گفت وگو با خبرنگاران به مواردي از آن پرداخت. وي گفت: بانك ها براي ما گشايش اعتبار نكردند، اما ما راه ديگري را انتخاب كرديم كه اين مشكل را حل كرد. بيمه ها همكاري نكردند و مشكل ايجاد شد، روشن جايگزيني پيدا و آن مشكل را نيز حل كرديم. در خصوص حمل و نقل مشكلات بزرگتري ايجاد كردند، اما آن هم غيرقابل حل نبود از آن هم عبور كرديم. براي ورود تجهيزات مورد نياز اين صنعت نيز اشكال تراشي هايي شد كه قابل حل است. هجمه اي هم به بنزين كردند كه اقدام سريع ما در سازمان دادن به مصرف بنزين و توسعه و احداث پالايشگاهي آنها را ناكام گذاشت و سناي آمريكا هم تحريم بنزين ايران را بي فايده دانست و اين طرح منتفي شد. وي از افت فشار چاه هاي نفت و كاهش توليد هم صحبت كرد كه حميدرضا كاتوزيان، رئيس كميسيون انرژي مجلس نيز در سخناني در كنگره پيش گفته ضمن تأييد آن و تأييد برخي آثار منفي تحريم ها بر صنعت نفت و گاز ايران گفت: در حال حاضر به طور متوسط ساليانه 35 تا 40 هزار بشكه توليد نفت ايران كاهش مي يابد با اين حال وي در ادامه به برنامه و راهكار مقابله با آن هم پرداخت و نكاتي را گفت. ج- تلاش غرب براي منفي كردن تراز انرژي و ارز ايران وزير نفت در كنگره پيش گفته اعلام كرد: «همواره كشورهاي غربي براي محدود كردن فعاليت هاي نفتي ايران تحريم هايي اعمال كرده اند كه آخرين ترفند آنان پس از تحريم فروش بنزين به ايران به تحريم سرمايه گذاري در صنعت نفت كشور بر مي گردد.» ميركاظمي با تأكيد بر اينكه محور صادرات انرژي ايران با رويكرد كشورهاي شرق آسياست، از اختلال در تراز انرژي و درآمدهاي ارزي ايران به عنوان يكي از سياست هاي كشورهاي غربي ياد كرد و گفت هم اكنون تراز گاز ايران منفي است. وي با نقش اساسي نفت در اقتصاد كشور يك راهبرد ملي، روشن و شفاف براي دسترسي به اهداف چشم انداز را خواستار شد. د- اهميت نمايشگاه صنعت نفت و گاز اهميت سخنان وزير نفت براي اهل فن كاملاً واضح است و همگان را متوجه يكي از ميادين اصلي درگيري سخت ايران با غرب مي كند، آنها در تلاشند تا با تحريم ايران به ويژه در حوزه نفت ايران را فشل و زمين گير كنند. بر گزاري نمايشگاه نفت و گاز در بازه زماني سالانه مي تواند بسترساز و فرصت ساز براي كاهش فشار تحريم ها باشد. اين مهم از متن موارد نهفته در نمايشگاه بر مي آيد كه به مواردي از آن اشاره مي شود: 1- امسال بيش از 40 كشور و 1390 شركت در نمايشگاه شركت كردند كه 460 شركت، خارجي بود. 2- حضور شركت هاي انگليسي 90، ايتاليايي 80 و كره جنوبي و هند 90 درصد افزايش داشت و اين در حالي بود كه شركت هاي سوئيسي، كانادايي و اسپانيايي به ترتيب سه، پنج و هفت برابر شده بود. 3- اتريش، اسپانيا، استراليا، انگليس، ايتاليا، آلمان، تركيه، جمهوري چك، دانمارك، روسيه، فرانسه، هلند، نروژ، هند، سنگاپور، ژاپن، تايوان، تايلند، عربستان، كانادا و برزيل تعدادي از 40 كشور حاضر در نمايشگاه بودند. 4- اين نمايشگاه بزرگترين نمايشگاه تخصصي كشور و دومين نمايشگاه بزرگ نفت در جهان است. 5- شركت هاي آمريكايي و كانادايي براي اولين بار در آن شركت كردند. 6- بيشتر رسانه هاي خارجي از انعكاس اخبار اين نمايشگاه مهم سر باز زدند و به نوعي آن را تحريم كردند. 7- چين با 129 شركت بيشترين حضور را در نمايشگاه داشت. تعداد شركت هاي چيني نسبت به سال گذشته 50 درصد افزايش داشت. 8- مدير توسعه تجارت شركت سنگاپوري ويلمكس گفت: نمايشگاه نفت تهران در مقايسه با ديگر رويدادهاي خاورميانه از جمله ابوظبي پتانسيل بيشتري دارد. وي گفت شركتش براي دومين بار در نمايشگاه بين المللي نفت و گاز تهران حضور مي يابد. گابريل درباره نوع فعاليت هاي شركتش گفت: شركت ويلمكس در زمينه ساخت سيستم هاي كنترل و تجهيزات سر چاهي فعاليت مي كند و بخشي از تجهيزات موردنياز پروژه هاي نفتي ايران را تأمين كرده است. وي يادآور شد: با توجه به ذخاير عمده نفت و گاز ايران و شرايط امن براي سرمايه گذاري بازارهاي ايران براي ورود فناوري هاي جديد شركت هاي بزرگ نفتي جهان بسيار مناسب است. 9- لوكادتين، رئيس يك شركت ايتاليايي حاضر در نمايشگاه: براي دومين بار در اين نمايشگاه شركت مي كنم. نمايشگاه در مقايسه با سال قبل بهتر و پيشرفته تر شده است. وي در ادامه گفت: اين شركت تجهيزات نفتي به ايران صادر مي كند و اين مكان فرصت مناسبي است تا در زمينه نفت و گاز و پتروشيمي با شركت هاي ديگر آشنا شويم. 10- مانيش پاتا، معاون شركت چند مليتي (هند- آمريكا- عربستان) «ولس پون» گفت: در 10سال گذشته در اين نمايشگاه حضور داشته ام، اما رشد كمي و كيفي آن امسال قابل توجه است. وي با بي تأثير خواندن تحريم ها گفت: بازار ايران يك بازار سنتي براي هند است و به همين جهت انگيزه مضاعفي براي همكاري هاي تجاري به ويژه در حوزه انرژي ايران داريم. 11- ويكتورلي، معاون مدير كل شركت چيني ژيند ضمن غير قابل توجيه خواندن تحريم هاي غرب عليه ايران، آينده صنعت نفت و فرصت هاي سرمايه گذاري در ايران را درخشان توصيف كرد. لي اعلام كرد اگر چه كشورهاي غربي تلاش مي كنند براي واردات تجهيزات موردنياز در صنعت نفت ايران مانع تراشي كنند،اما طرف هاي چيني همواره براي همكاري با ايران آمادگي داشته اند و دولت چين از حضور شركت هاي چيني در ايران استقبال مي كند. وي گفت: حادثه نيروگاه هسته اي ژاپن سبب شده است تقاضا براي سوخت هاي كم خطري همچون نفت و گاز افزايش يابد و هم اكنون، نياز جهان به نفت سبب شده است رويكرد بسياري از شركت ها به فعاليت هاي اكتشافي فراساحلي جدي تر شود. اين شركت پس از فعاليت گسترده در بازار چين و قاره آمريكا و ورود به عراق و كويت براي اولين بار در نمايشگاه تهران شركت كرد تا خود را آماده حضور در صنعت نفت ايران كند. 12- نيوزمكس در گزارشي درباره حضور آلمان در اين نمايشگاه نوشت: آلمان از جمله كشورهايي است كه روابط تجاري گسترده خود با ايران را حفظ كرده است. در شانزدهمين نمايشگاه نفت، گاز و پتروشيمي ايران 40 شركت آلماني حضور