در کتاب «سایه عقابها» (طرح سری حمله آمریکا به ایران) چاپ 1384، مولف با استناد به منابع اطلاعاتی مختلف برآوردی جامع از احتمال حملهی آمریکا به ایران را بررسی کرده است. بر این اساس بیشتر اقدامات نظامی آمریکا بر ضد ایران دربارهی تداوم برنامههای هستهای بوده است.
در طی چند سال اخیر نیز مانور اصلی نیروهای مسلح آمریکایی بر محور ایران متمرکز شده است. در این مانور آمریکا نیروهای زمینی بسیار زیادی را به صحنهی نبرد میفرستد که 15 تا 17 لشکر را شامل میشوند. مقامات آمریکایی ترتیبی دادهاند که لشکر فرضی ایران در این مانور از موشکها و سلاحهای کشتارجمعی (به احتمال زیاد سلاحهای شیمیایی و بیولوژیکی نه اتمی) برای دفاع استفاده کند. در این مانور نبرد بر روی تهران متمرکز میشود جایی که نیروهای امریکایی در خارج از آن در حال نزدیک شدن به پایتخت هستند. این مانورها با نام تلاش یکپارچه برگزار شده است.
مراحل مختلف این مانور در یک سال اجرا میشود و مانور اصلی در عرض یک هفتهی فشروده در ماه می در کالج جنگ کارلیل ایالت پنسیلوانیا انجام میشود. مانور اخیر توسط منابع اطلاعاتی اسراییل فاش شده است. پایتخت دشمن فرضی نییر(nair) نام دارد. برای ایجاد جو روانی مسئولان اجرایی مانور توضیح میدهند که این شهر پایتختی فرضی است که منطبق بر جغرافیا و فرهنگ ایران است.
اما راه حل مسأله ایران در نهایت تقابل فرهنگی و جنگ نرم القاء میشود. چنانچه مورد اشاره "مک کین" سناتور آمریکایی نیز قرار میگیرد. او نیز چون بسیاری از استراتژیستهای شیطان بزرگ، تنها امکان تقابل با نظام جمهوری اسلامی ایران و جلوگیری از امواج انقلاب اسلامی در سطح جهان را روشهای براندازی نرم، کودتای رنگی، نبرد فرهنگی، به آشوب کشیدن کشور به واسطه تحریک اغتشاشگران و در نهایت فروپاشی از درون میداند. بر همین اساس او به موازات اشاره به کودتای رنگی در کشورهایی چون گرجستان، همین روش را برای ایران نیز پیشنهاد و حتی نام آن را نیز با فاصله چند سال سفارش کرده است.
نکته جالبتر در فصل بیست و پنجم این کتاب که «شاید این انقلاب سبز باشد» عنوان گرفته دیده میشود. سناتور مککین در فصل 25 این کتاب که در سال 1384 چاپ و منتشر شده، حتی عنوان رنگ جنبش موسوم به «سبز» در سال 1388 را نیز پیشبینی و به نوعی انتخاب کرده است.
مککین میگوید: «دانشجویان در آنجا بسیار باهوش و پیچیده هستند و بسیار فعال در اینترنت میباشند. من فکر میکنم ما باید یک پیام بفرستیم. فکر میکنم باید یک رادیو آزاد ایران داشته باشیم، فکر میکنم باید تلویزیون داشته باشیم. باید جنبش آزادی و استقلال را تشویق کنیم اما من فکر نمیکنم که موجه باشد که ما از لحاظ نظامی دولت را سرنگون کنیم. اما ما مطمئناً میتوانیم آنها را تشویق و کمک کنیم. ما این کار را در گرجستان کردیم و آنها انقلاب گل سرخ را داشتند. و این کار را در اوکراین کردیم و آنها انقلاب نارنجی را داشتند. شاید این انقلاب سبز باشد.»
باقی ماجرا برعهده خوانندگان...
"مک کین" در همایش «بنیاد ملی حمایت از دموکراسی» که در اثنای سالگرد انتخابات ایران در اوایل تابستان برگزار شد، گفته بود: ما باید حمایت بیشتری از مخالفان بکنیم. به گفته او امریکا می تواند دوستان و متحدان خود را برای به چالش کشیدن مشروعیت رژیم ایران به تحرک وادارد. او اذعان داشت: سبزها سربازان ما هستند.
منبع:سایت تیبیان
[ 1389/10/24 ] [ 16:56 ] [ zeyafat10 ]
[ (0) نظر]
باکتریها گروهی از موجودات تک سلولی ذرهبینی هستند که پوشش بیرونی نسبتاً ضخیمی آنها را احاطه کرده است. این موجودات ساختار سادهای دارند و به گروه پروکاریوتها تعلق دارند.
باکتریها متنوعترین و مهمترین میکروارگانیسمها هستند. تعداد کمی از آنها در انسان و حیوانات و گیاهان بیماریزا است. بطور کلی بدون فعالیت آنها، حیات بر روی زمین مختل میگردد. بطور یقین یوکاریوتها از موجودات زنده باکتری مانند بوجود آمدهاند. نظر به اینکه باکتریها ساختمان سادهای داشته و میتوان به آسانی بسیاری از آنها را در شرایط آزمایشگاه کشت داد و تحت کنترل درآورد، میکروب شناسان مطالعه وسیعی درباره فرایندهای حیاتی آنها انجام دادهاند.
باکتریها هستهی سازمان یافته ندارند و DNA و پروتئینهای همراه آن درون ناحیهی هسته مانندی با نام ناحیه نوکلئوتیدی قرار گرفتهاند و اجزای سلولی آنها در سیتوپلاسم پراکندهاند. کروموزمهای غیر مشابه و جداگانه در آنها وجود ندارد. در باکتریها، واکوئل دیده نمیشود. بیشتر آنها بدون کلروفیل هستند و دگرگشت (متابولیسم) خود را از راه شیمیوسنتز انجام میدهند. تولید مثل به دو صورت جنسی (آمیختگی) و غیر جنسی و جوانه زدن، قطعه قطعه شدن و تقسیم دوتایی صورت میگیرد.
تاریخچه
اینکه پروکاریوتها و یا یوکاریوتها کدام یک زودتر بر روی کره زمین ظاهر شدهاند، کاملاً مشخص نیست. اما مطالعات تفاوتهای ژنتیکی بین یوباکتری ها، آرکیباکتریها و یوکاریوتها نشان میدهد که هر سه گروه از دنیای مشترکی مشتق شدهاند. شکل باکتریها بر اساس شکل به ۶ گروه تقسیم میشود. پنج گروه اول را باکتریهای پست و گروه ششم را باکتریهای عالی گویند.
باکتریهای پست
این باکتریها تک یاختهای بوده و اگر کروی یا بیضوی باشند، کوکوس و اگر میلهای شکل یا دراز باشند، باسیل و اگر خمیده باشند ویبریون و چنانچه مارپیچی شکل و غیرقابل انعطاف باشند، اسپریل و اگر فنری و قابل انعطاف باشند، اسپیروکت نامیده میشوند.
باکتریهای عالی یا رشتهای
این باکتریها رشته مانند و اغلب غلافدار هستند و اغلب اوقات شاخههای حقیقی ایجاد کرده، میسلیوم تشکیل میدهند و چون تشکیلات منشعب ایجاد میکنند، لذا اکتینومیست نامیده میشوند. بنابراین باکتریها از نظر شکل به ۶ گروه گرد، دراز، خمیده، مارپیچی، فنری و منشعب تقسیم میشوند.
نحوه تقسیم و طرز قرار گرفتن باکتریها
دیپلوکوکوس تقسیم فقط در یک سطح انجام میگیرد و باکتریها دو به دو، به یکدیگر اتصال دارند.
استرپتوکوکوس تقسیمات یاختهای در یک سطح انجام میشود و چند باکتری بهدنبال هم قرار میگیرند.
تتراد اگر تقسیم در دو سطح عمود بر هم باشد اشکال چهارتایی بوجود میآید.
سارسین تقسیم یاخته در سه سطح عمود بر هم انجام میشود و تودههای هشت تایی شبیه پاکت پستی بوجود میآید.
استافیلوکوکوس تقسیمات یاخته بطور نامنظم در سطوح مختلف انجام میگیرد و اشکالی شبیه به خوشه انگور بوجود میآید.
ساختار باکتریها
پوشینه یا کپسول در بعضی از باکتریها، غلاف ژلاتینی چسبناکی دیواره اسکلتی را احاطه کرده است که توسط باکتریها ساخته شده و به خارج ترشح میگردد و جنس پوشینه بیشتر از پلی ساکاریدها همراه با مواد دیگر است.
