آخرين خبر

در کوتاه ترین زمان بروزترین باشید

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ آخرين خبر خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

بصيرت: وزير امور خارجه عربستان در پاسخ به سؤالي درباره رابطه با جمهوري اسلامي ايران گفت: ايران همسايه و كشور بزرگي در منطقه است.وي مدعي شد: نقش ايران در منطقه بايد چارچوب داشته باشد و اين چارچوب بايد منافع كشورهاي همسايه را در نظر بگيرد. اگر ايران مي‌خواهد نقش پيشگامانه داشته باشد، بايد منافع كشورهاي منطقه را در نظر بگيرد.فيصل افزود: در صورتي كه ايراني‌ها تصميمي براي گفت‌وگو داشته باشند، عربستان از آن استقبال مي‌كند.

[ 1390/4/15 ] [ 18:45 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

بصيرت:رئيس جمهور در اين نامه همچنين بر جلوگيري از اقدامات سطحي و غير عالمانه در برخي دانشگاه ها مبني بر اعمال رشته ها و كلاس هاي تك جنسيتي تاكيد كرد. رئيس جمهور در نامه اي به دو وزير دولت دهم بر ضرورت خودداري از اقداماتي كه آن را سطحي و غير عالمانه ناميد، مخالفت خود را با اجرا شدن تفكيك جنسيتي (طرح عدم اختلاط) در دانشگاه ها اعلام كرد. به گزارش مهر، دكتر محمود احمدي نژاد رئيس جمهور در نامه اي به وزراي علوم، تحقيقات و فناوري و بهداشت، درمان و آموزش پزشكي بر ضرورت خودداري از بازنشسته كردن بي رويه اساتيد تا بررسي و تصويب آئين نامه بازنشستگي اعضاء هيئت علمي در شوراي عالي انقلاب فرهنگي تاكيد كرد. رئيس جمهور در اين نامه همچنين بر جلوگيري از اقدامات سطحي و غير عالمانه در برخي دانشگاه ها مبني بر اعمال رشته ها و كلاس هاي تك جنسيتي تاكيد كرد. متن نامه دكتر احمدي نژاد بدين شرح است: بسمه تعالي جناب آقاي دانشجو وزير محترم علوم ، تحقيقات و فناوري سركار خانم دستجردي وزير محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشكي "سلام عليكم " 1- شنيده شده است كه اساتيد بي رويه بازنشسته مي شوند. ضروري است تا بررسي و تصويب آئين نامه بازنشستگي اعضاء هيئت علمي در شوراي عالي انقلاب فرهنگي از هر نوع بازنشسته نمودن اعضاء خودداري شود. 2- شنيده شده است كه در برخي دانشگاه ها ،رشته ها و كلاس هاي تك جنسيتي بدون لحاظ تبعات اعمال مي گردد. ضروري است فوري از اين اقدامات سطحي و غير عالمانه جلوگيري شود.

[ 1390/4/15 ] [ 18:45 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

بصيرت:سخنراني روز شنبه رئيس‌جمهور، پس از آنكه با واكنش فرمانده سپاه روبرو شد، تكذيب گرديد. محمود احمدي‌نژاد در سخناني در«همايش راهبردهاي نوين مبارزه با قاچاق كالا و ارز»، بر وجود مرزهاي غيرقانوني صحه گذاشت و تأكيد كرد كه برخي از نهادها و سازمان‌ها از طريق چنين اسكله‌ها و مرزهايي اقدام به ورود كالا مي‌كنند كه بايد جلوي آنها گرفته شود. خبرگزاري مهر ادامه سخنان وي را اينگونه مخابره كرده بود: «تمام مرزهاي غيرقانوني بايد بسته بشود؛ فلان سازمان، فلان نهاد، فلان دستگاه، هر كس يك جا را سوراخ كرده و براي خودش مي‌برد، مي‌آورد، اين غلط است، هيچ كس نبايد مصونيت داشته باشد.» در خبر خبرگزاري فارس هم به انتقاد رئيس جمهور از برخي از نهادها در مورد «واردات غير قانوني» كالا از برخي از نقاط مرزي و اسكله‌هاي غيرمجاز اشاره شده بود. سردار سرلشگر پاسدار محمدعلي جعفري فرمانده كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي هم روز يكشنبه در گفت‌وگو با مهر تاكيد كرد: اين ارگان همچون ساير نهادهاي نظامي اسكله‌هايي نظامي در اختيار دارد اما هيچگونه مبادله تجاري در آنها انجام نمي‌دهد. وي در پاسخ به اين پرسش كه برخي‌ها مي‌گويند سپاه داراي اسكله‌هايي است كه فعاليت تجاري انجام مي‌دهد، گفت: اين بحثي انحرافي است كه توسط افرادي كه به نظر ما، ذينفع هستند، مطرح مي‌شود. به گفته وي اين افراد با مطرح كردن چنين بحثهايي، قصد دارند توجه دولت و دستگاه‌هاي ديگر را از جايي كه قاچاق اصلي كالا اتفاق مي‌افتد، منحرف كنند. اما امروز پايگاه اطلاع رساني رياست جمهوري با گذشت سه روز از انتشار سخنان رئيس‌جمهور، اقدام به تكذيب اخبار خبرگزاري‌ها كرد و نوشت: به دنبال انتشار خبر ناقص و تحريف شده از سخنان رييس‌ محترم جمهور در «همايش راهبردهاي نوين در پيشگيري و مبارزه با قاچاق كالا و ارز» (شنبه ۱۱ تيرماه جاري) كه بعضا با واكنش برخي از مسئولين همراه بوده است، ضمن اظهار تاسف از اقدام غيراخلاقي و غيرحرفه‌اي برخي خبرگزاري‌ها و سايت‌هاي خبري در انتشار چنين اخباري بار ديگر تاكيد مي‌شود كه تنها مرجع موثق و معتبر انتشار اخبار رييس محترم جمهور، سايت رياست جمهور و مركز ارتباطات، اطلاعات و تبليغات دفتر رييس‌جمهور است. مجدداً از تمام رسانه‌ها درخواست مي‌شود كه به هيچ عنوان از اخبار و نقل قول‌هاي غيرموثق از رييس محترم جمهور استفاده نكنند. ضمن آنكه انتظار مي‌رود مسئولان ذيربط و افراد در موارد لزوم به عين بيانات رياست محترم جمهوري مراجعه نمايند.