دارند و آلمان با صادرات ساليانه 5/5 ميليارد به ايران كماكان مهمترين شريك تجاري ايران در ميان كشورهاي اروپايي محسوب مي شود. اوايل سال جاري علي رغم فشارهاي شديد آمريكا، بانك مركزي آلمان به ايران كمك كرد تا 12 ميليارد دلار بابت فروش نفت از هند دريافت كند. هند اين مبلغ را به «بوندس بانك» آلمان پرداخت كرد و اين بانك آن را به بانك تجاري ايران و آلمان در هامبورگ منتقل كرد. 13- نيوزمكس در بخش ديگري از گزارشش آورده است: آبراهام فاكسمن، رئيس گروه موسوم به «جنبش ضد افترا» درباره حضور ايتاليا و اسپانيا در نمايشگاه تهران گفت: اتاق بازرگاني ايران و ايتاليا و اتاق بازرگاني ايران و اسپانيا بدون توجه به تحريم هاي غرب مشغول تبليغات گسترده براي حضور در نمايشگاه ايران بودند. در اين گزارش با اشاره به اينكه در سال گذشته اسپانيا و ايتاليا چندين بار پذيراي هيئت هاي تجاري ايران بوده اند، تأكيد شده است 18 شركت ايتاليايي و 7 شركت اسپانيايي نيز در نمايشگاه نفت ايران حضور دارند. 14- بر اساس گزارش نيوزمكس برخي محافل اروپايي كه به شدت از مشاركت شركت هاي نفتي اروپايي در نمايشگاه تهران عصباني هستند اعلام كردند اين اقدام شركت هاي اروپايي موجب به شكست انجاميدن تحريم ها بر ضد صنعت نفت و گاز ايران خواهد شد. گروه موسوم به «بمب را متوقف كنيد.» ضمن محكوم كردن مشاركت شركت هاي نفتي اروپا در نمايشگاه تهران از دولت هاي آلمان، انگليس، سوئيس و اتريش خواست تا شركت هاي حاضر در نمايشگاه تهران را به علت نقض تحريم ها ضد تهران مجازات كنند. دان كوئن، مدير اين گروه (وابسته به نهادهاي صهيونيستي و ضد انقلاب) در اين باره گفت هر گونه قرارداد انرژي با ايران مستقيماً از اين كشور حمايت خواهد كرد و شركت هاي اروپايي مسئول اصلي امضاي اين قراردادها خواهند بود. امضاي قراردادهاي انرژي با ايران مستقيماً از برنامه هسته اي ايران حمايت خواهد كرد. آبراهام فاكسمن يكي از مخالفان حضور شركت هاي غربي در پروژه هاي انرژي ايران در اين باره گفت: به نظر مي رسد بين حرف تا عمل دولت هاي اروپايي مثل آلمان، ايتاليا و اسپانيا در زمينه تحريم هاي تجاري و اقتصادي بر ضد ايران تناقض وجود دارد. دولت آنجلا مركل، صدر اعظم آلمان از يك سو برنامه هسته اي ايران و نقض حقوق بشر در اين كشور را محكوم مي كند و از سوي ديگر به روابط تجاري و اقتصادي خود با تهران ادامه مي دهد. 15- شايد جالب ترين بخش گزارش نيوزمكس پايانش باشد كه حضور گسترده شركت هاي خارجي در اين نمايشگاه را به تمسخر گرفتن تحريم ها از سوي اين شركت ها تعبير و اعلام كرده است: چنين اقداماتي در واقع كارآيي تحريم ها را زير سوال مي برد. ه- چه بايد كرد؟ پاسخ به اين پرسش نيازمند بحث مستقلي است كه در آينده مي توان به آن پرداخت، اما عجالتاً تاحدي كه به بحث حاضر مربوط است مي توان به نحو مختصر درباره آن به مطالبي پرداخت. از خلال مباحث پيش گفته اهميت صنعت نفت و گاز براي ايران و دشمنانش مشخص شد. آنها چاه هاي نفت و لوله هاي آن را منشأ و شريان هاي حياتي نظام اسلامي مي دانند و با تمام تلاش در پي ايجاد اخلال در آن هستند. از مجموع مطالب گفته شده بر مي آيد اگر چه آنها تا حدودي در اين مسير جلو آمده اند و موفقيت هاي نسبي هم نصيبشان شده، اما دو نكته مهمتر از موفقيت هاي نسبي آنها وجود دارد كه موضع ايران را تقويت مي كند. اين دو نكته عبارتند از: 1- با وجود شدت بخشيدن غرب به تحريم هاي ايران و وضع محدوديت و مجازات براي شركت هايي كه اين تحريم ها را رعايت نكنند نمايشگاه امسال شاهد رشد شركت هاي حاضر در نمايشگاه بود. 2- جمهوري اسلامي ايران با افزايش توانمندي ها و يافتن راه هايي براي مقابله با تحريم ها و كاستن آثار آزاردهنده و تخريبي آن تا حد زياد و قابل قبولي به اقدامات دشمن پاسخ داده و آن را خنثي كرده است. حضور عملي شركت هاي خارجي در پروژه هاي نفتي ايران و ادامه فعاليت هاي مختلف نفتي و گازي از مرحله شناسايي، استخراج، صادرات به خارج و مصرف در داخل نشانه اين موفقيت است. اين دو نكته حاكي از آن است كه جمهوري اسلامي ايران همچنان نبض كار را در اختيار دارد و در يك شاخه اي از برنامه بايد اين مسير را تقويت كند و ادامه دهد. در اينجا دو عامل مهم ديگر براي غلبه بر تحريم ها بايد منظر قرار گيرد كه نظام بايد با يكي از آن دو مستقيماً درگير شود و درباره ديگري با هوشمندي و تأمل عمل كند. اين دو عامل عبارتند از: 1-استفاده از ظرفيت هاي داخلي: يكي از راه هاي اصلي مقابله با سوءاستفاده دشمن از عواملي كه ما به آن احتياج داريم و دشمن آن را در اختيار دارد و يا مي تواند مانع دسترسي نظام به آن شود، رويكرد داخلي و حتي الامكان تأمين آن از داخل است. قبول اين نظر در مسائل جزء و درجه چندم آسان و عمل به آن و برآورده ساختن خواسته چندان سخت نيست، اما به كار بستن اين نظر در مسائل كلان و مورد منازعه بسيار مشكل است، اما محال و ناممكن نيست كما اينكه ايران تاكنون هم اينگونه عمل كرده كه به نظر مي رسد بايد جديدتر و با برنامه مشخص تر باشد. رئيس مجلس در نخستين كنگره ملي «چشم انداز صنعت نفت در افق 1404» به نكته اي در اين خصوص اشاره كرد و گفت: «به ميزاني كه تسلط صنعتي در حوزه انرژي كشور ايجاد شود تأثيرگذاري خريداران هم كمتر مي شود ما نيز در برنامه پنج ساله پنجم بخشي را براي سرمايه گذاري ويژه در بخش انرژي اختصاص داديم.» وي به اين موضوع در بودجه سال 90 هم اشاره كرد و گفت: «بودجه كل كشور در سال 90 را با همين توجه دنبال مي كنيم تا تصوير واقعي از برنامه پنجم توسعه در بودجه متجلي شود.» 2- اثر منفي تحريم نفتي ايران: مدير عامل شركت توتال كه در نمايشگاه حاضر بود هوشمندانه به موردي دقيق اشاره كرد. وي گفت: اگر اكنون سرمايه گذاري در توليد نفت و گاز در ايران را متوقف كنيم، در 5 تا 6 سال آينده شاهد آثار آن بر اقتصاد جهان خواهيم بود، اگر چه اين آثار در كوتاه مدت آشكار نخواهند بود. ادامه در شماره آينده . منبع:سايت بصيرت