تاژک از واحدهای پروتئینی به نام فلاژین تشکیل شده و قابل ترمیم بوده و وسیله حرکت باکتری هستند. معمولاً طول آن چند برابر طول باکتری است. آرایش تاژک در باکتریهای تاژکدار بصورت تک تاژکی، دو تاژکی، چند تاژکی سطحی است.
تار یا پیلی به دو صورت جنسی و چسبنده وجود دارد و در عمل تحرک بی تأثیر است.
دیواره در بیرون غشای پلاسمایی بوده و سبب استحکام باکتری شده و به آن شکل میدهد. وجود دیواره برای رشد و تقسیم باکتریها لازم است.
غشای سیتوپلاسمی به صورت پرده نازکی در داخل دیواره باکتری قرار دارد و متشکل از مولکولهای چربی و پروتئینی است.
مزوزومها از فرورفتگی غشای سیتوپلاسمی به درون سیتوپلاسم حاصل میشود و اغلب در محل تقسیم دیواره وجود دارند و در عمل تقسیم DNA، تقسیم یاختهای و تبدیل باکتری به هاگ دخالت میکنند.
اجزای سیتوپلاسم ریبوزومها مواد ذخیرهای ماده زمینه کروماتومور ماده ژنتیکی که DNA آنها غالبا به صورت یک کروموزوم تاخورده و بهم فشرده است.
تولیدمثل باکتری
باکتریها به روشهای تقسیم مستقیم، آمیختگی، قطعه قطعه شدن یا بهوسیله کنیدی و همچنین جوانه زدن تکثیر مییابند. برخی باکتریها توانایی ایجاد هاگ درونی را دارند. هاگ سبب مقاومت باکتری در برابر عوامل نامساعد محیط میشود. هر باکتری فقط یک هاگ میسازد و از هر هاگ یک باکتری بوجود میآید.
[ 1389/10/24 ] [ 16:44 ] [ zeyafat10 ]
[ (1) نظر]
بیماری کزاز
کزاز بیماری است عفونی مشترک بین انسان و دامها که معمولاً بصورت تک تک و پراکنده دیده می شود . بعلت آلوده بودن وسائل جراحی نیز ممکن است چند تن در بخش جراحی بدان دچار گردند . این بیماری متأسفانه در کشور عزیز ما زیاد دیده می شود .
کزاز میکروب خاصی است که در انتهای آن اسپور وجود دارد ( سنجاق مانند ) در محیط خارج مقاومت زیادی از خون نشان می دهد و اسپوری تولید می کند که مقاومتش خیلی زیادتر است . اثرات میکرب بواسطه سم بسیار قوی است که ترشح می کند و از راه لنف ، خون بمراکز عصبی میرود . با سم میکرب کزاز توانسته اند علائم بیماری را تولید کنند . میکرب کزاز در خاک ، مدفوع اسب و گاو و آب و گرد و خاک وجود دارد .
مطلب مهم اینکه ابتلاء به کزاز ایمنی کاملی ایجاد نمی کند لذا بهترین وسیله برای جلوگیری از آن واکسیناسیون می باشد . از سوی دیگر سرم ضد کزاز برای پیشگیری سودمند است ولی برای درمان بویژه پس از بروز نشانه های بیماری ندارد .
« نشانه های کزاز »
دوران پنهانی متوسط بیماری ?-? روز است هر قدر دوران نهفتگی کوتاهتر باشد عاقبت بیماری خطرناکتر است گاهی در مرحله ی نهائی چرک زخم کم شده و سوزش و انقباض عضلانی ظاهر می شود . امکان ابتلاء مجدد در غیاب واکسیناسیون وجود دارد و هر اندازه فاصله بین شروع و انقباض عمومی حاصل از سم بیشتر باشد پیش آگهی بهتر است .
اولین نشانه ی کزاز دشواری بلع و کلید شدن دهان است . بیمار خیلی بزحمت دهان خود را باز می کند عضلاتی که برای جویدن بکار میرود در موقع انقباض دردناک و سفت هستند سپس انقباض در عضلات گردن ، صورت و ستون فقرات و شکم و غیره فرا می رسد ( انقباض عمومی ) .
انقباض عضلات صورت ، شکل مخصوصی به مبتلا می دهد و مانند این است که بیمار خنده بی نمکی به لب دارد ( خنده شیطان ) در حالت حمله عضلات جونده منقبض شده و بواسطه گرفتاری ماهیچه های ستون فقرات بدن بعقب خم می شود ( نظیر کمان ) یعنی سطح اتکاء تنها پشت سر و پاشنه ها می باشد . هر گاه انقباض عضلات یک طرف بدن زیاد شود بدن بهمان طرف خم می شود و اگر تمام عضلات بدن بطور یکنواخت دچار شده باشند تمام بدن کشیده و بشکل خبردار در می اید . در شیرخواران و افراد خیلی پیر کزاز خطرناک است .
انقباض عضلات عمومی بصوت حمله ای ظاهر می شود یعنی در اثر تحریک بیمار با روشنائی و صدا ، تزریق و یا لمس بدن ، جمع شدن عمومی بدن فرا میرسد ، فکها سخت بهم فشرده شده و سایر عضلات نیز سفت می شوند . انقباض عضلات حنجره و شکم و دیافراگم وعضلات تنفسی باعث خفگی می شود . اگر انقباض ماهیچه های تنفس طولانی باشد موجب کبودی رنگ می گردد . حملات انقباضی بیمار را فرسوده و خسته می کند . کلید شدن دهان سبب تشنگی ، اتلاف شدید انرژی ، عرق ( دفع الکترولیتها ) آسیب ماهیچه ها ( پارگی ) و گرسنگی میشود .
تب در ابتدای بیماری درحدود ?? درجه بوده و بتدریج بالا میرود به ?? و بالاتر میرسد . نبض سریع نیست تعداد تنفس درخارج از حملات تند است و اگر به ?? بار در دقیقه برسد تقریباً وقوع مرگ حتمی است .
در کزاز تعریق فراوان وجود دارد ، فشار خون پائین و بی خوابی وجود دارد . گاه بیماری شدت می یابد و بیمار در عرض ?-? روز در حالت سکته قلبی یا خفگی یا وارد شدن مواد غذائی در ششها تلف می شود و یا برعکس در عرض چند هفته انقباض عضلانی تخفیف یافته بهبودی حاصل می گردد .
انواع خیلی سخت و سبک بیماری هم وجود دارد . فلج یک پا و یا دو پا و فلج صورت و چشم به تنهائی دیده می شود . اگر فاصله بین اولین علامت کزاز با شروع انقباض عمومی ماهیچه ها کمتر از ?? ساعت باشد بیماری خیلی جدی و بدخیم می باشد .
« پیشگیری »
اسپور کلستریدیوم تتانی از راه خراش کوچک و بزرگ و زخم و شکستگی ها و غیره وارد بدن می شود ، اگر شرایط رشد و افزونی آن فراهم باشد سم ترواش می کند و این سم راهی مراکز عصبی می شود ، بنابراین قبل و بعد از وارد شدن باسیل در بدن می توان پیش گیری لازم را انجام داد .
دادن آنتی بیوتیک ، ضدعفونی کردن و رعایت پاکیزگی زخم نیز از رشد احتمالی و تراوش سم جلوگیری می کند ، باسیل کزاز در بافتهای خراب شده بهتر رشد می کند بنابراین پانسمان و رعایت پاکی زخم وعمل جراحی لازم سودآور می باشد .
« واکسیناسیون »
تزریق واکسن مؤثرترین روش حفاظت در برابر کزاز است .
کزاز نوزادان با واکسینه کردن مادر در زمان حاملگی قابل پیشگیری است .
* پیشگیری پاسیو
ایمنی پاسیو می تواند بوسیله آنتی توکسین کزاز ( ایمونوگلوبولین انسانی ) تأمین گردد .
سرم اسبی ممکن است موجب واکنشهای آلرژیک و حتی مرگ در اثر شوک آنافیلاکتیک شود . ایمونوگلوبولین کزاز انسانی معمولاً فاقد خطرات ذکر شده بوده و قدرت آن هم بیشتر از نوع آنتی توکسین هترولوگ است وجانشین سرم اسبی شده است .
* پیشگیری با آنتی بیوتیکها
کلستریدیوم نسبت به پنی سیلین حساس است بنابراین کاربرد آن در زخمهای مشکوک منطقی و گاه ضروری است ولی باید بخاطر داشت که در زخمهای له و خراب شده دارو بمحل زخم نمی رسد ( بسبب اختلال جریان خون ) لذا امکان زنده ماندن و رشد باسیلها وجود دارد . عملاً در برخی بیماران مشاهده شده است که در زخمهای تمیز شده و عمل شده با وجود کاربرد پنی سیلین جانشینی برای واکسن یا سرم ضدکزاز نمی باشد .