[ 1390/4/15 ] [ 18:45 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

بصيرت :يكي از روش‌هاي جديد مورد استفاده در گروهك‌ تروريستي پژاك، ‌تروريسم اكولوژيكي يا ‌تروريسم محيط‌زيست است. به گزارش «عروج» در اين شيوه‌ تروريستي، ‌تروريست‌ها با تهديد به تخريب محيط‌زيست سعي مي‌كنند با اعمال فشار بر مردم يا حكومت‌ها آنها را به قبول خواسته‌هاي خود وادار كنند. گروهك پژاك اخيرا جنگل‌هاي چند صد ساله كردستان بويژه در مناطق اطراف مريوان را به آتش كشيده است. يكي از اهدافي كه اين گروهك‌ تروريستي در اين اقدام زشت خود دنبال مي‌كند ناامن كردن منطقه و به دنبال آن از بين بردن محيط‌زيست و اقتصاد مناطق كردنشين است. از سوي ديگر سعي دارد تا با تبليغ منفي اينگونه اقدامات خرابكارانه خود را متوجه عدم مديريت مسؤولان نظام كند.

[ 1390/4/15 ] [ 18:42 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

بصيرت :روزنامه الشرق‌الاوسط در تاريخ 24 اوت 2001 سه سال و نيم قبل از ترور حريري، نوشته بود: روزنامه الشرق‌الاوسط به اطلاعات ويژه‌اي از اعترافات يك مسئول نظامي فلسطيني كه در سوريه بازداشت شده بود، دست يافت. سوريه اين فرد را به مسئولان لبناني تحويل داده است. اين افسر بازداشت شده، به دست داشتن سمير جعجع، فرمانده شبه‌نظاميان موسوم به «القوات اللبنانيه»، در توطئه مشترك عليه دولت لبنان اعتراف كرده است. اين فرد همچنين اعتراف كرده است اسرائيل در تلاش است بين فلسطيني‌ها و لبناني‌ها اختلاف بيندازد و در همين راستا، نقشه‌هايي را براي ترور شخصيت‌هاي سياسي، از جمله رفيق حريري و نبيه بري، به دقت طرح‌ريزي كرده است؛ به‌صورتي‌كه حتي مسير حركت نبيه بري شناسايي شده است؛ اما توطئه ترور بري، قبل از اجراي آن توسط نيروهاي لبناني شناسايي و خنثي شد. بر اساس اين گزارش، اين افسر فلسطيني بازداشت شده اعتراف كرده براي آگاهي از سرنوشت «رون آراد» خلبان مفقود اسرائيلي و «سمير اسعد» سرباز اسرائيلي، مأمور شده است.الشرق‌الاوسط در ادامه اين مقاله نوشت: اين مسئول نظامي فلسطيني از طريق يك افسر موساد به نام «ديويد» مأمور شده بود.

[ 1390/4/15 ] [ 18:38 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

بصيرت :امام خامنه‌اي(مدظله‌العالي) در ديدار فرماندهان سپاه و مسئولان حوزه نمايندگي ولي‌فقيه در سپاه درباره «حركت پيش رونده و رو به تحول نظام اسلامي» بياناتي ايراد فرمودند و نسبت به امور مضر اين حركت، هشدار دادند و فرمودند: يكي از اين كارهاي مضر، دامن زدن به اختلافات و مشتعل كردن فضاي اختلاف و هو و جنجال است كه بايد همه دستگاه‌ها و نهادهاي نظام، مراقب اين موضوع باشند.» ايشان تأكيد كردند: «بايد هر چه ممكن است اختلاف‌نظرها و اختلاف‌سليقه‌ها را كم كرد و در فضاي بحث‌هاي اختلافي ندميد.» رهبر معظم انقلاب با اظهار تأسف شديد از برخي بگومگوها و بحث‌هاي اختلافي در كشور افزودند: «كساني كه به اين بحث‌ها دامن مي‌زنند، آيا خوشحالي دستگاه‌هاي تبليغاتي بيگانه و تحليل‌هاي آن‌ها را نمي‌بينند؟ ابراز شادماني دشمنان، نشان مي‌دهد اين موضوع يك نقطه‌ضعف است؛ بنابراين بايد از ادامه آن جلوگيري كرد.» اين فراز از بيانات امام خامنه‌اي(مدظله‌العالي) در وضعيت حاضر، از مباحثي است كه در قلب و هسته مركزي امنيت ملي ايران قرار دارد. دشمن در رصد مدام خود، آن را يافته؛ از اهميتش نيز آگاه است؛ از آن دست برنمي‌دارد و تلاش مي‌كند بسياري از تحليل‌هاي نادرست و ادعاهاي واهي‌اش را به استناد اختلافاتي كه مشاهده و بزرگ‌نمايي كرده، به ديگران القا كند و بسياري از واقعيت‌هاي ايران را وارونه جلوه دهد. رهبر هوشيار و تيزبين انقلاب اسلامي، اين نقطه سياه و منفذ ورود دشمن را نقطه‌ضعف فعلي كشور شناسايي و اعلام كرده‌اند و در يك فرمان عمومي از همه خواسته‌اند با دوري جستن از هر اقدام اختلاف‌زايي، اين ضعف را برطرف كنند. همه خودي‌ها و غيرخودي‌ها منتظرند تا مشاهده كنند، پيشروان اين معركه خطير نظر و عمل كيانند.