[ 1390/2/6 ] [ 14:42 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

خامنه‌اي «اين عمار» گفت، سردار هور آمد و گفت «جهاد اقتصادي»، «اوس عبدالحسين برونسي»... كه باز هم آستين همت بالا زد و غيرت كرد و بعد از 27 سال بازگشت با پيكري بي‌سر، تا بگويد؛ «لبيك يا خامنه‌اي».آمد تا براي ولي فقيه كار كند. كارگري كند. بنايي كند. آمد تا در دوران غيبت، باز هم اطاعت محض از ولي فقيه داشته باشد. آمد تا بگويد؛ «به روي چشم، اي نايب امام زمان». بصيرت: خامنه‌اي «اين عمار» گفت، سردار هور آمد و گفت «جهاد اقتصادي»، «اوس عبدالحسين برونسي»... كه باز هم آستين همت بالا زد و غيرت كرد و بعد از 27 سال بازگشت با پيكري بي‌سر، تا بگويد؛ «لبيك يا خامنه‌اي». آمد تا براي ولي فقيه كار كند. كارگري كند. بنايي كند. آمد تا در دوران غيبت، باز هم اطاعت محض از ولي فقيه داشته باشد. آمد تا بگويد؛ «به روي چشم، اي نايب امام زمان». آمد تا به رهبر انقلاب بگويد؛ «كدام كار در گوشه مملكت بر زمين مانده، كدام جاده بايد كشيده شود، من هستم». آمد تا بگويد؛ «اي ولي امر! روي من هم مي‌تواني حساب كني». آمد تا بگويد؛ «من از سفر استاني بهشت بازگشته‌ام، دوست دارم به جاي اين لباس خاكي، لباس كارگري بپوشم». آمد تا بگويد؛ «خامنه‌اي! اين درست كه سر در بدن ندارم، اما دست‌هاي من هنوز هم پينه خدمت بسته و جلد كار است». اصلا خوب شد كه «سردار كار» سر در بدن ندارد و خيلي چيزها را نمي‌بيند؛ خيلي چيزها را. چين و چروك روي پيشاني‌اش حالا شايد بخشي از «خاك‌هاي نرم كوشك» شده باشد. پلاكش را كه ديدم «سياسي» نبود. «ديپلماسي» نبود. ساده بود. آنقدر بي‌تكلف كه گويي آماده است براي كار. «DNA» روحش از «گروه خدمت» بود. خامنه‌اي را از همان دوران مشهد مي‌شناخت. خامنه‌اي هم او را مي‌شناسد و مي‌داند كه اين مرد، براي «جهاد اقتصادي» حكم يك «مجاهد اقتصادي» را دارد. نمي‌دانم از اين شهيد در سنگر جنگ، چند قطره خون تقديم اسلام شد، اما مي‌دانم كه مقدس‌تر از خون سرخ و مطهرش، قطرات عرقي بود كه مي‌ريخت روي پيشاني‌اش، تا با افتخار، «كارگر انقلاب اسلامي» باشد. كارگر شهيد كه زمان جنگ به مقام فرماندهي هم رسيده بود، «سردار كار» بود و هميشه دوست داشت او را «اوس عبدالحسين» صدا كنند. حتي «دجله» هم براي «بنّاي شهيد»، «حجله كار» بود... و اينك در سال «جهاد اقتصادي» و در هفته «بسيج كارگري» همان خدايي كه خرمشهر را آزاد كرد، به جاي هر شهيد ديگري، «شهيد برونسي» را با پيكر بي‌سر، به ما بازگرداند تا به ما بگويد؛ «سر بايد داد در راه امر ولي‌فقيه»؛ سر بايد داد. من رجعت پيكر پاك و بي‌سر شهيد اوس عبدالحسين برونسي را سخن گفتن آشكار خدا مي‌دانم با همه ما. از اين واضح‌تر آيا مي‌شود خدا با ما سخن بگويد؟! پيكر بي‌سر «سردار كار» مختصرترين و مفيدترين پيامي بود كه خدا در سال «جهاد اقتصادي» به همه ما داد، تا مبادا شعار خودمان را كه مي‌گفتيم «شهيدان زنده‌اند، الله‌اكبر» فراموش كنيم. تا خيال نكنيم كه به همين راحتي‌ها مي‌شود «سرباز ولايت فقيه» شد. از سر بايد گذشت؛ مثل «حسين» و مثل «عبدالحسين». رجعت اين شهيد حكومتي، اين كارگر، اين بنا، اين «مجاهد اقتصادي» و اين «سردار همت مضاعف و كار مضاعف» كه از فرط علاقه رهبر به ايشان، مي‌توان «عشق آقا» خطابش كرد، به روشني نشان مي‌دهد «جهاد اقتصادي» يك «حكم حكومتي» است؛ حكمي كه بعد از 27 سال از شرق دجله، باعث رجعت لاله‌اي بي‌سر مي‌شود... پس خوش آمدي اي شهيد! تبريك مي‌گوييم به شما، اي نايب بر حق امام زمان، رجعت «سردار كار» را. تا شهدا زنده‌اند، امر شما و حكم شما بر زمين نمي‌ماند. اين وسط ما چه كاره‌ايم؟! تا «مجاهد اقتصادي» سرباز شما براي «جهاد اقتصادي» است، ما چه كاره‌ايم؟! ما باشيم و نباشيم، نخستين مدافعان راستين، كوشا و پرتلاش ولايت فقيه، «شهدا» هستند. مگر شهدا مرده‌اند كه «اين عمار» را نشنوند و مگر از اينجا تا «آن سوي هستي» چقدر فاصله است كه «اوس عبدالحسين» حكم حكومتي «جهاد اقتصادي» را نشنود؟!... پس خوش آمدي اي شهيد! در اين سال، «وطن» شديد به تو نياز داشت عبدالحسين! تو كه هميشه بالا بود آستين لباست براي كار. تو كه در مشهد، عاشق، مريد و پاي منبر «خامنه‌اي جوان» بودي. تو كه در جبهه، دلت پر مي‌زد، براي وقتي كه «رئيس‌جمهور مكتبي؛خامنه‌اي» به جنوب مي‌آيد، از نزديك ببيني‌اش. تو كه هنوز هم مثل گذشته دوست داري «آقا» را. تو كه آمده‌اي... و بي‌سر آمده‌اي، تا به ما در «فاطميه روزگار» ياد دهي كه چگونه از ولايت فقيه بايد اطاعت كرد. تو كه خامنه‌اي، زياد دوستت دارد؛ خوش آمدي! تو سخن خدا هستي با ما. تو اي شهيد! تجسم وصيتنامه شهدايي كه نگذاريد ولي فقيه تنها بماند. خدا دارد به وسيله تو با ما سخن مي‌گويد؛ كاش خوب گوش كنيم. كاش خوب ببينيم و كاش خوب كار كنيم كه با وجود حجتي چون «اوس عبدالحسين برونسي»، شانه خالي كردن از زير بار خدمت، يعني شانه خالي كردن از زير بار شهادت. . . و يعني شانه خالي كردن از زير تابوت شهيدي كه «مجاهد اقتصادي» است و پسوند نامش به جاي «مهندس» و «دكتر»، هيچ نيست الا نماد كار. اي شهيد! اي شهيد اهل كار و مجاهده و بنايي! اي فرمانده يگان خدمت! مي‌شود وقتي كه داري، تمام شهر را، بلكه تمام دولت و مجلس و دستگاه قضا را، روي شانه‌هاي بهشتي‌ات، مشايعت مي‌كني، لطف كني و براي ما فاتحه‌اي بخواني؟! لابد آنكه در «تابوت» خفته است و بوي باروت روزمرگي مي‌دهد، ماييم... كه تو آمده‌اي مشايعت كني ما را به وادي «جهاد اقتصادي» تا درست و بي‌مزد و منت، به ملت، به ولايت، به خون شهدا، خدمت كنيم. رئيس بنياد حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع مقدس از كشف پيكر «شهيد عبدالحسين برونسي» طي عمليات ويژه‌اي در شرق دجله بعد از گذشت 27 سال خبرداد. به گزارش «خبرگزاري دانشجو»، سردار سيدمحمد باقرزاده روز گذشته در نشستي خبري در مشهد اظهار داشت: پيكر شهيد برونسي طي عمليات ويژه‌اي در شرق دجله به همراه 12 شهيد ديگر پيدا و به ميهن منتقل شد و در روز شهادت حضرت زهرا(س) همزمان با دهه دوم در مشهد تدفين مي‌شود. وي افزود: از اين شهيد پلاك هويت، بخشي از صفحات قرآن به همراه جانماز و مهر، سربند لبيك يا خميني(ره) و لباس بادگير خاكي منقوش به آرم سپاه پيدا شده است. رئيس بنياد حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع مقدس پيدا شدن پيكر بي‌سر شهيد برونسي را به مردم متدين و شهيدپرور مشهد بويژه