* نظافت و جراحی زخم
برای از بین بردن محیط غیرهوازی بافت و رشد اسپورها سود بخش است عمل جراحی و تمیز کردن زخم هر چه زودتر صورت بگیرد اثر سودبخش تری خواهد داشت ( رشد باسیل و تولید سم کاهش خواهد یافت )
توجه به این نکته حائز اهمیت است که بهترین وسیله پیشگیری از کزاز واکسیناسیون کلیه افراد درحال تندرستی است .
« درمان »
گرم و مرطوب کردن اطاق ، فیزیوتراپی قفسه صدری ،خارج کردن تراوشات سینه و حلق ، حرکت دادن بیمار در روی تخت ، مراقبت چشمها ، تغذیه از راه لوله معدی ، تجویز آرام بخش ها ( دیازپام ) بمقدار کافی ، آنتی بیوتیکها و در صورت لزوم باز کردن نای تنفس مصنوعی با دستگاه و مراقبت دقیق و دائمی بیمار که بطور واضح تمام این موارد به توصیه و تحت نظارت پزشک انجام می شود.
[ 1389/10/22 ] [ 21:13 ] [ zeyafat10 ]
[ (0) نظر]
زبان یکی از نعمتهاى بزرگ آفریدگار هستى به انسان است. خداوند متعال در سورهى بلد پس از ذکر سوگندهایى پر معنا، و اشاره به زندگى پررنج انسان، شمارى از مهمترین نعمتهایى را که به بشر ارزانى داشته است یادآور مىشود، که یکى از آنها نعمت زبان است: «آیا براى او دو چشم قرار ندادیم و یک زبان و دو لب؟»1
زبان از اعضاى شگفتانگیز بدن انسان است و وظایف بزرگى را عهدهدار مىباشد که از مهمترین آنها سخن گفتن است. ایزد متعال در قرآن کریم پس از ذکر خلقت انسان، از نعمت بیان، سخن گفته و فرموده است: «خداى رحمان، قرآن را یاد داد، انسان را آفرید، و به او «بیان» ر ا آموخت».2
معیارهاى ارزشى گفتار
آیا هر سخنى داراى ارزش و اعتبار است؟ و بر هر سخنى مىتوان نام گفتار ارزشمند و پسندیده نهاد؟ مسلّم جواب منفى است. چه بسیار سخنانى که نه تنها ارزش ندارند که در بىارزشى آنها همان بس که بلا،3 فتنه ،4خونریزى5و... را بدنبال دارند.
قرآنکریم معیارهایى را براى گفتار، بیان داشته که پارهاى از آنان را یادآور مىشویم:
1- عقلانیت و اندیشیدن
امام على(ع) مىفرماید: اندیشه کردن در گفتار، ایمن مىسازد از لغزش .6 و نیز مىفرماید: کسى که در کلام خود تجسّس و تفحّص و تأمّل کند، غلط او کم شود.7
از مجموع آیات و روایات، این مطلب به دست مىآید که کلامى داراى ارزش و اعتبار است که خردمندانه و همراه با خردورزى و اندیشیدن باشد؛ یعنى افزون بر عاقلانه بودن گفتار، گوینده قبل از سخن گفتن در گفتار خویش اندیشه نموده و آنگاه لب به سخن باز کند، زیرا هر سخن جایى و هر نکته مکانى دارد.
2- عمل
از معیارهاى ارزشى دیگر سخن، عمل گوینده به کلام خویش است. خداوند متعال در آیاتى از گفتار بدون عمل نهى کرده و آن را نکوهش نموده و مورد خشم و غضب خود دانسته است: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! چرا سخنى مىگویید که عمل نمىکنید؟ نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنى بگویید که عمل نمىکنید»8
3- رعایت ادب
از دیدگاه قرآن کریم، گفتارى با ارزش است که همراه با فرهنگ و ادب باشد، سخنى گرچه فى نفسه باارزش باشد (مانند آیات شریفه قرآن) ولى اگر گوینده با عدم رعایت ادب، آن را به زبان آورد، سخنى بىارزش و بىاثر خواهد بود. از اینرو، پروردگار عالم آنگاه که موسى و هارون را مأمور به رفتن به پیش فرعون و دعوت او مىنماید، مىفرماید: «با او سخنى نرم گویید، شاید که پند پذیرد یا بترسد».9
امام على(ع) مىفرماید: اندیشه کردن در گفتار، ایمن مىسازد از لغزش. و نیز مىفرماید: کسى که در کلام خود تجسّس و تفحّص و تأمّل کند، غلط او کم شود
آداب سخن در لسان قرآن وروایات
1- نیکو سخن گفتن و رعایت عفت کلام
در آیات مختلف قرآن کریم، خداوند متعال با پیامبران، ملائکه، مؤمنان، عموم مردم و حتى با کفار و مشرکان، ادب در کلام را کاملاً رعایت مىکند. به مؤمنان نیز دستور مىدهد با دیگران زیبا سخن گفته و از به زبان آوردن گفتار زشت و بىادبانه (حتّى در مقابل کافران و ابلهان) دورى گزینند: «با مردم (به زبان) خوش سخن بگویید »10و نیز مىفرماید : « و به بندگانم بگو: آنچه را که بهتر است بگویند ، که شیطان میانشان را به هم مىزند ، زیرا شیطان همواره براى انسان دشمنى آشکار است .»11
2- آهستگى در کلام
آهسته سخن گفتن از بهترین و زیباترین آداب گفتار و نشانه ادب است. قرآن مجید مسلمانان را به رعایت این خصلت بزرگ و با ارزش دعوت کرده و صداى افرادى که با فریاد سخن مىگویند را به صداى درازگوش تشبیه نموده است : «[لقمان به فرزند خود گفت: اى پسرک من] در راه رفتن خود میانهرو باش، و صدایت را آهستهساز، که بدترین آوازها بانگ خران است .»12
شیوههاى سخن
در قرآن کریم براى هر گفت و شنودى نوع و شیوهاى خاص از گفتار توصیه شده مانند: قول حسن، قول معروف، قول کریم؛ و استفاده از بعضى شیوهها مورد نهى قرار گرفته است، مانند: مکالمه با صداى بلند، یا با ناز و کرشمه دربرابر نامحرمان .
- گفتار مؤمنان با یکدیگر
الف. استوارى کلام: با پایه و اساس سخن گفتن را خداوند متعال به مؤمنان دستور مىدهد و به آنان تأکید مىکند، اینگونه با یک دیگر سخن بگوید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید، از خدا پروا دارید و سخنى استوار گویید .»13
ب. سوژه به دشمن ندادن: بر مؤمنان لازم است علاوه بر استوار سخن گفتن؛ به گونهاى تکلّم کنند که کفّار، مشرکان و منافقان آنان را به استهزا نگیرند ، و به عبارت دیگر: مؤمنان باید با یکدیگر به گونهاى سخن بگویند که سوژه به دشمن ندهند. آیه 104 بقره بیان کننده همین مطلب است: « اى کسانى که ایمان آوردهاید، نگویید: « راعنا» و بگویید: «انظرنا» و [این توصیه را] بشنوید، و کافران را عذابى دردناک است ».
- سخن گفتن با پدر و مادر
قرآن کریم براى پدر و مادر مقام و جایگاه بلندى را قائل است و در آیات 23 و 24 سوره مبارکه اسراء دستورهاى بسیار مهمّى را به فرزندان مىدهد که همه حاکی از مقام و ارزش آنان است .
آهسته سخن گفتن از بهترین و زیباترین آداب گفتار و نشانه ادب است. قرآن مجید مسلمانان را به رعایت این خصلت بزرگ و با ارزش دعوت کرده و صداى افرادى که با فریاد سخن مىگویند را به صداى درازگوش تشبیه نموده است : «[لقمان به فرزند خود گفت: اى پسرک من] در راه رفتن خود میانهرو باش، و صدایت را آهستهساز، که بدترین آوازها بانگ خران است.»