[ 1390/4/15 ] [ 18:37 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم

دوم شعبان 1432

روز پاسدار را به شما پاسداران عزيز و همه‌ى اعضاى اين خانواده‌ى بزرگ انقلابى تبريك عرض ميكنيم. علاوه بر اين، اعيادى كه در طول اين ماه مبارك، ما را به ياد افتخارات بزرگ مى‌اندازند و خود ماه مبارك شعبان كه ماه مغفرت است، ماه رحمت است، ماه توجه و تذكر و توسل است، در خور تبريك و تهنيت براى همه‌ى مؤمنان است.

اين ابتكار جالب كه روزى به نام پاسدار را ارتباط بدهند با ميلاد مسعود سيدالشهداء (سلام الله عليه)، يك ابتكار پرمغز و جهت‌دهى است. بايد از كسانى كه اول اين فكر به ذهن آنها رسيده است و ما را متوجه به اين معنا كردند، تشكر كرد؛ زيرا داعيه‌ى سپاه پاسداران، داعيه‌ى بزرگى است: پاسدارى از انقلاب اسلامى، كه حالا مختصرى عرض خواهيم كرد.

اين معنا ـ معناى پاسدارى ـ با همه‌ى ابعاد آن، با همه‌ى ابزارها و وسائل ممكن، در وجود مقدس سيدالشهداء (سلام الله عليه) متجسد است؛ نه اين‌كه ديگران نكردند يا نخواستند بكنند، بلكه به اين معنا كه خانه‌ى پُرِ اين حركت در رفتار دوران ده‌ساله‌ى امامت سيدالشهداء (سلام الله عليه) تحقق پيدا كرده است. تمام راه‌هائى كه ميشود فرزند پيغمبر از آن راه‌ها استفاده كند براى حفظ ميراث عظيم اسلام ـ كه ميراث جد او و پدر او و پيروان راستين آنهاست ـ در زندگى سيدالشهداء محسوس است؛ از تبيين و انذار، از تحرك تبليغاتى، از بيدار كردن و حساس كردن وجدانهاى عناصر خاص ـ همين خواص كه ما تعبير ميكنيم ـ در آن خطبه‌ى منا، اينها همه در طول زندگى سيدالشهداء است. بعد هم ايستادگى در مقابل يك انحراف بزرگ با قصد مجاهدت با جان؛ نه اين‌كه امام حسين از سرنوشت اين حركت بى‌اطلاع بود؛ نه، اينها امام بودند. مسئله‌ى معرفت امام و علم امام و آگاهى وسيع امام بالاتر از اين حرفهائى است كه ماها در ذهنمان ميگنجد؛ بلكه به معناى ترسيم يك دستورالعمل مى‌ايستد، تسليم نميشود، مردم را به يارى ميطلبد، بعد هم وقتى يك عده‌اى پيدا ميشوند ـ كه همان اهل كوفه باشند ـ و اظهار ميكنند كه حاضرند در كنار آن بزرگوار در اين راه قدم بگذارند، حضرت درخواست آنها را اجابت ميكند و به طرف آنها ميرود؛ بعد هم در ميانه‌ى راه پشيمان نميشود. بيانات امام را كه انسان نگاه ميكند، مى‌بيند حضرت عازم و جازم بوده است براى اين كه اين كار را به پايان ببرد. اين‌كه در مقابله‌ى با حركت انحرافى فوق‌العاده خطرناك آن روز، امام حسين (عليه الصّلاة و السّلام) مى‌ايستد، اين ميشود يك درس، كه خود آن بزرگوار هم همين را تكرار كردند؛ يعنى كار خودشان را به دستور اسلام مستند كردند: «انّ رسول الله قال: من رأى سلطانا جائرا مستحلاّ لحرمات الله ناكثا لعهد الله مخالفا لسنّة رسول‌الله يعمل فى عبادالله بالاثم و العدوان فلم يغيّر عليه بفعل و لا قول كان حقاّ على الله ان يدخله مدخله»؛(1) حضرت اين را بيان كردند. يعنى من وظيفه‌ام اين است، كارى كه دارم انجام ميدهم، بايستى ابراز مخالفت كنم، بايد در جاده‌ى مخالفت و ايستادگى قدم بگذارم، سرنوشت هرچه شد، بشود؛ اگر سرنوشت پيروزى بود، چه بهتر؛ اگر شهادت بود، باز هم چه بهتر. يعنى اينجورى امام حسين (عليه السّلام) حركت كردند.

اين شد ايثار كامل و اسلام را هم حفظ كرد. همين حركت، اسلام را حفظ كرد. همين حركت موجب شد كه ارزشها در جامعه پايدار بشوند، بمانند. اگر اين خطر را نميپذيرفت، حركت نميكرد، اقدام نميكرد، خونش ريخته نميشد، آن فجايع عظيم براى حرم پيغمبر، دختر اميرالمؤمنين و فرزندان خاندان پيغمبر پيش نمى‌آمد، اين واقعه در تاريخ نميماند. اين حادثه‌اى كه ميتوانست جلوي آن انحراف عظيم را بگيرد، بايد به همان عظمت آن انحراف در ذهن جامعه و تاريخ، شوك ايجاد ميكرد و كرد. اين فداكارى امام حسين است.