خانواده شهيد تبريك گفت و بيان كرد: به همه مسؤولان توصيه مي‌كنم از اين شهيد بزرگوار درس تبعيت از ولايت‌فقيه بگيرند. باقرزاده خاطرنشان كرد: اين شهيد سر در بدن ندارد اما بر آرمان‌هاي خود استوار است. داوود غياثي‌راد، معاون تبليغات بنياد حفظ آثار و نشر ارزش‌هاي دفاع مقدس نيز در گفت‌وگو با مشرق درباره جزئيات كشف پيكر مطهر شهيد برونسي گفت: حدود 2‌ماه است كه اين پيكر در شرق دجله پيدا شده و شخص رياست بنياد اصرار داشتند كه تا روشن نشدن ابعاد شناسايي هويت پيكر، خبر آن رسانه‌اي نشود. غياثي‌راد تصريح كرد: در 2‌ماه گذشته انواع آزمايشات علمي اعم از آزمايش DNA روي اين پيكر مطهر انجام شد و حالا با اثبات اين موضوع، خبر مورد نظر از زبان رياست بنياد اعلام شده است. بناي خط شكن شهيد والا‌تبار عبدالحسين برونسي در سال 1321 در روستاي گلبوي كدكن تربت حيدريه چشم به جهان گشود. تا هنگام ازدواج و پس از آن به شغل‌هاي ساده‌اي نظير كشاورزي، كار در مغازه لبنيات‌فروشي و سبزي‌فروشي و در نهايت به بنايي پرداخت. سال 1352 پس از آشنايي با يكي از روحانيون مبارز با درس‌هاي حضرت آيت‌الله‌العظمي‌خامنه‌اي آشنا شده و از آن پس دل در گرو جهاد و انقلاب نهاد. فعاليت او در اندك مدتي چنان بالا گرفت كه ساواك بارها و بارها خانه‌اش را مورد هجوم و بازرسي قرار داد. آخرين‌بار در مراسم چهلم شهداي يزد دستگير و به سختي شكنجه شد، از جمله شكنجه‌ها اين بود كه ساواكي‌ها تمام دندان‌هايش را شكستند. كمي بعد به قيد ضمانت آزاد شد و دوباره به فعاليت پرداخت و در نقش رابط حضرت آيت‌الله العظمي خامنه‌اي كه به ايرانشهر تبعيد شده بودند، ايفاي وظيفه كرد. پس از پيروزي انقلاب به صورت افتخاري به سپاه پاسداران پيوست. با آغاز درگيري‌هاي كردستان به پاوه رفت و با شروع جنگ تحميلي در شمار نخستين كساني بود كه خود را به جبهه‌هاي نبرد رساند. او در عمليات فتح‌المبين به عنوان فرمانده گردان خط‌شكن، مركز فرماندهي عراقي‌ها را واقع در تپه 124/1 نابود كرده و خود از ناحيه كمر مجروح شد. جراحت نمي‌توانست شهيد برونسي را از پا بيندازد. او در عمليات بيت‌المقدس به عنوان فرمانده گردان خط‌شكن حر و در عمليات‌هاي رمضان، مسلم‌بن‌عقيل، والفجر مقدماتي و والفجر يك به عنوان فرمانده گردان خط‌شكن عبدالله رزميد و حماسه آفريد و نامش در آزمون جنگ و جهاد شهره شد. او بازهم مجروح شده بود و هر چند از ناحيه دست، گردن و شكم جراحات سختي را بر تن داشت اما روحيه عظيم او مانع از باقي ماندن وي در پشت جبهه مي‌شد. با شروع عمليات‌هاي والفجر 3 و 4 به عنوان معاونت تيپ 18 جوادالائمه‌‌(ع) در همه مراحل آنها شركت داشته و گردان‌هاي‌ خط‌شكن را رهبري مي‌كرد و در عمليات‌هاي خيبر، ميمك و بدر به عنوان فرمانده تيپ 18 جوادالائمه‌‌(ع) آنچنان حماسه بزرگي آفريد كه نامش لرزه بر وجود كا‌خ‌نشينان بغداد افكند. او با دلاوري غيرقابل وصفي در چهار‌راه جاده خندق به پاتك دشمن پاسخ داد و به فرمان حضرت امام‌(ره) لبيك گفت تا اينكه در ساعت 11 صبح روز 23/12/63 با اصابت تركش خمپاره به بدن مطهرش، مرثيه سرخ معراج را نجوا كرد و به مقام قرب الهي نائل آمد. «اوستا عبدالحسين» از عجايب انقلاب است زندگينامه و خاطرات سردار شهيد عبدالحسين برونسي، در كتابي با عنوان «خاك‌هاي نرم كوشك» به قلم سعيد عاكف به چاپ رسيده است. خاك‌هاي نرم كوشك كه از پرفروش‌ترين كتاب‌ها در حوزه دفاع مقدس است، در بيست و سومين نمايشگاه بين‌المللي كتاب تهران، به چاپ صد و پانزدهم– تيراژ 74هزار نسخه– رسيد. مقام معظم رهبري خردادماه 1385 با تمجيد از اين كتاب، درباره شخصيت شهيد برونسي فرمودند: «الان چند سالى است كه كتاب‌هايى درباره‏ سرداران و فرماندهان جنگ باب شده و مى‏نويسند و بنده هم مشترى اين كتاب‌هايم و مى‏خوانم. با اينكه بعضى از اينها را من خودم از نزديك مى‏شناختم و آنچه را هم كه نوشته، روايت‌هاى صادقانه و- اين هم حالا آدم مى‏تواند كم و بيش تشخيص دهد كه كدام مبالغه‏آميز است و كدام صادقانه است- بسيار تكان‏دهنده است؛ آدم مى‏بيند اين شخصيت‌هاى برجسته، حتى در لباس يك كارگر به ميدان جنگ آمده‏اند؛ اين اوستا عبدالحسين بُرونسى، يك جوان مشهدى كه قبل از انقلاب يك بنّا بود و با بنده هم مرتبط بود، شرح حالش را نوشته‏اند و من توصيه مى‏كنم و واقعا دوست مى‏دارم شماها بخوانيد. من مى‏ترسم اين كتاب‌ها اصلا دست شماها نرسد. اسم اين كتاب «خاك‌هاى نرم كوشك» است؛ قشنگ هم نوشته شده. ايشان اول جنگ وارد ميدان نبرد شده بود و بنده هم هيچ خبرى نداشتم. بعد از شهادتش، بعضى از دوستان ما كه به مجموعه‏هاى دانشگاهى و بسيج رفته بودند و با اين جوان بى‏سواد - بى‏سواد به معناى مصطلح؛ البته 3، 4 سالى درس طلبگى خوانده بوده، مختصرى هم مقدمات و ابتدايى و اينها را هم خوانده بوده - صحبت كرده بودند، مى‏گفتند آنچنان براى اينها صحبت مى‏كرده و حرف مى‏زده كه دل‌هاى همه‏ اينها را در مشت مى‏گرفته؛ به خاطر همين كه گفتم، يك معرفت درونى را، يك ادراك را، يك احساس صادقانه را و يك فهم از عالم وجود را منعكس مى‏كرده؛ بعد هم بعد از شجاعت‌هاى بسيار و حضور در ميدان‌هاى دشوار، به شهادت مى‏رسد؛ كه حالا كارى به جزئيات آن ندارم. اين زيبايي‌هايى كه آدم در زندگى يك چنين آدمى يا شهيد همت و شهيد خرازى مى‏تواند پيدا كند و يا اينهايى كه حالا هستند، نظيرش را شما كجا مى‏توانيد پيدا كنيد؟ كجا مى‏شود پيدا كرد؟» مقام معظم رهبري همچنين در ديدار خانواده شهيد برونسي درباره شخصيت والاي اين شهيد فرمودند: «خدا ان‌شاءالله شهيد عزيزمان را- مرحوم شهيد برونسي را يا همان طور كه عرض كرديم اوستا عبدالحسين برونسي- رحمت كند. اين خيلي براي جامعه ما، كشور ما و تاريخ ما اهميت دارد كه يك شخص خوانده شده به عنوان «اوستا عبدالحسين»، نه دكتر عبدالحسين است، نه به معناي علمي استاد عبدالحسين است؛ بلكه اوستا عبدالحسين است، اهل بنايي و اهل كار دستي و اهل شاگردي فلان مغازه؛ يعني اوستا عبدالحسين بنا از لحاظ معرفت و آشنايي با حقايق به جايي مي‌رسد كه قبل از پيروزي انقلاب در ظريف‌ترين كارهاي انقلابي جوان‌هايي كه در مسائل انقلابي كار مي‌كردند شركت مي‌كند». ايشان در بخش ديگري پس از اينكه به ويژگي‌هاي شهيد برونسي اشاره مي‌كنند او را جزو عجايب انقلاب اسلامي مي‌دانند و مي‌فرمايند: «اينها جزو عجايب انقلاب ما است. جزو چيزهاي استثنايي انقلاب ما است كه ديگر نظير ندارد». منبع:سايت بصيرت