- سخن گفتن با فرزندان
بر والدین لازم است در گفت و شنود با فرزندان خود نکاتى را رعایت کنند؛
الف - ادب و مهربانى و دلسوزى
در آیات مختلف قرآن، پیامبران الهى مانند: نوح، ابراهیم، یعقوب و لقمان(ع) فرزندانشان را با کلمهى «یابنّى» مورد خطاب قرار دادهاند؛14 و این کلمه، علاوه بر این که رعایت ادب را نسبت به فرزند همراه دارد دلسوزى و شفقت را نیز مى رساند .15
ب- اندرز و نصیحت
داستانهاى مختلفى را که قرآن مجید از پیامبر الهى(ع) نقل کرده است ، بیان کنندهى این مطلب است که بزرگواران ، فرزندانشان را با استفاده از بهترین روش ، یعنى مؤدبانه و با مهربانى و دلسوزى ، موعظه و نصیحت و پند و اندرز داده و خطرات دنیایى و آ خرتى کردار و پندار را به آنان گوشزد مىکردند : « و یاد کن هنگامى را که لقمان به پسر خویش - در حالى که وى را اندرز مىداد - گفت: اى فرزندم، به خدا شرک میاور که به راستى شرک ستمى بزرگ است».16
- گفتار مسؤولان
در جامعهى اسلامى انسانها داراى حقوق خاص خود مىباشند و سخن مؤمنان باید به گونهاى باشد که حقّ انسانها را به ایشان برساند ، نه اینکه حق آنان را از بین ببرد، به خصوص افرادى که کلام آنان زمینهى نفع و زیان را براى دیگران به بار مىآورد مانند سخن مسئولانى چون قاضى، شاهد، داور و کارشناسان، مفتیان و ...
قرآن مجید به این گونه افراد دستور مىدهد عادلانه سخن بگویید : « و چون [به داورى یا شهادت] سخن گویید دادگرى کنید [و عادلانه سخن بگویید]، هر چند [درباره ]خویشاوند [شما] باشد .»17
علامه طباطبایى(ره) در اینباره مىگوید: باید مراقب گفتارهاى خود باشید، و زبان خود را از حرفهایى که براى دیگران نفع یا ضرر دارد حفظ کنید، و عاطفهى قرابت و هر عاطفه دیگرى شما را به جانبدارى بیجا از احدى وادار نکند .18
- سخن گفتن شاگرد و استاد با یکدیگر
قرآنکریم براى گفت و گوى شاگرد و استاد با یکدیگر دستورهایى مىدهد که بیشتر در آیات 65 - 78 سورهى مبارکهى کهف دو گفت و گوى حضرت موسى(ع) (به عنوان شاگرد) با حضرت خضر(ع) (به عنوان استاد) نمود پیدا کرده است.
- شیوهى سخن گفتن زنان با نامحرمان
خداوند متعال ، خطاب به زنان پیامبر(ص) چنین مىفرماید : « اى همسران پیامبر ، شما مانند هیچ یک از زنان [دیگر ]نیستند ، اگر تقوا پیشه کنید ، پس به ناز سخن مگویید تا آنکه در دلش بیمارى است طمع ورزد ، و گفتارى شایسته گویید .»
[ 1389/10/21 ] [ 13:57 ] [ zeyafat10 ]
[ (1) نظر]
ق و نام دیگرش «باسقات» پنجاهمین سوره قرآن است که مکی و 45 آیه دارد.
گفته اند که در هیچ خانه ای هر روز تلاوت سوره «ق» نمی شود مگر آن که صاحب آن خانه همیشه با دولت و عزت و سعادت و کرامت بوده باشد و از ذلت محفوظ می ماند. 1
از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده: هر کس سوره «ق» را قرائت کند خداوند سختی ها و سکرات مرگ را بر وی آسان می کند. 2
از امام باقر علیه السلام نیز روایت شده است: هر کس در نمازهای واجب و یا مستحب خود سوره «ق» را قرائت نماید خداوند در روزی او، وسعت ایجاد کرده و در روز قیامت کتاب اعمال او را به دست راستش داده و از او به آسانی حسابرسی می کند.3
آثار و برکات سوره
1) بهبود بیماری صرع
از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده است: اگر این سوره را بنویسند و بر کسی که دچار حمله صرع شده بیاویزند به هوش آید...4
2) زیاد شدن شیر در زن شیرده
از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده: ...اگر نوشته این سوره را به همراه زنی که شیرش کم است قرار دهند شیر او زیاد می شود.
هم چنین آمده که برای زیاد شدن شیر این سوره را در ظرفی بنویسند و پس از شستن آن، زن کم شیر از آن آب بنوشد.5
از امام باقر علیه السلام نیز روایت شده است: هر کس در نمازهای واجب و یا مستحب خود سوره «ق» را قرائت نماید خداوند در روزی او، وسعت ایجاد کرده و در روز قیامت کتاب اعمال او را به دست راستش داده و از او به آسانی حسابرسی می کند
3) زیاد شدن روزی
جهت وسعت رزق و روزی سه بار رو به قبله بخواند اثری عجیب دارد. 6
4) رفع ترس و اضطراب
جهت برطرف شدن ترس و دلهره بنویسند و با آب باران بشویند و از آن آب بنوشند. 7
ختومات مجرب
1) برای دولت و گشایش کارها باید این آیه را 350 مرتبه بخواند که از مجربات است. 8
«قل ان الفضل بیدالله یؤتیه من یشاء و الله ذوالفضل العظیم»
2) برای زیاد شدن روزی و عزیز شدن روزی 15 مرتبه این آیه را بخواند.
«یا الله المحمود فی کل فعاله» 9
[ 1389/10/21 ] [ 13:49 ] [ zeyafat10 ]
[ (0) نظر]
وقتى آیهى چهارم این سوره نازل شد:
«وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانِینَ جَلْدَةً وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً وَ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ» (نور4) و کسانى که نسبت زنا به زنان پاکدامن و شوهردار مىدهند و چهار شاهد نمىآورند، پس هشتاد تازیانه به آنان بزنید و گواهى آنان را هرگز نپذیرید که آنان همان افراد فاسقند.
و حکم نسبت دادن زنا به زنان پاکدامن را بیان کرد «سعد بن عباده» (یکى از انصار) گفت: یا رسول اللَّه! اگر مردى وارد خانه شد و فاسقى را در کنار همسر خود دید چه کند؟ اگر فریاد بزند، شلاق مىخورد، چون یک نفر است و شاهد هم ندارد. اگر سکوت کند، غیرتش اجازه نمىدهد. اگر به دنبال یافتن شاهد برود، کار زنا تمام مىشود. به هر حال آیهى مربوط به هشتاد ضربه شلاق، براى سعد مسألهى پیچیدهاى شده بود. در این میان شخصى به نام «هلال بن امیه» با اضطراب وارد شد و به پیامبر (صلوات اللَّه علیه) عرض کرد: زنم را با مردى در حال زنا دیدم، به خدا سوگند راست مىگویم.
پیامبر (صلوات اللَّه علیه) ناراحت شد. اصحاب آن حضرت نیز هیجان زده شدند که این مرد، هم ناموسش را در چنین حالى دیده است و هم شلاق خواهد خورد، زیرا شاهدى ندارد تا سخن خود را ثابت کند. ناگهان این آیه نازل شد « وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ أَزْواجَهُمْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ شُهَداءُ إِلاَّ أَنْفُسُهُمْ فَشَهادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهاداتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِینَ (نور6) ». که اگر مردى به همسرش نسبت زنا داد و شاهدى نداشت، به جاى آوردن چهار شاهد، چهار بار بگوید:
«اشهد بالله انى لمن الصادقین» خدا را گواه مىگیرم که من از راستگویانم. و براى تحکیم و تثبیت ادّعاى خود یک بار هم این جمله را بگوید: «لعنة الله علی ان کنت من الکاذبین» لعنت خدا بر من اگر از دروغگویان باشم.
زن نیز همچون مرد حقّ دارد از خود دفاع کند، زیرا ممکن است مردى با چهار سوگند دروغ، همسر خود را به سنگسار شدن محکوم کند و براى همیشه آبروى او و بستگانش را ببرد.
اسلام که حامى حقوق همگان است براى پیشگیرى از وقوع این کار، به زن نیز اجازه داده است تا براى اثبات پاکدامنى خود و نجات از سنگسار شدن، چهار بار سوگند یاد کند و چنین بگوید: «اشهد بالله انه لمن الکاذبین» خدا را گواه مىگیرم که همسرم از دروغگویان است. و براى محکم کارى بیشتر بگوید: «غضب الله على ان کان من الصادقین» قهر و غضب خدا بر من اگر همسرم از راستگویان باشد.
در پنجمین جملهى مرد «لعنت خدا» بود و در پنجمین جملهى زن، «غضب خدا» که از لعنت شدیدتر است، زیرا حساسیّت کسى که مورد تهمت قرار گرفته است بیشتر است و براى نجات از سنگسار شدن حاضر است غضب خدا را تحمّل کند.
به هر حال در محضر قاضى و حاکم اسلامى این ده جمله (پنج جمله از مرد و پنج جمله از زن) گفته مىشود که در اصطلاح به این کار، «لعان» (یکدیگر را لعن کردن) مىگویند. در این مورد مسائل فقهى و حقوقى خاصّى مطرح است. قاضى و حاکم اسلامى باید زن و شوهر را موعظه نماید و سعى کند لعان واقع نشود و در صورت لزوم اجرا، آن دو را به مکانهاى مقدّس مانند «مسجد الحرام» و «مسجد النّبى» و یا مسجد دیگرى ببرد و رو به قبله بنشاند، آن گاه مراسم لعان انجام گیرد.