البته به زبان هم گفتن اينها آسان است. كارى كه امام حسين (عليه السّلام) كردند، يك كار فوق‌العاده‌اى است. يعنى ابعاد آن از آنچه كه ما امروز محاسبه ميكنيم، خيلى بالاتر است. ما جوانبش را، ريزه‌كارى‌هايش را غالباً نديده ميگيريم. من يك بار در يك صحبتى، صبر امام حسين (عليه السّلام) را تشريح كردم. صبرش فقط اين نبود كه بر تشنگى صبر كند، بر كشته شدن ياران صبر كند؛ اينها صبرِ آسان است. صبرِ سخت‌تر اين است كه ديگران، افراد صاحب نفوذ، افراد آگاه، افراد محترم هى بگويند آقا نكنيد، اين كار غلط است، اين كار خطرناك است. هى ايجاد ترديد كنند. كى‌ها؟ افرادى مثل عبدالله جعفر، عبدالله زبير، عبدالله عباس؛ اين شخصيتهاى برجسته‌ى بزرگ آن روز دنيا، آقازاده‌هاى مهم اسلام، اينها هى بگويند نكن اين كار را. هر كه باشد، اگر چنانچه آن عزم و آن اراده و آن ثبات در او نباشد، با خودش فكر ميكند كه من ديگر تكليفى ندارم، اينها كه دارند اينجورى ميگويند، دنيا هم كه دارد آنجورى حركت ميكند، بگوئيم و بگذريم. آن كه در مقابل اين اظهارات، در واقع وسوسه‌ها، ترديدافكنى‌ها، راه شرعى درست‌كردن‌ها بايستد و دلش نلرزد و قدم در اين راه بگذارد، او همان كسى است كه ميتواند اين تحول عظيم را به وجود بياورد. و امام بزرگوار ما در اين جهت تشبّه كردند و اقتفاء كردند به سيد و سالار شهيدان، كه من يك وقتى گفتم و حالا نميخواهيم وارد اين مقوله بشويم؛ شرحش مفصل است. اين پاسدارىِ امام حسين است.

سپاه در واقع با اين نامگذارى، با لطافت ميخواهد بگويد كه من در اين راه قدم ميگذارم؛ خيلى خب مبارك است و خيلى بزرگ و مهم است، جا هم دارد. ميشود آدمهاى عيبجو و نكته‌بين و نكته‌سنج بيايند بگويند فلان جا اين اشتباه بود، فلان جا غلط بود، فلان كس اينجورى رفتار كرد. بر همه‌ى جريانها و واحدها و آدمها و شخصيتهاى حقيقى و حقوقى ميشود ايراد گرفت؛ اما اگر منصفانه به حركت سپاه پاسداران نگاه كنيم، از روز اول تا امروز، مى‌بينيم انصافاً سپاه به قول خودش عمل كرده؛ حقاً و انصافاً سپاه در اين راه ايستاده است. آدمها مى‌آيند و ميروند؛ اما آن هويت جمعى محفوظ ميماند؛ يكسان است.

من در آخرين ديدارى كه با عزيزان سپاهى داشتم، يك نكته‌اى را عرض كردم كه آن نكته مهم است؛ فقط اشاره‌اى ميكنم و آن اين است كه گفتم نسلهاى متجدد سپاه، متبدل سپاه، نسلهاى آينده‌ى سپاه بايد سعى كنند يك قدم جلوتر و بالاتر از نسلهاى گذشته بردارند. يعنى عالَم رو به رشد است، رو به تكامل است؛ حركت، حركت تكاملى است، پس جا دارد اگر ما انتظار داشته باشيم، توقع داشته باشيم كه جوانِ وارد شده‌ى در سپاهِ امروز، از لحاظ معرفت، بصيرت، آگاهى، فداكارى، آماده‌به‌كارى، درست كار انجام دادن، بجا كار انجام دادن، بهنگام كار انجام دادن ـ كه اينها خصوصياتى است كه سپاه از خودش در طول اين سالها نشان داده است ـ يك قدم سپاه را از نسل گذشته بالاتر ببرد. به سپاهِ امروز كه انسان نگاه كند، ببيند كه كيفيت بالاست. اين ممكن هم هست؛ نگوئيد چطور چنين چيزى ممكن است. نه، كاملاً ممكن است. يعنى شما نگاه كنيد به شرائطى كه آن روز بود: جنگى وجود داشت و حضور دشمن در خاك ما؛ چه قبل از جنگ تحميلى هشت ساله، حضور ضد انقلاب مسلح، چه بعد هم كه جنگ شروع شد، خود اين يك عامل و انگيزه‌ى قوى‌اى بود كه آدمهاى بى‌تفاوت را هم حركت ميداد و مى‌آورد داخل آن صحنه‌ى عجيب و پرشور. امروز آن جنگ نيست؛ يك جنگ ظريف‌ترى هست و البته خطرناك‌ترى. آگاهى از اعماق اين جنگ يك توانائى بيشتر و هوشمندى بيشترى را ميطلبد. اگر ما ديديم امروز كسانى وارد اين ميدان هستند و تلاش ميكنند و مبارزه ميكنند و با بصيرت در وسط ميدان مى‌ايستند، پس جا دارد كه بگوئيم اين از لحاظ انگيزه، از لحاظ عمل، كمتر از او نيست. اگر بهتر عمل كند، بهتر هم هست. در آينده هم همين جور ميتواند باشد؛ همت را اين بايد قرار داد.