[ 1390/2/6 ] [ 14:37 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

  
 اربابان قدرت در راستاي منافع ژئوپليتيك، ژئواكونوميك و ژئواستراتژيك خود «نوعدوستي» را بهانه جنگ هاي مداخله گرانه قرار داده، با منحرف ساختن افكار عمومي از خواسته هاي حقيقي مردم مسلمان، سعي دارند عروسك هاي خيمه شب بازي خود را به حاكميت برسانند.
  



بصيرت: اربابان قدرت در راستاي منافع ژئوپليتيك، ژئواكونوميك و ژئواستراتژيك خود «نوعدوستي» را بهانه جنگ هاي مداخله گرانه قرار داده، با منحرف ساختن افكار عمومي از خواسته هاي حقيقي مردم مسلمان، سعي دارند عروسك هاي خيمه شب بازي خود را به حاكميت برسانند.

تمامي محورهايي كه در اين مقاله بدان ها پرداخته شده است لزوما مورد تأييد سايت قرار نداشته و صرفا به منظور آشنايي خوانندگان با توطئه غرب در ليبي و منطقه ارائه گرديده اند. مقاله ذيل اين موضوع را فارغ از موضوع خيزش اسلامي و با تكيه بر منابع خبري و تحليلي غرب، آمريكاي لاتين و... مورد بررسي قرار مي دهد.

اربابان قدرت در جنگ راه اندازي شده عليه ليبي اهداف متعددي را دنبال مي كنند كه عبارتند از:

1) كنترل نفت: «ميشل كولون» در كتاب خود -«مونوپولي»- مي نويسد: «آن كه مي خواهد جهان را رهبري كند، بايد كه كنترل نفت را به دست گيرد. تمامي نفت جهان، در هر كجاي كره زمين.» اربابان قدرت براي تأمين نفت مورد نياز خود از هيچ روشي رويگردان نيستند. نه تنها به دليل سود عظيم حاصل، بلكه بيشتر بدان خاطر كه كسب انحصار نفت در عين حال رقباي مزاحم را از آن محروم ساخته و به اطاعت درمي آورد. اكنون، با توجه به تغيير توازن قوا وتبديل شدن كره زمين به جهاني چندقطبي، آمريكا با رقباي سرسختي مانند چين، روسيه، برزيل و ديگر كشورهاي جهان روبه روست و بنابراين، حفظ اين انحصار روز به روز دشوارتر مي گردد.

حال، اگر چه نفت ليبي صرفاً يك يا دو درصد توليد جهاني اين ماده را تشكيل مي دهد، اما كيفيت آن بهتر و استخراج آن آسان تر و بنابراين كاملاً به صرفه است و مهم تر آن كه، در نزديكي ايتاليا، فرانسه و آلمان قرار دارد. واردات نفت از خاورميانه، آفريقاي سياه و يا آمريكاي لاتين هزينه اي بسيار سنگين تر را مي طلبد.

نكته آن كه، «قذافي» مترصد بود شركت ليبي در نفت جهاني را به 30 تا 51 درصد افزايش دهد. او تهديد كرده بود شركت هاي غربي را كه اين كشور را ترك كرده بودند، با شركت هاي چيني، روس و هندي جايگزين خواهد ساخت.

از ديگر سو، چنانچه جنگ عليه ليبي صرفاً «بشردوستانه» است، به چه دليل آنها كه جنگ را آغاز كرده اند اينگونه با يكديگر اختلاف نظر دارند؟ به چه دليل «ساركوزي» براي بمباران ليبي گوي سبقت را از رقباي خود ربود و پيشنهاد كنترل عمليات از سوي ناتو وي را به خشم آورد؟ به چه دليل آلمان و ايتاليا با اين جنگ چندان موافق نبوده اند؟ بايد گفت، اينجا نيز منافع اقتصادي به ميان است، نه نوعدوستي! در اروپاي درگير بحران اقتصادي، رقابت ها روز به روز افزايش مي يابد. تا همين چندماه پيش، غربي ها براي دادن دست دوستي با «قذافي» و به جيب زدن قراردادهاي كلان، به صف ايستاده بودند. آنها كه موفق به كسب چنين قراردادهايي شدند، سرنگوني وي را به سود خود نمي بينند. ايتاليا و آلمان مشتريان نفت ليبي را تشكيل داده، بيشترين قرارداد را با اين كشور به امضا رسانده اند. اما، فرانسه و انگليس كه چنين سهمي از شيريني نصيب شان نشده، اكنون طالب سهمي بزرگترند. به عبارت ديگر، جنگ ليبي صرفاً ادامه نبرد اقتصادي به شيوه ديگر است. جهان كاپيتاليست به هيچ روي زيبا نيست. رقابت اقتصادي شكلي نظامي به خود گرفته است.

2) تأمين امنيت ليبي: در خاورميانه، همه چيز به همه چيز وابسته است. همان گونه كه «نوآم چامسكي» بدان اشاره دارد، «از سال 1967 دولت آمريكا اسرائيل را به ديد يك سرمايه گذاري استراتژيك نگريسته است. به عبارت ديگر، اسرائيل حكم پاسگاه پليس محلي را دارد كه مسئوليت آن محافظت ازاز ديكتاتوري هاي عرب توليدكننده نفت است.» اما، مشكل اينجاست كه جنايات متعدد اين رژيم (لبنان، غزه، ناوگان بشردوستانه،...) آن را روزبه روز منزوي تر مي سازد. ملت هاي عرب خواستار پايان اين استعمارند و بنابراين، رژيم صهيونيستي به محافظت نياز دارد. در واقع، رژيم صهيونيستي نمي تواند در محاصره ديكتاتورهاي عربي زندگي كند كه خواسته ملت هاي خود براي همبستگي با فلسطينيان را به حساب نمي آورند. به همين دليل است كه واشنگتن «مبارك» و «بن علي» را زير چتر حمايت خود گرفته و ديگر ديكتاتورها را نيز حمايت خواهد كرد.