از این چند آیه استفاده مىشود که قرار دادن چهار شاهد یا چهار سوگند آن هم با لعنت و غضب براى اثبات زنا، نشانهى آن است که خداوند با فضل و رحمت خود از طریق اینگونه احکام مانع رسوایى می شود وگرنه هر روز هزاران مرد و زن یکدیگر را رسوا و قبیلهها و فامیلها را به تباهى مىکشاندند
با اجراى لعان و سوگند خوردن زن و شوهر و گفتن جملههاى ذکر شده، اسلام قوانینى را در نظر گرفته است که باید به آنها عمل شود:
1ـ زن و مرد، بدون صیغهى طلاق، براى همیشه از یکدیگر جدا مىشوند و حقّ مراجعه و ازدواج مجدد ندارند.
2ـ مرد هشتاد ضربه شلاق نمىخورد و زن سنگسار نمىشود.
3ـ اگر فرزندى از آن زن متولد شود متعلق به خود اوست نه مرد.
از این چند آیه استفاده مىشود که قرار دادن چهار شاهد یا چهار سوگند آن هم با لعنت و غضب براى اثبات زنا، نشانهى آن است که خداوند با فضل و رحمت خود از طریق اینگونه احکام مانع رسوایى می شود وگرنه هر روز هزاران مرد و زن یکدیگر را رسوا و قبیلهها و فامیلها را به تباهى مىکشاندند.
آرى، دفاع زن از شخصیّت و آبروى خود و نجات او از سنگسار شدن با گفتن چند جمله، نشانهى فضل الهى است و اگر چنین نبود بسیارى از افراد سنگسار مىشدند، و آبروهایى بر باد مىرفت و خانوادههایى متلاشى مىشد.
نکات آیه:
1ـ آبرو و حفظ آن در اسلام مورد توجّه است.
2ـ در خصوص همسر، چهار سوگند و یک لعنت، به جاى چهار شاهد پذیرفته است.
3ـ اسلام، حامى حقوق زن است. زن نیز با چهار سوگند مىتواند اتّهامى را که مرد با چهار سوگند اثبات کرده، از خود دفع کند.
4ـ اسلام براى پیشگیرى از فرو پاشى نظام خانواده، علاوه بر چهار بار خدارا گواه گرفتن، گفتن جملهى پنجمى را نیز بر هر یک از طرفین واجب کرده است. الْخامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَیْهِ إِنْ کانَ مِنَ الْکاذِبِینَ (نور7) و در پنجمین بار بگوید که لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد.
5ـ با سوگند زن راه سوء استفاده مردها بسته مىشود « وَ یَدْرَؤُا عَنْهَا الْعَذابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهاداتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْکاذِبِینَ (نور8) َ»
6ـ نفرین در شرایطى جایز است. وَ الْخامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَیْها إِنْ کانَ مِنَ الصَّادِقِینَ (نور9) 7ـ سود اجراى قوانین و دستورات خداوند براى خود مردم است. « وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ وَ أَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَکِیمٌ (نور10) »
8ـ عذر پذیرى خداوند همیشه با مصلحت و حکمت همراه است. ... تَوَّابٌ حَکِیمٌ (10 نور)
9ـ قوانین کیفرى اسلام، احکامى سنجیده و برخاسته از حکمت الهى است. «حَکِیمٌ»
دسترسى نداشتن به همسر، مجوّز گناه نیست!
وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ و َ... (نور - 33)؛ و کسانى که وسیلهى ازدواج نمىیابند، باید پاکدامنى و عفت پیشه کنند، تا آن که خداوند از کرم خویش، آنان را بىنیاز نماید ... .
در حدیثى از امام کاظم موسى بن جعفر (علیهماالسلام) مىخوانیم:
"سه طایفهاند که در روز قیامت در سایه عرش خدا قرار دارند، روزى که سایهاى جز سایه او نیست: کسى که وسائل تزویج برادر مسلمانش را فراهم سازد، و کسى که به هنگام نیاز به خدمت، خدمت کنندهاى براى او فراهم کند و کسى که اسرار برادر مسلمانش را پنهان دارد
پس به روشنی می توان دریافت که :
دسترسى نداشتن به همسر، مجوّز گناه نیست، بلکه صبر و عفّت لازم است. «وَ لْیَسْتَعْفِفِ» و هر کجا احساس خطر بیشتر شد، سفارش مخصوص لازم است. «وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً» (چون افراد غیر متأهل بیشتر از دیگران در معرض فحشا و منکر هستند، خداوند در فرمان به عفّت، آنان را مخاطب قرار داده است) و نیز اگر عفّت و تقوا داشته باشیم، خداوند ما را بىنیاز مىکند. «وَ لْیَسْتَعْفِفِ ... یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ» (جوانان بخاطر امکانات ازدواج، به سراغ تهیّهى مال از راه حرام نروند و عفّت و تقواى مالى از خود نشان دهند)
البته باید گفت که تک تک ما به عنوان افراد جامعه اسلامی وظیفه داریم تا هر طور که می توانیم در فراهم آوردن وسایل ازدواج جوانان بکوشیم، یکی از این راهها واسطه شدن بین دو نفر برای ازدواج است و اهمیت این مساله تا آنجاست که در حدیثى از امیر مؤمنان على (علیه السلام مىخوانیم: افضل الشفاعات ان تشفع بین اثنین فى نکاح حتى یجمع اللَّه بینهما: "بهترین شفاعت آن است که میان دو نفر براى امر ازدواج میانجیگرى کنى، تا این امر به سامان برسد"! (وسائل الشیعه، ج 14، ص 27 ، باب 12 از ابواب مقدمات نکاح)
در حدیث دیگرى از امام کاظم موسى بن جعفر (علیهماالسلام) مىخوانیم:
"سه طایفهاند که در روز قیامت در سایه عرش خدا قرار دارند، روزى که سایهاى جز سایه او نیست: کسى که وسائل تزویج برادر مسلمانش را فراهم سازد، و کسى که به هنگام نیاز به خدمت، خدمت کنندهاى براى او فراهم کند و کسى که اسرار برادر مسلمانش را پنهان دارد." (وسائل الشیعه، ج 14، ص 27 ، باب 12 از ابواب مقدمات نکاح)
و بالآخره در حدیثى از پیامبر (صلی الله علیه و آله) مىخوانیم: هر گامى انسان در این راه بر دارد و هر کلمهاى بگوید، ثواب یک سال عبادت در نامه عمل او مىنویسند." «کان له بکل خطوة خطاها، او بکل کلمة تکلم بها فى ذلک، عمل سنة قیام لیلها و صیام نهارها» (وسائل الشیعه، ج 14، ص 27 ، باب 12 از ابواب مقدمات نکاح)
[ 1389/10/21 ] [ 13:46 ] [ zeyafat10 ]
[ (0) نظر]
پرتقال درخت کوچکی است دارای برگهای سبز و گلهای سفید پوست پرتقال نارنجی رنگ ، کمی ناصاف و میوه آن بسته بانواع مختلف شیرین و ترش ، زرد رنگ و یا قرمز می باشد .
پرتقال یکی از قدیمی ترین میوه هایی است که بشر از آن استفاده می کرده است و در حدود 500 سال قبل از میلاد مسیح کنفوسیوس از آن نام برده است .
در حال حاضر بیشتر از 200 نوع پرتقال در آمریکا کشت می شود و آمریکا نصف کل محصول پرتقال دنیا را تولید می کند .
پرتقال اولیه ، کوچک ، تلخ و پر از هسته بوده است که در اثر تربیت مهندسی ژنتیکی و همچنین انتخاب نوع بهتر و کود کافی درشت تر و شیرین تر شده است .
پرتقال ابتدا از چین به هندوستان برده شده و سپس از آنجا به نقاط دیگردنیا راه یافت .
ترکیبات شیمیایی:
پرتقال یکی از غنی ترین منابع ویتامین C می باشد . البته باید دقت کرد که ویتامین C در اثر سرما و گرمای زیاد از بین می رود . اسانسی که از گلهای پرتقال گرفته می شود بنام روغن نرولی Neroli Oil معروف است .