امروز من عرض ميكنم هويت سپاه كه هويت پاسدارى است، به معناى يك مفهوم محافظه‌كارانه تلقى نشود. پاسدارى يعنى نگه داشتن، حفظ كردن. اين حفظ كردن را ميتوان با يك تفسير محافظه‌كارانه معنا كرد. يعنى بگوئيم وضع موجود انقلاب را حفظ كنيم؛ من اين را نميگويم. حفظ انقلاب به معناى حفظ وضع موجود نيست. چرا؟ چون انقلاب در ذات خود يك حركت پيشرونده است، آن هم پيشرفت پرشتاب. به كجا؟ به سمت هدفهاى ترسيم شده. هدفها عوض نميشوند. اين اصول و ارزشهائى كه بر روى آن بايستي ايستادگى كرد و براى آن جان داد، اصول و ارزشهائى هستند كه در اهداف، مشخص شده‌اند. هدف نهائى، تعالى و تكامل و قرب الهى است. هدف پائين‌تر از آن، انسان‌سازى است؛ هدف پائين‌تر از آن، ايجاد جامعه‌ى اسلامى است با همه‌ى مشخصات و آثار، كه استقرار عدالت در آن باشد، توحيد باشد، معنويت باشد. اينها اهداف هستند. اين اهداف عوض‌شدنى نيستند؛ يعنى ما نميتوانيم بيائيم مايه بگذاريم تا از هدف كم كنيم. بگوئيم خيلى خب، يك روز ميخواستيم عدالت برقرار كنيم، حالا ميگوئيم عدالت كه نميشود، يك نيمه‌عدالتى برقرار كنيم! نه، عدالت. اين، هدف است. توحيد، استقرار شريعت اسلامى به طور كامل، اينها اهداف است، اينها تغييرپذير نيست. ليكن در جهت حركت به سمت اين اهداف، سرعتها قابل كم و زياد شدن است، شيوه‌ها قابل تغيير يافتن است، تدابير ممكن است جورواجور باشد. در اين جهت، انقلاب پيشرونده و پيش‌برنده است. حفظ انقلاب يعنى حفظ همين حالت پيشروندگى و پيش‌برندگى. پاسدارى از انقلاب، به اين معناست. اگر ما اينجور نگاه كرديم و مفهوم پاسدارى را اينجور فهميديم، آن وقت آن طراوت و شور و هيجانى كه در حركت پاسدارى هست، مضاعف خواهد شد.

جوانِ امروز اكتفا نميكند به ظواهرى كه حالا در جامعه‌ى ما به هر حال تا حدود زيادى هست، بلكه اعماق را، مغزها را، سيرتها را مورد توجه قرار ميدهد؛ دنبال آنها حركت ميكند. ايمانهاى عميق، آگاهى‌هاى بيشتر؛ اينها چيزهائى است كه ما بايد دنبالش باشيم. پس اين پاسدارى است به معناى صحيح، به معناى كامل، به معناى درست؛ پاسدارى از حركت انقلابى و پيشرفت انقلابى.

خب اگر بخواهيم اين كار بشود، دو حركت در سپاه بايد انجام بگيرد: يك حركت، حركت درونى سپاه است؛ در درون خود، يعنى خود را تكامل ببخشد. يك حركت، حركت به معناى يك جزء پيش‌برنده‌ى مجموعه‌ى كل نظام و انقلاب است، يعنى تأثيرگذارى در بيرون. اين دو تا حركت به موازات هم بايد پيش برود. اگر ما از آن حركت اول غافل بوديم، در درون مجموعه‌ى سپاه و خانواده‌ى سپاه آن حركت پيشرونده و ترقى‌بخش و تعالى‌بخش را انجام نداديم، حركت دوم، يعنى تأثير سپاه در پيشبرد مجموعه‌ى انقلاب، ناكام خواهد ماند. دست و پائى هم اگر بزند، دست و پاى غلطى خواهد بود؛ چون:

ذات نايافته از هستى بخش

كى تواند كه شود هستى‌بخش

پس دو تا حركت لازم است: آن حركت درونى، همانى است كه فرمانده‌ى محترم سپاه، به ابعادى از آن اشاره كردند، كه درست است؛ من تأييد ميكنم، همين كارها بايد انجام بگيرد. اين حركت درونى يك بعد مادى و يك بعد معنوى دارد. بعد معنوى همين پرداختن به ارزشها به معناى حقيقى كلمه، يعنى مشخص كردن شاخصهاى ارزشى پاسدارى و عرضه كردن خود و ديگران بر اين شاخصها به قصد پيشرفت، به قصد صيرورت صحيح و كامل به سمت آن هدفها است. اين بعد معنوى‌اش است، بعد مادى‌اش هم همين كارهاى خوبى است كه در سپاه دارد انجام ميگيرد؛ بعد تشكيلات، بعد علمى و تحقيقاتى، بعد ساخت و ساز و توليد، بعد آموزشهاى نظامى و نظاميگرى و از اين قبيل. اينها همه بايد در كنار هم انجام بگيرد. يك مجموعه‌ى زنده‌ى پرنشاطِ هميشه‌جوان كه فرسودگى و پيرى در آن راه ندارد، آن وقت از سپاه به وجود خواهد آمد كه خوشبختانه امروز زمينه‌هايش آماده است، زيرساختهايش آماده است، تجربياتش موجود است، انگيزه‌هايش بحمدالله هست. اين ميشود حركت درونى. اين مجموعه به عنوان يك مجموعه‌ى شاخص، يك خط الگوى روشن وجود خواهد داشت. ممكن است كسانى از جوانهاى ما، از مردم ما وارد سپاه هم نشوند، اما اين الگو را براى زندگى خودشان انتخاب كنند؛ الگوى معنويت درست، و الگوى فكر و تدبير و راه درست و حركت صحيح در زمينه‌هاى سازندگى.