3) ممانعت از آزادسازي جهان عرب: چه كسي امروز بر مجموع جهان عرب، اقتصاد، منابع و نفت آن حكومت دارد؟ به طور قطع ملت هاي عرب نيستند. اما، ديكتاتورهاي حاكم نيز نيستند، اگرچه در مقابل صحنه قرار دارند. در واقع، صحنه گردانان را «اربابان قدرت» تشكيل مي دهند. اين اربابان، چند مليتي هاي آمريكايي و اروپايي اند كه تصميم مي گيرند چه چيزي بايد در اين كشورها توليد شود، چه مقدار دستمزد پرداخت گردد، چه كسي از درآمد نفت سود ببرد و كدام حاكم تحميل گردد. شركت هاي چندمليتي هستند كه جيب هاي سهامداران خود را به زيان ملت هاي عرب پر مي سازند. به عبارت ديگر، نفت و ديگر منابع طبيعي صرفاً به كار سودرساني به چندمليتي ها مي آيند و نه گوناگوني اقتصاد محلي و ايجاد شغل. نتيجه آن كه، اقتصادها وابسته و نامتعادل باقي مانده، ديگر پاسخگوي نيازهاي مردم نيستند. ديكتاتورها در خدمت چندمليتي ها، مسئول تأمين منافع آنها، سركوب اعتراضات و جلوگيري از عدالت اجتماعي اند. بدين سان، سيصد ميليون جمعيت بيست كشور عرب در مقابل انتخابي سرنوشت ساز قرار دارند: پذيرش حفظ اين استعمار و يا كسب استقلال با روي آوردن به شيوه اي ديگر. آيا زنگ آزادي آنها امروز به صدا درآمده است؟ اين انديشه كارشناسان استراتژي واشنگتن را به وحشت مي اندازد. چنانچه كنترل جهان عرب و نفت از اختيار خارج گردد، استيلاي جهاني آنها نيز پايان مي گيرد. چرا كه آمريكا، قدرتي كه اقتصاد و سياست آن رو به زوال است، بيش از پيش هدف اعتراض ها قرار دارد: اعتراض از سوي آلمان، روسيه، آمريكاي لاتين و چين. چنانچه فردا جهان عرب متحد شود و به آزادي دست يابد، چنانچه آمريكا سلاح نفت را از دست دهد، ايالات متحده آمريكا جز قدرتي درجه دو در جهاني چند قطبي به حساب نخواهد آمد. در عوض، روابط بين المللي سيري ديگر خواهد پيمود و ملت هاي جنوب سرانجام اختيار به دست گيري سرنوشت خود را خواهند يافت.

4) جلوگيري از وحدت آفريقا: آفريقا، ثروتمندترين قاره جهان با منابع طبيعي بسيار گسترده، همچنين فقيرترين قاره كره زمين نيز به شمار مي رود كه 57درصد مردم آن زير خط فقر زندگي مي كنند (كمتر از 5/2 دلار در روز). كليد اين معما چيست؟ دقيقاً اين كه، شركت هاي چندمليتي منابع را غارت مي كنند. پرداخت اجرت اندك، عقد قراردادهايي به زيان مردم محلي، خصوصي سازي هاي زيان آور، اعمال هرگونه فشار و باج خواهي از كشورهاي ضعيف از طريق بدهكار ساختن آنها تا سرحد خفقان، نشاندن ديكتاتورهاي سر به فرمان در قدرت و ايجاد جنگ هاي داخلي در مناطق مدنظر از ديگر شيوه هاي اربابان قدرت است.

در واقع، آفريقا براي شركت هاي چندمليتي منطقه اي بسيار استراتژيك محسوب مي شود، چرا كه شكوفايي اين شركت ها بر پايه غارت و چپاول منابع اين قاره استوار است. چنانچه بهايي مناسب براي طلا، مس، پلاتين، فسفات، الماس، توليدات كشاورزي و... پرداخت مي گرديد، شركت هاي چندمليتي نيز تا بدين حد ثروتمند نمي شدند، اما مردم محلي مي توانستند از فقر رهايي يابند. بنابراين ، جلوگيري از وحدت آفريقا و استقلال آن براي چندمليتي هاي آمريكا و اروپا امري حياتي به شمار مي رود.

«اوباما» بي سروصدا و بدون هيچ تبليغات رسانه اي به راحتي 30 ميليارد دلار سرمايه ملت ليبي را چپاول كرد. چگونه؟ رئيس جمهور آمريكا در اول مارس يعني بسيار پيش از قطعنامه سازمان ملل به بانك مركزي اين كشور دستور داد ذخاير پولي ليبي در آمريكا را مسدود سازد و سپس در 10 مارس موفق گرديد با گنجاندن جمله اي كوتاه در قطعنامه 1973، مسدودسازي اموال بانك مركزي ليبي و نيز شركت ملي نفت اين كشور را مجاز جلوه دهد. در يك كلام، ليبي كشوري ثروتمند است (200 ميليارد دلار ذخيره ارزي) كه حرص و طمع آمريكا، قدرتي «فوق مقروض»، را برانگيخته است. بنابراين، «اوباما» براي اختلاس ده ها ميليارد دلار از بانك ملي ليبي و در واقع «زدن جيب مردم» اين كشور، بر دزدي خود سرپوش گذارده و آن را «منبع بالقوه سرمايه گذاري هاي رژيم قذاقي» ناميده است.

لازم به ذكر است كه عمليات نظامي غرب بدون مجوز سازمان ملل آغاز گرديد. «جئو فري رابرتسون» نظريه پرداز «امپرياليسم بشردوستانه» در اين ارتباط به روزنامه «اينديپندنت» مي گويد: «به رغم ظواهر، نقض حقوق بين المللي قانوني است!» روزنامه «ساندي ميرور» در 20 مارس به نقل از افشاگري هاي «مايك هاميلتون» فاش ساخت: «صدها سرباز انگليسي در چهارچوب زبده ترين و مخوف ترين نيروهاي نظامي، و مجهز به پيشرفته ترين سلاح هاي ممكن، ازسه هفته پيش درليبي وارد عمل شده اند. در بين اين نيروها، دو يگان ويژه مشاهده مي گردد كه به دليل توانايي تخريب خود «اسماش» (Smash) نام گرفته اند. اين نيروها در چهارچوب يك نيروي گسترده غربي كه در تاريكي عمل مي كند، با گروه هاي كوچك سازمان «سيا» همكاري دارند .»

5) استقرار ناتو به عنوان ژاندارم آفريقا: در آغاز، فرض بر اين بود كه نقش ناتو به حمايت از اروپا در برابر «تهديد نظامي شوروي» خلاصه مي گردد. بنابراين، پس از فروپاشي شوروي ناتو نيز بايد منحل مي شد، اما خلاف آن انجام پذيرفت. پس از بمباران بوسني در سال 1995، «خاوير سولانا» دبيركل ناتو اعلام داشت: «تجربه به دست آمده در بوسني مي تواند الگويي براي عمليات آتي ناتو باشد.» در همان زمان، «ميشل كولون» نوشت: «در واقع ناتو خواستار شعاع عملي نامحدود است. يوگسلاوي آزمايشگاهي بود براي تدارك جنگ هاي آينده.اين جنگ در كدام مناطق به وقوع خواهد پيوست؟ محور نخست، اروپاي شرقي. دومين محور، مديترانه و خاورميانه و محور سوم، جهان سوم به طور كلي.» و اين برنامه اي است كه امروز به اجرا درآمده است. «ناتو امروز در خدمت جهاني سازي است. ارتش شركت هاي چند مليتي. گام به گام، ناتو به ژاندارم جهان تبديل خواهد شد.» در واقع، هدف ناتو جايگزيني سازمان ملل است. كافي است به مطالعه اسناد پنتاگون و دفاتر بزرگ كارشناسان استراتژي آمريكا بپردازيم، كه حتي ديگر محرمانه نيز نيستند. منطق اين امپراتوري نيز بسيار ساده است: 1) جهان منبع سود و درآمد است؛ 2) براي پيروزي در جنگ اقتصادي بايد كه ابرقدرت سلطه جو بود؛3) بدين منظور، بايد كه كنترل مواد اوليه، مناطق و جاده هاي استراتژيك را به دست گرفت؛ 4)هرگونه مقاومت در برابر اين كنترل بايد از طريق فساد، باج خواهي و يا جنگ از ميان برود. وسيله فاقد اهميت است؛ 5) براي آن كه بتوان ابرقدرت سلطه جو باقي ماند، بايد كه از اتحاد رقيبان عليه «ارباب» مطلقا جلوگيري كرد.

سران ناتو به منظور دفاع از منافع اقتصادي «اربابان» و در نتيجه، تبديل شدن به ژاندارم جهان، بذر وحشت را در جاي جاي كره زمين مي پاشند، با اين ادعا كه «جهان پيشرفته، صنعتي و پيچيده ما زير حمله تهديدهاي مرگبار بي شمار قرار گرفته كه از جمله آنها، تغييرات آب و هوايي، خشكسالي، گرسنگي، امنيت مجازي و معضل انرژي است.» بدين سان، مسائل غيرنظامي اما اجتماعي و زيست محيطي بهانه افزايش تسليحات و مداخلات نظامي قرار مي گيرند.