در 100 گرم پرتقال پوست کنده مواد زیر موجود است :
Orange
آب 86 گرم
پروتئین 1 گرم
نشاسته 0/2 گرم
کلسیم 12 گرم
فسفر 40 میلی گرم
آهن 20 میلی گرم
سدیم 0/4 میلی گرم
پتاسیم 1 میلی گرم
ویتامین آ 200 میلی گرم
ویتامین ب 1 200 واحد
ویتامین ب 2 0/1 واحد
ویتامین ب 3 0/04 میلی گرم
ویتامین ث 50 میلی گرم
در صد گرم پوست پرتقال مواد زیر موجود است :
آب 70 میلی گرم
پروتیئن 1/5 میلی گرم
مواد چربی 0/2 میلی گرم
مواد نشاسته ای 25 میلی گرم
کلسیم 160 میلی گرم
فسفر 20 میلی گرم
آهن 0/8 میلی گرم
سدیم 3 میلی گرم
پتاسیم 210 میلی گرم
ویتامین آ 420 واحد
ویتامین ب 1 0/12 میلی گرم
ویتامین ب 2 0/1 میلی گرم
ویتامین ب 3 1 میلی گرم
ویتامین ث 135 میلی گرم
خواص داروئی:
موسسه مبارزه با بیماری سرطان آمریکا چندین سال پیش در اثر مطالعات زیاد دریافت که علت اینکه سرطان معده در آمریکا کمتر از نقاط دیگر است این است که مردم آمریکا در تمام مدت سال پرتقال مصرف می کنند . البته شاید علت آن وجود ویتامین C در پرتقال است .
1)دانشمندان سوئدی کشف کرده اند که خوردن پرتقال از سرطان لوزالمعده جلوگیری می کند .
2)خوردن پرتقال کلسترول را پائین می آورد .
3)پوست سفید پرتقال و ورقه های نازک بین قسمت های داخل پرتقال بهترین دارو برای کاهش کلسترول خون است .
4)اسانس پرتقال ضد عفونت های میکروبی است .
5)پرتقال مقوی معده و ضد گاز معده است .
6)پرتقال ضد سم ، ادرار آور و نرم کننده سینه و ضد استفراغ است .
7)جوشانده برگهای پرتقال برای شست وشوی ورم ها و کاهش درد مفید است .
8)خوردن پرتقال ضد اسپاسم و آرام بخش است .
9)اسانس پرتقال را برای ضد عفونی کردن بکار می برند .
10)پرتقال خون را تمیز می کند .
11)برای برطرف کرده چین و چروک صورت وشادابی آن قسمت خوراکی پرتقال را روی صورت بمالید و بعد از 15 دقیقه با آب بشوئید .
12)از پرتقال برای کم کردن وزن می توانید استفاده کنید . طرز استفاده بدین صورت است که یک عدد پرتقال و 3 عدد لیموترش را پوست کنده و به قطعات کوچک تقسیم کنید بعد آنرا داخل دیگی ریخته و به آن نیم لیتر آب اضافه کنید و بمدت 10 دقیقه بجوشانید . سپس سه قاشق عسل به آن اضافه کرده و مجددا بمدت 5 دقیقه بجوشانید و آنرا صاف کنید . از این شربت 3فنجان در روز بنوشید . تا وزن شما بمقدار ایده آل درآید .
13)پرتقال گرچه اسیدی است ولی خاصیت قلیایی به بدن می دهد و برای کسانیکه گوشت زیاد مصرف می کنند و بدنشان اسیدی شده است مفید است .
14)برای استفاده بیشتر از مواد غذایی پرتقال بهتر است که پوست زردرنگ آنرا بگیرید و با پوست سفید و پره های داخل آن بخورید زیرا در پوست سفید آن مواد معدنی زیادی وجود دارد که اثر اسید موجود در پرتقال را خنثی می کند .
15)خواص گفته شده فقط منحصربه پرتقال رسیده می باشد وآب پرتقال موجود در فروشگاهها و سوپر مارکت ها این خواص را ندارند .
مضرات :
مضرات خاصی برای آن بیان نشده است .
[ 1389/10/21 ] [ 13:43 ] [ zeyafat10 ]
[ (0) نظر]
در قرآن کریم، آیه ای داریم که صراحت دارد در اینکه شیطان از زمره جنّیان است. (الکهف/50).اگر این آیه را در کنار آیات دیگری چون: وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارِ السَّمُومِ(الحجر/27)[و جن را پیش از آن، از آتش گرم و سوزان خلق کردیم!] و نیز «وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ(الرحمن/15) [و جن را از شعلههای مختلط و متحرک آتش خلق کرد!] بگذاریم آنگاه این سوال مطرح می شود که خداوند شیطان را در قیامت چگونه عذاب خواهد کرد؟
اگر عذاب اخروی از سنخ آتش است که هست، آیا شیطان با این نوع عقاب، معذّب می شود یا خیر؟
پاسخ :
در جواب به این سؤال باید گفت: به دلایل مختلف روح استقلال دارد و در عین حال بیارتباط با جسم نیست، و این دو تأثیر متقابل به یکدیگر دارند.1 بیشتر آیاتی که در قرآن مجید درباره رستاخیز وارد شده توضیح و تشریحی برای معاد جسمانی است. معاد در قرآن جزء به شکل معاد جسمانی مطرح نشده است، به این معنا که به هنگام رستاخیز هم این جسم باز میگردد و هم «روح و جان»، لذا در قرآن از آن به «احیاء الموتی» زنده کردن مردگان تعبیر شده است، و اگر رستاخیز تنها جنبة روحانی داشت، زنده کردن اصلاً مفهومی نداشت.2
لذا در رستاخیز باید همان جسم سابق باز گردد تا روح با پیوستن به آن فعالیت خود را در یک مرحله عالیتر از سر گیرد و از نتایج اعمالی که انجام داده بهرهمند شود.3
با توجه به آن چه گذشت، روشن میشود که عذاب الهی را روح و جسم هر دو تحمل میکنند و معاد هم، معاد «جسمانی ـ روحانی» است. نه جسمانی تنها و یا روحانی تنها. به هر حال بدن از روح تبعیت میکند.4 و آلت عذاب یا پاداش روح قرار میگیرد...
ب: اما عذابها: از آیات متعدد، بدست میآید که عذاب بر دو قسم میباشد، روانی و جسمانی که آتش یکی از عذابهای متنوع و متعدد روز رستاخیز است. بعضی از عذابهای متنوع جسمانی و آتشین که برای دوزخیان در نظر گرفته شده عبارتند از:
1. درخت زقوم که غذای گنهکاران است. همانند فلز گداخته در شکمها میجوشد. جوششی همچون آب سوزان؛ 2. پرتاب کردن در میان دوزخ و یا کشیدن و بردن به طرف دوزخ؛ 3. ریختن آب سوزان بر آنها5؛ 4. به زنجیر کشیدن و بستن با زنجیری که هفتاد ذرع است؛ 5. غذاهای گلوگیر و عذابی دردناک؛ 6. آتش بزرگ6؛ 7. هیزم جهنم میشوند و...
«وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ» جهنم میعادگاه همه آنها است.7 همان دوزخی که هفت در دارد و برای هر دری گروهی از پیروان شیطان تقسیم شدهاند. (لها سبعة ابواب لکل باب منهم جزء مقسوم) این در حقیقت درهای گناهانی است که به وسیله آن، افراد وارد دوزخ میشوند، هر گروهی به وسیله ارتکاب گناهی و از دری.8 همه این عذابها جنبه جسمانی و روانی دارد که به علت اختصار از آن میگذریم.
از آیات متعدد، بدست میآید که عذاب بر دو قسم میباشد، روانی و جسمانی که آتش یکی از عذابهای متنوع و متعدد روز رستاخیز است
ج: جنها: جنّ در اصل به معنی چیزی است که از حس انسان پوشیده است. از آیات قرآن استفاده میشود که «جنّ» یک نوع موجود عاقلی است که از حس انسان پوشیده شده و آفرینش آن در اصل از آتش یا شعلههای صاف آتش است، و ابلیس نیز از همین گروه است.9 و نیز از آیات قرآن بر میآید که جنیان نیز از یک منظر به دو دسته تقسیم میشوند: 1. دستهای از آنها مؤمن و مطیع هستند؛ 2. دسته دیگر کافر و سرکش. و همه آنه نیز دارای تکلیف و مسؤولیت هستند. در سوره الرحمن، آیه 15 آمده: «وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ» 1. جنّ موجودی است که از شعله آتش آفریده شده، برخلاف انسان که از خاک آفریده شده است. گروهی از آنها صالح و گروهی دیگر ناصالح و کافرند. «وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِکَ»10 2. آنها دارای حشر و نشر و معاد هستند. 3. آنها قدرت نفوذ در آسمانها و خبرگیری و استراق سمع داشتند، و بعداً ممنوع شدند. 4. آنها با بعضی از انسانها ارتباط برقرار میکردند و با آگاهی محدودی که نسبت به بعضی از اسرار نهانی داشتند به اغوای انسانها میپرداختند. 5. در میان آنها افرادی یافت میشوند که از قدرت زیادی برخوردارند، همان گونه که در میان انسانها نیز چنین است. 6. دارای تکلیف و مسؤولیت هستند. 7. دارای علم و ادراک و تشخیص حق و باطل و قدرت منطق و استدلال است. 8. آنها قدرت بر انجام بعضی کارهایی مورد نیاز انسان را دارند. 9. خلقت آنها در روی زمین قبل از خلقت انسانها بوده است. 10. واجب شدن سجده در برابر آدم بر شیطان که بنا به تصریح قرآن آن روز از بزرگان طایفه جنّ بود11 دلیل بر فضیلت نوع انسان بر جنّ میباشد.12
با توجّه به نکات فوق در مورد «جن» به ویژه آیة 15 از سورة جن که آمده «و اما القاسطون فکانوا الجهنّم حطباً» امّا ظالمان آتشگیره و هیزم دوزخند. معلوم میشود که جنّیان هم دارای حشرو نشر و معاد هستند و عدّهای از آنها عذاب میشوند.