بعد نوبت به تأثير اين حركت در حركت مجموعه‌ى انقلاب ميرسد. اين هم به خودى خود حاصل خواهد شد. وقتى يك مجموعه‌ى زنده، پرنشاط، باطراوت، پيشرونده، بشدت پايبند به مبانى و اصول و ارزشها در نظام وجود دارد و دارد حركت ميكند و زنده است و همه جا را مى‌بيند و آگاهى دارد و بصيرت دارد و تأثير ميگذارد، اين قهراً در پيشبرد مجموعه اثر تعيين كننده خواهد داشت ـ البته اين مخصوص سپاه هم نيست؛ من اين حرف را عيناً براى حوزه‌هاى علميه هم ميگويم، براى نهادهاى دولتى هم ميگويم، منتها اندازه‌ها و وزن اينها با هم يكسان نيست؛ هر كدام جايگاهى دارند، وزنى دارند. حالا فعلاً درباره‌ى سپاه صحبت ميكنيم ـ و ما به اين حركت سازنده و پيشرونده و متكامل احتياج مبرم داريم. يعنى اسلام، امروز نيازمند به اين حركت است.

حركت نظام جمهورى اسلامى اثر خودش را در دنيا بخشيده است، تأثيرات عميقى گذاشته است، قدرتهاى استكبارى و شيطانى را تضعيف كرده است، راه‌هاى تازه‌اى در مقابل ملتها باز كرده است. يك فصل تازه‌اى در دنيا شروع شده است، يعنى هرچه انسان نگاه ميكند، ديگر نظيرى براى آن نيست. البته بنده، هم در عمر خودم در دوره‌ى جوانى، هم در تاريخ، تحولات گوناگونى را كه در جاهاى گوناگون دنيا از جمله در منطقه‌ى ما اتفاق افتاده است، يا ديده‌ام يا خوانده‌ام. اين انقلابهائى كه در كشورهاى آفريقائى، آمريكاى لاتين، انقلابهاى چپ در دهه‌ى 60 ميلادى ـ يعنى پنجاه سال قبل مثلاً ـ اتفاق افتاد، اينها را ديديم؛ نه اين‌كه ندانيم كه سابقه‌ى تاريخى اين تحولات چيست و چه جورى است؛ نه، اينها را ديده‌ايم. اما اين كه امروز دارد اتفاق مى‌افتد، بيسابقه است؛ اين ديگر نظير ندارد. در آن حوادثى كه در دهه‌ى 60 ميلادى پيش مى‌آمد ـ چه در آفريقا، چه در آمريكاى لاتين، چه در برخى از كشورهاى آسيا ـ آنچه كه اتفاق مى‌افتاد، غلبه‌ى يك حزب و يك تشكيلات بود بر سرنوشت يك ملت؛ با يك گرايش مادى و ماركسيستى، كه معنويت و خدا در آن وجود نداشت. ميگفتند مردمى؛ اما مردمى بودنش به اين بود كه يك حزبى غالباً هم با كودتا مى‌آمد سر كار. همين احزاب و رژيمهاى به اصطلاح انقلابى كه در شمال آفريقا سر كار آمدند، همه‌شان با كودتا سر كار آمدند؛ مثل جمال عبدالناصر، مثل همين قذافى و ديگران. حركتِ مردمى و انقلاب به معناى حقيقى نبود. آنچه امروز دارد اتفاق مى‌افتد، حضور مردم است با تنشان، با جانشان؛ اينها مردمند. ممكن است احزاب هم به معنائى حضور داشته باشند يا تأثير هم داشته باشند؛ اما آن كه توى ميدان است، يك مجموعه‌ى نظامى نيست، يك مجموعه‌ى كودتاگر نيست؛ مجموعه‌هاى مردمى‌اند، توده‌هاى مردمى‌اند، آن هم با گرايش توحيدى و خدائى و الهى؛ با الله اكبر، با نماز جماعت. حالا تبليغات آمريكائى و صهيونيستى بگذار انكار كنند ؛ خب بكنند، واقعيت كه با انكار آنها عوض نميشود. واقعيت اين است. اين اصلاً سابقه ندارد. تا آنجائى كه ما در دورانهاى انقلابها ديده‌ايم و شنيده‌ايم و خوانده‌ايم، يك چنين چيزى با اين فراگيرى اصلاً سابقه ندارد. اين يك چيز جديد است. يعنى واقعاً تاريخ منطقه و به تبع آن تاريخ دنيا ورق خورده است؛ يك فصل جديدى آغاز شده. ما اينجا چه كاره‌ايم؟ من هيچ نميخواهم ادعا كنم و بگويم انقلاب اسلامى همه‌كاره بود ـ حالا بعضى هم حساسند از اين‌كه گفته بشود منشأ اين انقلابها، انقلاب اسلامى است ـ نه، اصلاً چنين ادعائى هم نميكنيم، لازم هم نيست چنين ادعائى بكنيم؛ اما مسئله اين است كه امروز همان حركتى كه ما ملت ايران سى سال قبل، سى و دو سال قبل شروع كرديم، عيناً همان حركت را با يك تفاوتهاى منطقه‌اى و بومى و جغرافيائى و تاريخى، در دنياى اسلام در چندين كشور داريم مشاهده ميكنيم. و من عرض كردم موج بعدى اين كار در مناطق خيلى دوردست‌تر هم وجود دارد و چنين چيزى پيش خواهد آمد، كه اين براى ما تشويق‌آميز است، اين براى ما مبشّر است، مژده‌بخش است؛ نشان ميدهد كه ما اميدمان به آينده بايد بيشتر باشد.