همان گونه كه پيشتر بدان اشاره شد، هدف ناتو در واقع جايگزيني سازمان ملل است. اين نظامي گري آينده بشر را بيش از پيش با خطر مواجه مي سازد. بودجه نظامي آمريكا براي سال 2011 رقمي بي سابقه بوده و به 708 ميليارد دلار بالغ مي گردد، يعني 2320 دلار به ازاي هر شهروند! علاوه بر اين، «رابرت گيتس» از هيچ تلاشي براي تشويق اروپائيان به افزايش هزينه نظامي خود فروگذار نيست. وي تأكيد دارد: «غيرنظامي كردن اروپا مانعي بر سر راه امنيت و صلح پايدار در قرن بيست و يكم است.» بنابراين، كشورهاي اروپايي به اجبار متعهد شده اند هزينه نظامي خود را به هيچ روي كاهش ندهند. اين ميان، شركت هاي اسلحه سازي هستند كه سودهاي كلان را به جيب مي زنند.

گسترش جهاني ناتو هيچ ارتباطي با جنايات «قذافي»، «صدام» و يا «ميلوسويچ» ندارد، بلكه طرحي كلي و جهاني به منظور حفظ سلطه بر كره زمين و ثروت هاي آن، و نيز حفظ امتيازهاي متعدد شركت هاي چندمليتي با هدف جلوگيري از انتخاب آزادانه مردم است. ناتو «بن علي»، «مبارك» و حاكمان مستبد را زير چتر حمايت خود محافظت مي كند، جانشينان آنها را نيز زير بال و پر خود خواهد گرفت و تمامي مقاومت ها و موانع سر راه «امپراتوري» را خرد و نابود خواهد كرد.

در واقع، ناتو براي آن كه به ژاندارم جهان تبديل گردد، گام به گام پيش مي رود. جنگي در اروپا عليه يوگسلاوي، جنگي در آسيا عليه افغانستان و اكنون نيز، جنگي در آفريقا بر ضد ليبي. به عبارت ديگر، ناتو در سه قاره پا گرفته است! بايد گفت كه اين سازمان دو سال پيش با برگزاري مانوري عليه ونزوئلا كوشيد راهي در آمريكاي لاتين نيز براي خود بگشايد. اما، خطر اين اقدام بسيار بود، چرا كه آمريكاي لاتين روزبه روز بيشتر متحد مي شود و «ژاندارم هاي» آمريكا را مردود مي شمارد.

حال، به چه علت واشنگتن مصمم است هر طور كه شده ناتو را به ژاندارم آفريقا مبدل سازد؟ به دليل توازن جديد قوا در جهان كه پيشتر نيز بدان اشاره كرديم.

«آفريكام»؛ چرا سكوت؟

آنچه واشنگتن را بيش از هر چيز نگران مي سازد، قدرت فزاينده چين است. در واقع، اين كشور با پيشنهاد برقراري روابطي برابر با كشورهاي آسيايي، اعطاي اعتبارهايي جالب توجه تر و انجام كارهاي زيربنايي مفيدتر براي توسعه، راهي به سوي قطع وابستگي به واشنگتن، لندن يا پاريس مقابل پاي اين كشورها قرار مي دهد. بنابراين، براي مقابله با چين چه بايد كرد؟

مشكل اينجاست كه قدرتي كه اقتصادي رو به زوال دارد، از ابزار فشار مالي كمتري برخوردار است، حتي در قبال كشورهاي آفريقايي. به همين دليل است كه آمريكا مصمم گرديده بهترين برگ برنده خود را به كار گيرد، كه برگ نظامي است. بايد خاطرنشان شود كه مخارج نظامي آمريكا از كل مخارج نظامي كره زمين فراتر مي رود. سال هاست كه آمريكايي ها «سربازان پياده» خود را در صفحه شطرنج آفريقا پيش مي برند. در اول اكتبر 2008 بود كه «آفريكام» يا «فرماندهي آفريقا» در اين قاره شكل گرفت. بدين سان، سراسر قاره آفريقا (به استثناي مصر) تحت كنترل يك فرماندهي متحد متشكل از ارتش زميني، نيروي دريايي، نيروي هوايي، تفنگداران دريايي و «عمليات ويژه» قرار گرفت (اعزام نيرو، راه اندازي كودتا، اقدامات مخفي)، با اين هدف كه مكانيسم مزبور سپس به منظور تقويت نيروهاي آمريكا، اين بار با ناتو تكرار گردد. واشنگتن كه در هر كنجي از كره زمين «تروريست» مي بيند، رد آنها را در آفريقا نيز گرفته است. آن هم به طور «كاملا اتفاقي» در اطراف نفت نيجريه و ديگر منابع طمع برانگيز. بنابراين، براي آن كه بدانيم قسمت هاي آتي سريال «جنگ ضدتروريسم» در كدام نقطه از كره زمين برگزار مي گردد، كافي است نگاهي به نقشه نفت، اورانيوم و... بيفكنيم، در اين صورت همه چيز روشن مي شود و چون اسلام به بسياري از كشورهاي آفريقايي از جمله نيجريه راه يافته است، مي توانيم سناريوي بعدي را نيز پيش بيني كنيم.

هدف واقعي «آفريكام»، «تثبيت» استقلال آفريقا، جلوگيري از استقلال آن و ممانعت از تبديل شدن اين قاره به عاملي وابسته كه ممكن است با چين و آمريكاي لاتين پيمان اتحاد ببندد، است. «آفريكام» سلاحي اساسي در طرح هاي سلطه جهاني آمريكا به شمار مي رود. واشنگتن مايل است به آفريقا و مواد اوليه اي اتكا كند كه در نبرد بزرگي كه به منظور كنترل آسيا و راه هاي دريايي آن آغاز گرديده، تحت كنترل انحصاري اربابان باشد. در واقع، آسيا قاره اي است كه نبرد اقتصادي سرنوشت ساز قرن بيست و يكم در آن جريان دارد. اما، اين لقمه بسيار بزرگ تر از دهان گشاد آمريكاست، به ويژه با وجود كشور قدرتمندي چون چين و نيز وجود يك جبهه اقتصادي نوظهور كه منافعش ايجاد مي كند بلوكي قدرتمند تشكيل دهد. بدين جهت، واشنگتن مصمم است كنترل كامل آفريقا را به دست گيرد و درها را به روي چين ببندد.

بدين ترتيب، جنگ عليه ليبي نخستين مرحله از تحميل «آفريكام» به سراسر قاره آفريقاست و عصري را مي گشايد كه به برقراري صلح در جهان توجهي نداشته، بلكه عصر جنگ هاي نوين است. در آفريقا، خاورميانه و نيز در اطراف اقيانوس هند، ميان آفريقا و چين.

اما، به چه دليل اقيانوس هند؟ زيرا چنانچه نگاهي به نقشه منطقه بيفكنيم، متوجه مي شويم كه اقيانوس هند دروازه چين و كل آسيا است. بنابراين، واشنگتن به منظور كنترل اين اقيانوس در جست وجوي مهار مناطق استراتژيك متعددي است كه عبارتند از: 1)خاورميانه و خليج فارس. دستپاچگي آمريكا در مورد كشورهايي چون عربستان، يمن، بحرين و ايران نيز از همين ناشي مي گردد؛ 2)شاخ آفريقا، كه دليل پرخاشگري واشنگتن نسبت به سومالي و اريتره است.

در چهارچوب نبرد كنوني براي كنترل قاره سياه، شمال آفريقا هدفي عمده به حساب مي آيد. واشنگتن با ايجاد حدود 10 پايگاه نظامي در تونس، مغرب و الجزاير و نيز در ديگر كشورهاي آفريقايي، راه را براي استقرار شبكه اي كامل از پايگاه هاي نظامي كه مجموع قاره را پوشش دهند، مي گشايد.

اما، پروژه «آفريكام» با مقاومت جدي كشورهاي آفريقايي روبه رو گرديده است. در واقع، به شكلي نمادين هيچ يك از اين كشورها حاضر نشده اند ميزبان پايگاه مركزي «آفريكام» باشند. بنابراين، واشنگتن مجبور گرديده است مقر آن را در «اشتوتگارت» آلمان كماكان حفظ كند، كه اين بسيار حقارت آميز است. در اين چشم انداز، حمله ناتو به ليبي در واقع هشداري واضح و روشن به سران كشورهاي آفريقايي است.