در سوره شعرا آمده: «در آن هنگام گمراهان و معبودهای آنها به رو در آن (دوزخ) افکنده میشوند. ـ و نیز همه لشکریان ابلیس ـ آنها در آنجا نیز مخاصمه خواهند کرد و خواهند گفت: «به خدا سوگند که ما در گمراهی آشکار بودیم...»13
در حقیقت این سه گروه یعنی معبودان، و بتها، عابدان و پرستش کنندگان گمراه و لشکریان ابلیس که دلالان این گناه و انحراف بودند، همگی در دوزخ جمع میشوند، اما به این صورت که آنها را یکی پس از دیگری به آن میافکنند.
چون «کبکبوا» در آیه 94 همین سوره (شعراء) در اصل از ماده «کب» است، «کب» به معنای افکندن چیزی به صورت در گودال آمده است، وتکرار آن «کبکب»، تکرار این سقوط را میرساند و این نشان میدهد که آنها به هنگام سقوط در دوزخ همانند سنگی میباشند که از بالای بلندی به درهای پرتاب میشوند، نخست به نقطهای افتاده و از آنجا به نقطه دیگر تا در قعر دره قرار گیرد.14
در سوره شعرا آمده: «در آن هنگام گمراهان و معبودهای آنها به رو در آن (دوزخ) افکنده میشوند. ـ و نیز همه لشکریان ابلیس ـ آنها در آنجا نیز مخاصمه خواهند کرد و خواهند گفت: «به خدا سوگند که ما در گمراهی آشکار بودیم...»
آنها در جهنم به مخاصمه و جدال پرداخته میگویند: به خدا سوگند ما در گمراهی آشکاری بودیم. علی ـ علیه السّلام ـ در نهجالبلاغه میفرماید: از سرنوشت ابلیس باید عبرت گرفت. او کبر ورزیده و با تکیه بر اصل و نژاد برترش بر آدم فرخ فروخته و به دام تعصب افتاد. چنین بود که ابلیس دشمن خدا، پیشوای متعصبان و نیای مستکبران شد، تعصب را پی گذاشت و با خدا به ستیز برخاست، جامهی عزت فروشی را غاصبانه تن پوش خود کرد و نقاب فروتنی را بیکفند! آیا نمیبینید که خداوند به کیفر تکبر خردش کرد، و به جرم خود بزرگبینی بر زمیناش کوفت؟ در این جهان راندهی درگاه خویشش ساخت و در دیگر جهان برایش آتش فروزان فراهم ساخت.15
پس اولاً شیاطین از جنس نار (آتش) هستند نه از جنس نور که اشتباهاً در سؤال مطرح گشت و بین نار و نور فرق است. نور از صفات خداوند است. البته ممکن است بین آن دو وجه اشتراک باشد و در ثانی طبق این آیه شریفه قرآن و آیات دیگر و کلام گوهربار حضرت علی ـ علیه السّلام ـ لشکریان شیطان و بتها و پرستش کنندگان همه از آتش و چیزهای دیگر عذاب میبینند و در یک جا هستند خداوند در سورة صادر،آیة 85 خطاب به شیطان میفرماید: «املأَنّ جهنّم منکَ و ممن تبعک منهم اجمعین»؛ هر آینه جهنم را از تو و از هر کس از آنان که تو را پیروی کند، از همگیشان، خواهیم انباشت. البته اوّلاً آتش دوزخ با آتش دنیا بسیار فرق میکند و ثانیاً عذاب الهی هم متنوع و متعدد است عذاب فقط جسمانی نیست که عذاب شیاطین مشکل به نظر برسد. عذابهای شیاطین ممکن است از نوع عذاب روانی باشد. از آیات متعدد به دست میآید که بین کیفر و عمل تناسب است.16
آنچه به طور خلاصه قابل بیان است این است که:
1. معاد جسمانی روحانی است و عذاب الهی هم دو قسم است، جسمانی و روانی.
2. عذاب انواع مختلف دارد، عذاب با آتش بزرگ یکی از انواع عذاب است.
3. جنیان دو دستهاند: دستهای از آنها صالح و مطیع هستند و گروهی دیگر ناصالح و سرکش.
4. جنیان از اتش خلق شدهاند که شیطان یکی از آنها هست.
5. بین نار (آتش) و نور، فرق است. اگرچه بینشان وجه اشتراک و افتراق وجود دارد. نور از صفات خداوند است...
6. شیاطین هم عذاب میشوند. عذاب شیاطین ممکن است از نوع آتش کبری باشد و یا از نوع عذابهای روانی. باضافه اینکه بین آتش دنیا و عذاب اخروی فرق است...
[ 1389/10/21 ] [ 13:40 ] [ zeyafat10 ]
[ (0) نظر]
مخملک بیماری است عفونی و مسری که در دوره کودکی ( بین 3 تا 7 سالگی) یعنی سنین کودکستانی فراوان تر دیده می شود.
در فصول سرما فراوان تر و شدیدتر ظاهر می شود.
میکروب این بیماری، " استرپتوکوک بتا همولیتیک "A می باشد.
راه سرایت :
سرایت مخملک اغلب بوسیله تماس با بیماران حاصل می گردد و کمتر دیده می شود که کسی به طور غیرمستقیم، یعنی از راه خوردن شیر و مواد غذایی آلوده، یا تماس با اشیای آلوده به این بیماری دچار شود. میکروب مخملک در ترشحات حلق و بینی وجود دارد. لذا توسط قطرات بزاق و خلط در اثر حرف زدن، سرفه و عطسه پخش و باعث آلودگی می شود. بیماری مخملک یک روز قبل از شروع و در تمام دوران استقرار، مسری است، حتی بعضی اوقات افراد بهبود یافته از مخلمک، در عین سلامتی ناقل میکروب هستند.
نشانه های مخملک:
دوران پنهانی مخملک سه تا پنج روز است، ولی در مخملک های شدید این دوره کوتاه تر بوده و به یک روز می رسد.
شروع ناخوشی به طور ناگهانی و همراه با لرز و تب ، گلودرد و استفراغ می باشد. در ابتدای ناخوشی، امکان لرزهای پی در پی بسیار است. از بدو شروع بیماری، تب شدید بوده و به 40 درجه سانتیگراد و بالاتر می رسد. در ضمن، نبض سریع و پوست خشک و سوزان می باشد.
گلودرد یکی از نشانه های مهم مخملک است. یک تا دو روز بعد از شروع بیماری، گلو کاملا قرمز و دردناک است و بلع دشوار می شود. روی زبان اصطلاحا باردار بوده، نوک و اطراف و زیر آن قرمز است.
مرحله دانه های قرمز (راش) پوستی: یک تا دو روز بعد از آغاز بیماری، دانه های قرمز پوستی از انتهای اندام ها ظاهر شده و در تمام بدن پخش می شوند. دانه های مخملکی معمولاً تمام پوست را فرا گرفته و آن را به صورت قرمز تندی (شرابی رنگ) در می آورد. قرمزی با فشار دست از بین می رود و دوباره برمی گردد.
دوران پوسته ریزی: پوسته ریزی مخملک از هشتمین روز بیماری تا 3 هفته ادامه دارد. هر چه راش های مخملک شدیدتر باشد، پوسته ریزی واضح تر می باشد. پوسته ریزی در دست و پا، به شکل فلسی و قطعات درشت و گاهی به شکل دستکش است و در قسمت صورت و بدن ریز و آردی شکل است. در جریان مخملک ممکن است موی سر و بدن هم بریزد و مدتی بعد مجدداً بروید.