البته دشمن با همه‌ى توان روى همين نقطه دارد كار ميكند. نميخواهد اين الگو جلوى چشم ملتهاى مسلمان گرفته بشود، بگويند ببينيد ايران به كجا رسيد. اما چه بخواهند، چه نخواهند؛ بپسندند، يا نپسندند، اين اتفاق افتاده است. همين كارهاى علمى و فنى و تحقيقاتى‌اى كه شماها و سازمانهاى ديگرِ نيروهاى مسلح دارند ميكنند و آنچه كه در خارج از نيروهاى مسلح، در دانشگاه‌ها، در مراكز گوناگون تحقيقاتى، امروز دارد در كشور انجام ميگيرد، اينها چيزهائى است كه آينده‌ها را به طور دقيق تصوير و ترسيم ميكند؛ يعنى مهره‌هاى آينده را، يكى يكى دارد ميچيند. اينهاست كه معين ميكند آينده مال كيست. اين البته به بركت اسلام و روحيه‌ى انقلابى است، اين روحيه را بايستى تقويت كرد. بنابراين، پاسدارى از انقلاب را به اين معنا بگيريم. به اين معناى متحول، متطور، پيشرونده.

يكى از چيزهائى هم كه حالا در عرصه و در ميدان لازم است به آن توجه كنيم، اين است كه: مراقب باشيم دستگاه‌هاى انقلاب سرشان گرمِ كارهاى غيرمفيد و احياناً مضر در اين حركت پيشرونده نشود، كه يكى از اينها، همين مسئله‌ى اختلافات است، كه من اگر روى اينها تكيه ميكنم، به خاطر اين است. يك وقت هست كه يك جريانى در مقابل انقلاب مى‌آيد قد علم ميكند به قصد كوبيدن انقلاب، خب، وظيفه‌ى هر كسى است كه دفاع كند. انقلاب از خودش دفاع ميكند، مثل هر موجود زنده‌ى ديگرى. انقلابى كه نتواند در دوران فتنه، در دوران ايجاد كودتاهاى گوناگون ـ سياسى و نظامى و امثال اينها ـ از خودش دفاع كند، زنده نيست. اين انقلاب زنده است؛ لذا از خودش دفاع ميكند، غالب هم ميشود، پيروز هم ميشود، برو برگرد هم ندارد؛ كمااينكه در سال 88 ديديد اين كار اتفاق افتاد. يك وقت اين است قضيه، يك وقت نه، قضيه، قضيه‌ى ايستادگى در مقابل يك حركت براندازانه و اينچنين نيست؛ اختلاف نظر، اختلاف سليقه، اختلاف عقيده احياناً است. اينها را بايستى هرچه ممكن است فرو كاست. اينجور چيزها را هرچه ممكن است بايد كم كرد. مشتعل كردن اين اختلاف نظرها مضر است.


يك مسئله اين است كه اگر يك كسى يك حرف غلطى زد، آيا كسى بايد به او جواب بدهد يا نه؟ خب، بله معلوم است. جواب دادن به حرف غلط، شيوه‌ى خودش را دارد، راه خودش را دارد، كار خاص خودش است. يك وقت هست كه حالا كه كسى يك حرف غلطى زد، ما بيائيم مثلاً صدجا اين حرف غلط را تابلو كنيم، شعار كنيم كه آقا، فلانى اين حرف غلط را زد، تا همه بدانند. اين است كه اشتباه است، خطاست. من با حركت روشنگرانه از سوى هر كسى، از سوى هر نهادى، هيچ مخالفتى ندارم، بلكه علاقه‌مندم و معتقدم به مسئله‌ى تبيين. يعنى اصلاً جزو راهبردهاى اساسى كار ما از اول، مسئله‌ى تبيين بوده است. تبيين لازم است؛ اما اين معنايش اين نيست كه ما به اختلافات درونى، هى دامن بزنيم. مراقب باشيد. اين را همه بايد مراقب باشند؛ بخصوص سپاه. سپاه مراقب باشد. در جريانهاى سياسى، در جريانهاى گوناگون فكرى و سليقه‌اى مطلقاً مشتعل كردن فضا مناسب نيست. حالا شماها الحمدلله همه‌تان بصيريد، آگاهيد، لابد از جريانات خبر داريد و الان همين اوضاعى را كه توي كشور هست، مى‌بينيد كه متأسفانه اين عليه آن، آن عليه اين؛ و دستگاه‌هاى خارجى چه خوشحالى‌اى ميكنند؛ تحليل ميگذارند رويش: بله، بينشان اختلاف افتاد، نابود شدند، از بين رفتند(!) آرزوهاى خودشان را هى مرتباً تكرار ميكنند. خب، پيداست كه اين مسئله نقطه‌ى ضعف ماست. نبايد بگذاريم اين نقطه ضعف ادامه پيدا كند يا افزايش پيدا كند. اينها را بايد توجه داشت. حركت، حركت متين، مستدل و مستند باشد. اگر كسانى اختلاف‌نظرهائى دارند، با استدلال بيان كنند. عرض كردم، من معتقد به تبيين هستم. در دوران مبارزات هم، اختلاف ما با چپي‌ها و ماركسيست‌هائى كه آن وقت مبارزه ميكردند، سر همين بود كه ما ميگفتيم بايد تبيين كرد، آنها به تبيين اعتقاد نداشتند؛ يك چيز ديگرى ميگفتند، يك تفسير ديگرى داشتند. كار انقلاب از اساس با تبيين، روشنگرى، بيان منطقى، مستدل و دور از هو و جنجال بود. اگر هو و جنجال وارد شد، حرف منطقى را هم خراب خواهد كرد. ممكن است چهار نفر جذب شوند، اما چهار نفر آدم هوشمندتر دفع ميشوند. اين، حرف ماست؛ اين، عرض ماست.

حركت، حركت پيشرونده باشد. به خيلى چيزها نياز هست. من اينجا يادداشت كردم؛ از جمله صفِّ واحد بودن، كه همين مسئله‌ى وحدتى است كه عرض كرديم. «انّ الله يحبّ الّذين يقاتلون فى سبيله صفّا كانّهم بنيان مرصوص»؛(2) مثل يك ستون مستحكم، مثل يك ديوار حصين و نفوذناپذير در مقابل تهاجم دشمن بايستى ايستاد.