كاملا بارز و مشخص است كه از جمله اهداف جنگ كنوني اشغال مجدد ليبي است. چرا كه، اين كشور منطقه اي استراتژيك است كه در صورت خارج شدن مصر از كنترل آمريكا، راه را براي مداخله نظامي در اين كشور مي گشايد.

و اما، پس از ليبي نوبت به كدام كشور آفريقايي مي رسد؟ ساده است. باتوجه به اين كه يوگسلاوي نيز مورد حمله قرار گرفت زيرا كه حاضر به پيوستن به ناتو نبود، كافي است نگاهي به فهرست كشورهايي كه جذب شدن در «آفريكام» تحت فرماندهي نظامي آمريكا را مردود شمرده اند، بيفكنيم. در اين صورت، مشاهده مي كنيم كه پنج كشور «واجد شرايط» لازم اند: ليبي، سودان، ساحل عاج، زيمبابوه و اريتره. اين كشورها اهداف آتي واشنگتن را تشكيل داده، در آينده هدف اطلاعات زدايي و تبليغات منفي رسانه هاي دروغ قرار خواهند گرفت.

نقش تبليغات

در اين ميان، نقش رسانه ها را نيز نبايد به فراموشي سپرد. «ميشل كولون» در كتاب خود - «از اسراييل بگوييم!»- به پنج اصل تبليغات جنگ اشاره كرده، مي گويد: «در هر جنگ، رسانه ها مي كوشند ما را متقاعد سازند كه دولت هايمان درست عمل مي كنند. و در اين راستا نيز، پنج اصل را به اجرا درمي آورند: پنهان نگاه داشتن منافع اقتصادي، معكوس جلوه دادن جايگاه قرباني و مهاجم، مخفي ساختن ماجرا، شيطاني جلوه دادن «هدف» مدنظر به عنوان «تهديدي حائزاهميت» كه بايد از بين برود، و انحصار اطلاعات. اين پنج اصل در هر يك از «جنگ هاي بشر دوستانه» اربابان به اجرا درمي آيد.

تبليغات گسترده عليه «قذافي»، تبليغاتي را به يادمان مي آورد كه عليه «صدام» و پيرامون سلاح هاي كشتار جمعي انجام پذيرفت. همين ماشين تبليغات درسال 1989 عليه «چائوشسكو» ديكتاتور، «دراكولاي كمونيست»، به كار گرفته شد، كه «گورهاي جمعي» متعددي متشكل از 70 هزار جناز ه را به وي نسبت مي داد. اما، سپس معلوم گرديد هيچ حقيقتي دراين ماجرا وجود ندارد. «ژان بدل بوكاسا» نيز گرفتار همين ماشين تبليغات گرديد. وي كه سراپاي «ژيسكار دستن»، رئيس جمهور وقت فرانسه و همسرش را با الماس هاي جمهوري آفريقاي مركزي پوشانيده بود، به سرعت به «هيولاي برنگو» مبدل گرديد كه بايد هرچه زودتر از پاي درمي آمد.

و چون تاريخ بارها و بارها تكرار مي گردد، امروز نيز كره زمين شاهد محكوميت «معمر قذافي» به مرگ است. بايد گفت كه «قذافي» يك فرشته نيست، اما آنهايي كه امروز به خون وي تشنه اند نيز فرشته نيستند. رژيم «قذافي» فاسد است، بخش اعظم ثروت ليبي را در انحصار خود دارد و پيوسته هرگونه اعتراضي را سركوب كرده است. «قذافي» 42 سال است كه حكومت مي كند و گذشته اي «تروريستي» دارد. خانواده وي ليبي را به يغما برده و مبالغ بسياري پول در بانك هاي سوئيس، ايتاليا، انگليس و آمريكا خوابانده اند. با اين حال، شرايط اجتماعي ليبيايي ها در مقايسه از همسايگان بهتر است. اميد به زندگي در ليبي بيش از ديگر كشورهاي آفريقايي است. نظام هاي بهداشت و آموزش بسيار قابل قبول اند.

حق هر ملتي است كه در صورت نالايق شناختن رهبر خود وي را بركنار سازد. اما، اين حق صرفا به خود اين ملت تعلق دارد. چنانچه قرار باشد «جنگي بشر دوستانه» صورت پذيرد، بايد كه عليه آمريكا، اسرائيل و يا اروپا برپا گردد كه براي خواباندن عطش كشورگشايي و حرص و طمع بي پايان خود براي چنگ اندازي بر منابع و ذخاير همسايه، هرگز از كشتن و قتل عام مردم غيرنظامي دريغ نورزيده اند. ليبيايي ها به كمك بشردوستانه اي نياز ندارند كه «قذافي» را سرنگون سازد . آنچه غرب درپي آن است، «آزادي»، «دموكراسي»، «صلح» و يا «عدالت» نيست، بلكه صرفا منافع خود است. نه بيشتر و نه كمتر! 

نتيجه آن كه...

اكنون اين سؤال مطرح است: آيا نيروهاي خارجي اين وظيفه را دارند كه براي نجات جان «هزاران بي گناه» در كشوري مداخله كنند؟ پس چگونه است كه اين اقدام در رواندا كه 800 هزار غيرنظامي اش درسال 1994 قتل عام گرديدند، صورت نپذيرفت؟ همين طور در «سربرنيتسا»، كه درسال 1995 شاهد قتل نزديك به 8 هزار مرد و نوجوان بوسنيايي به دست ارتش صرب بود! و نمونه هايي از اين دست فراوان است. هركجا كه پاي «جنگ بشردوستانه» به ميان مي آيد، از آنجا كه از «بشردوستانه» جز نامي ندارد، رقم قربانيان غيرنظامي بسيار افزايش مي يابد. بدين سان، نجات «كويتي هاي بيچاره» در سال هاي 91-1990 در برابر تجاوز «صدام»، 9 هزار كشته درميان سربازان عراقي و 60 هزار كشته در تهاجم زميني برجاي گذارد و بين 50 تا 100 هزار غيرنظامي را نيز از صفحه كره زمين حذف كرد. درسال 1993، شكست مداخله نظامي آمريكا در سومالي به كشته شدن 10 هزار تن انجاميد. درسال 2003، دفاع از شهروندان عراقي در برابر جنايات ديكتاتورشان طبق منابع گوناگون 2500 كشته درميان سربازان آمريكايي به جاي نهاد و حدود 5/1 ميليون عراقي را نيز قرباني ساخت.

در واقع، رويدادها را بايد در پرتو توازن جديد قوا در جهان تجزيه و تحليل كرد. قدرت هاي امپرياليست روبه زوال گذارده، درحالي كه ديگر نيروها درحال اوج گرفتن اند. چين پيشنهاد بازخريد بدهي پرتغال را داده است! در يونان، مردم روز به روز با اتحاديه اروپا كه آن را پوششي براي امپرياليسم آلماني مي دانند، بيشتر مخالفت مي ورزند. احساساتي مشابه درحال رشد در كشورهاي شرقي است.

در يك كلام، امپرياليسم در بحران است. «جنگ بشردوستانه» كه از نوعدوستي صرفا جز واژه اي به عاريت نگرفته، جنگ كاپيتاليست هاست. اميدبه اين كه «اخلاق» تنها عامل هدايتگر سياست خارجي «اربابان قدرت» باشد، نگرشي ساده لوحانه است.

منافع اقتصادي، نظامي و ژئوپلتيك پيوسته جايگاهي ويژه دراين نوع جنگ دارند. نظام امپرياليست جهاني كه درسال هاي دهه 1880 نقش گرفته و امروز نيز كماكان ادامه دارد، بزرگ ترين دشمن حقوق بشر است و دولت آمريكا، كشور «لكوموتيو» اربابان جهان- همان گونه كه دكتر «مارتين لوتركينگ» آن را توصيف مي كند- «بزرگ ترين توليدكننده خشونت در جهان كنوني است.»

منبع:سايت بصيرت

[ 1390/2/6 ] [ 14:34 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ،
X