حالا شما جوانهاى عزيز كه در سپاه هستيد؛ روحانيون عزيز، علما، طلاب جوان و مؤمن و فعال كه در دفتر نمايندگى مشغول به كار هستيد، دو چيز را بدانيد: يكى اين‌كه همه‌تان خيلى كار داريد؛ هم جوانهاى سپاهى، هم روحانيون محترم؛ خيلى كار جلوتان داريد كه بايد انجام بدهيد. دوم اين‌كه بدانيد كه همت اگر بكنيد، اين كارها را حتماً ميتوانيد انجام بدهيد و يك برهه‌اى از زمان كه بگذرد، ناگهان مى‌بينيد در يك نقطه‌ى بالاترى قرار داريد؛ يعنى پيشروندگى حتمى است. تلاش كه بود، همت كه بود، اميد كه بود، حتماً پيشروندگى هست؛ يعنى برو برگرد ندارد. اين را بايستى مجموعه‌ى سپاه در نظر داشته باشند. البته برنامه‌ريزى‌هاى گوناگون در صدر تشكيلات سپاه يك امر لازم و دائمى و هميشگى است كه بايستى انجام بگيرد، دارد هم انجام ميگيرد و خوب هم هست. و اميدواريم ان‌شاءالله خداى متعال كمكتان كند. امروز همين مقدار بس است. اميدواريم خداوند شماها را مشمول لطف خودش قرار بدهد.

اين را هم به مسئولين محترم سپاه، چون حالا اغلب اينجا هستيد، عرض كنم، كه يكى از كارهاى خيلى لازم كه من الان به آقاى سردار فرماندهى كل سپاه هم اين را تذكر دادم، اين است كه به خانواده‌هاى شهدايتان رسيدگى كنيد. رسيدگى هم مهمترينش و بهترينش عبارت است از تلطف و احوالپرسى و خبرگيرى؛ همه‌اش كمك نيست، خيلى‌ها هم به كمك احتياج ندارند؛ اما به محبت و ملاطفت و همراهى و همدلى، همه احتياج دارند؛ از بالا تا پائين همه دوست ميدارند كه مورد ملاطفت قرار بگيرند. بعضى از شهداى سرافراز ما بحمدالله شهرت همگانى دارند، همه اينها را ميشناسند؛ خيلى‌ها هم هستند كه نه، پيش اهل آسمانها البته مشهورند؛ آنها را ملائكه‌ى خدا خوب ميشناسند؛ اما در بين ماها، شايد خيلى معروف نيستند؛ به اينها بپردازيد، سراغ اينها برويد و اميدواريم ان‌شاءالله دوستان يك عملكرد منسجم و مدونى در اين زمينه پيش‌بينى كنند.


اميدواريم خداوند شماها را محفوظ بدارد، باقى بدارد و مشمول ادعيه‌ى ولى عصر (ارواحنا فداه) باشيد و روح مطهر امام بزرگوار و روح مطهر شهدا از همه‌ى شما و ما راضى باشد.


والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته

[ 1390/4/15 ] [ 18:21 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

بصيرت:تام دانيلون، مشاور امنيت ملي اوباما، روز گذشته در مصاحبه با شبكه خبري سي‌ان‌ان‌، از آمادگي كاخ سفيد براي از سرگيري گفت‌وگوي هسته‌اي با ايران خبر داد و گفت: «راه ايراني‌ها باز است تا به ميز مذاكره بيايند و به موضوع‌هاي هسته‌اي بپردازند.» اين اظهارات در حالي صورت گرفته كه چند ماه از آخرين گفت‌وگوي ايران با گروه 1+5 گذشته و تنها اتفاقي كه در اين بين افتاد، نامه‌اي بود كه سعيد جليلي، دبير شوراي عالي امنيت ملي ايران، در ارديبهشت سال جاري براي كاترين اشتون، مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا، فرستاد و آمادگي ايران را براي از سرگيري گفت‌وگوها اعلام كرد كه آن‌ها با بيان اينكه در نامه جليلي پيشنهاد جديدي وجود نداشت، آن را رد كردند. اما در بحث جديد بايد دقت شود كه دعوت‌كننده نه اشتون بوده نه جليلي؛ دعوت‌كننده آمريكاست، پس بايد در پي علت اين دعوت بود. به احتمال زياد برخلاف آنچه كه برخي گمان كرده‌اند، آمريكا خواهان گفت‌وگوي دو طرفه با ايران نيست و درخواستش به روند رسمي و پذيرفته شده مذاكرات يعني گفت‌وگو در قالب و با تركيب 1+5 باز مي‌گردد به نظر مي‌رسد در پس اين درخواست، دو عامل تحريك‌كننده وجود دارد: الف- از دست رفتن زمان و ارزش موضوعي بحث براي افكار عمومي جهان در سايه تحولات به درازا كشيده شده منطقه؛ كه طولاني‌تر شدن آن، تبديل بحث هسته‌اي ايران به موضوعي جذاب براي افكار عمومي را مشكل مي‌كند. ب- اوباما به انتخابات نزديك مي‌شود در حالي كه لابي صهيونيسم از عملكردش در قبال منافع رژيم صهيونيستي كه بحث هسته‌اي ايران نيز در آن قرار دارد، راضي نيست و در وضعيت موجود، اعلام اين درخواست، حداقل‌كاري است كه آمريكا مي‌توانست انجام دهد.

[ 1390/4/15 ] [ 18:21 ] [ zeyafat10 ]

[ (0) نظر]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ،
X