پیشگیری:
بیماران مخملکی باید در اتاق مجزایی بستری شوند و تا مدتی که کشت گلوی آنها منفی نشده است از تماس با دیگران خودداری نمایند، اشیا و لوازم آلوده بیمار را باید ضدعفونی کرد.
تجویز بعضی داروها به اطرافیان بیمار از انتشار بیماری جلوگیری می کند، مراقبت حاملین سالم میکروب برای از بین بردن انتشار بیماری مفید است.
تکرار عفونت های استرپتوکوکی ممکن است سبب روماتیسم مفصلی حاد، کری
و عوارض قلبی گردد.
کشت ترشحات گلوی بیماران و جستجوی میکروب بیماری و درمان سریع آن باید انجام شود.
ممکن است عفونت استرپتوکوکی بدون بروز دانه های قرمز پوستی باشد (عامل بیماری اغلب در گلو و بینی جای می گیرد).
پاستوریزه کردن و به خصوص جوشاندن شیر قبل از مصرف آن، مفید است.
جلوگیری از تهیه و توزیع مواد غذایی توسط بیماران مخملکی یا افرادی که به گلودرد مخملکی دچار هستند.
ممانعت از فروش شیر گاوهایی که دمل پستان دارند.
پیش گیری از مخملک به وسیله مواد شیمیایی مانند پنی سیلین نیز میسر است. تکرار عفونت های استرپتوکوکی ممکن است سبب روماتیسم مفصلی حاد، کری و عوارض قلبی گردد، بنابراین جلوگیری دقیق آن بسیار مفید خواهد بود. این پیش گیری اهمیت خاصی دارد و از تعداد مبتلایان به روماتیسم می کاهد.
در خانواده های حساس به روماتیسم بهتر است کلیه افراد خانواده تحت کنترل دقیق، درمان و پیش گیری لازم قرار بگیرند:
1- برای پیش گیری کامل مخملک باید از انتشار استرپتوکوک (میکروب بیماری) و استقرار آن در گلوی افراد جلوگیری کرد.
2- معاینه دقیق گلوی مبتلایان به گلودرد برای جلوگیری از انتشار بیماری بسیار مفید است. مجزا کردن و مراقبت بیماران بعد از بروز نشانه های بیماری، ولی 48 ساعت بعد از به کار بردن پنی سیلین، سرایت گلودرد مخملکی و یا خود مخملک ناچیز می گردد.
برای درمان باید به پزشک مراجعه شود.
3 - ضدعفونی کردن گلو و وسایل به کار رفته بیماران در جلوگیری از سرایت مخملک ثمربخش می باشد.
4- نظافت کامل و آفتاب دادن اتاق ، وسایل و لوازم بیماران.
5- درمان اختصاصی بیماری به وسیله پنی سیلین که به سرعت می تواند آلودگی را از بین ببرد.
6- مخملک قرنطینه و اقدامات بین المللی ندارد.
[ 1389/10/21 ] [ 13:35 ] [ zeyafat10 ]
[ (0) نظر]
میرزا یونس معروف به میرزا کوچک فرزند میرزا بزرگ، اهل رشت، در سال 1259 شمسی، دیده به جهان گشود. سال های نخست عمر را در مدرسه ی حاجی حسن واقع در صالح آباد رشت و مدرسه ی جامعه آن شهر به آموختن مقدمات علوم دینی سپری کرد.
در سال 1286 شمسی، در گیلان به صفوف آزادی خواهان پیوست و برای سرکوبی محمدعلی شاه روانه ی تهران شد.
هم زمان با اوج گیری نهضت مشروطه در تهران، شماری از آزادی خواهان رشت کانونی به نام «مجلس اتّحاد» تشکیل دادند و افرادی به عنوان فدایی گرد آوردند. میرزا کوچک خان که در آن دوران یک طلبه بود و افکار آزادی خواهانه داشت به مجلس اتحاد پیوست. در سال 1289 شمسی، در نبرد با نیروی طرفدار محمد علی شاه در ترکمن صحرا شرکت داشت و در این نبرد زخمی و چندی در بادکوبه در یک بیمارستان بستری گردید. در سال 1294 شمسی، به جای «مجلس اتّحاد» «هیأت اتّحاد اسلام» از یک گروه هفده نفری در رشت تشکیل گردید. بیشتر افراد این گروه روحانی بودند میرزا کوچک خان عضو مؤثّر آن بود. این هیأت هدف خود را خدمت به اسلام و ایران اعلام کرد و به زودی میرزا کوچک خان رهبری هیأت را بر عهده گرفت. پس از اشغال نواحی شمالی ایران از سوی روسیه ی تزاری، هیأت اتّحاد اسلام به مبارزه با ارتش تزار پرداخت و یک گروه مسلح به عنوان فدایی تشکیل داد و روستای کسما را در ناحیه ی فومن مرکز کار خود قرار داد و در آن جا سازمان اداری و نظامی به وجود آورد. هیأت اتّحاد اسلام، پس از چندی به کمیته ی اتّحاد اسلام تبدیل شد و اعضای آن به 27 نفر افزایش یافت و رهبری کمیته را میرزا به عهده گرفت و تا پایان سال 1296 شمسی، بخش وسیعی از گیلان و قسمتی از مازندران، طارم، آستارا، طالش، کجور و تنکابن زیر نفوذ کمیته درآمد. این کمیته «نهضت جنگل» و «حزب جنگل» نیز نامیده شده است.
فعالیت های نظامی نهضت جنگل
در فروردین 1297، فداییان نهضت جنگل، پس از چند درگیری با نیروهای انگلیسی مواضع مهم راه رشت – منجیل را در اختیار خود گرفتند. در خرداد 1297، نیروی «کلنل پیچرا خوف» افسر روسی که قصد بازگشت از ایران را داشت با«ژنرال دانسترویل» انگلیسی که او نیز می خواست از طریق انزلی به بادکوبه برود هم پیمان شدند و نیروهای روسی در منجیل با فداییان «کمیته ی اتحاد اسلام» به نبرد پرداختند، در حالی که زره پوش ها و هواپیماهای انگلیس هم برای کمک به او به حرکت درآمده بودند. «پیچراخوف» راه منجیل تا رشت و انزلی را گشود و پس از گشوده شدن این راه، نیروهای انگلیسی در دو طرف راه مستقر شدند. در این میان نیروی «کمیته ی اتحاد اسلام» رشت را تصرف کرد، امّا پس از ده روز نیروهای انگلیسی به کمک زره پوش ها و هواپیماها رشت را تسخیر نمودند. در 27 مرداد 1297، میان نمایندگان کمیته ی اتحاد اسلام با نمایندگان انگلیس در رشت قراردادی امضا شد. امضای این قرارداد چنان اختلاف نظر پدید آورد که میرزا کوچک خان به ناچار انحلال کمیته ی اتحاد اسلام را اعلام داشت و کمیته انقلابی گیلان را تشکیل داد. شماری از سران کمیته اتحاد اسلام کناره گیری کردند و شماری از افراد تندرو در کمیته ی انقلابی گیلان عضویت یافتند.
برای از بین بردن نهضت جنگل، وثوق الدوله در بهمن 1297، به وسیله ی سید محمد تدین پیام صلحی برای کوچک خان رهبر نهضت فرستاد و از او خواست که نیروی مسلح خود را در اختیار دولت قرار دهد، میرزا نپذیرفت. وثوق الدوله در 18 اسفند 1297، تیمور تاش را با اختیارات تام به استانداری گیلان فرستاد و در خرداد 1298، کلنل «استاروسلسکی» فرمانده ی نیروی قزاق با اختیارات تام، مأمور سرکوب نهضت گیلان شد. در عملیات تسخیر رشت توپخانه و هواپیماهای نظامی انگلیس هم شرکت داشتند. پیش از حمله ی «کلنل تکاچینکف» از تهران نامه ی تأمین برای میزرا نوشتند، ولی میرزا نپذیرفت و پس از درگیری های فراوان عده ای از سران نهضت از جمله دکتر حشمت که پزشک بود و به واسطه ی خدمات پزشکی محبوبیت زیادی در لاهیجان کسب کرده بود و در آن جا یک گروه چند صد نفری به نام «نظام ملی» گرد آورده بود، تسلیم نیروی دولتی در رشت شد. نیروهای دولتی تصمیم گرفتند، او را به واسطه ی نزدیک بودن به میرزا آزاد کرده تا او میرزا را ترغیب به تسلیم کند و اگر موفق شد یا نشد خود را پس از ده روز معرفی نماید، امّا دکتر حشمت، پس از بازگشت به لاهیجان دچار تردید شد و چون بازگشت او به تأخیر افتاد، یک گردان مأمور دستگیری او شد. او با گردان دولتی درگیر و شماری از افراد «نظام ملی» کشته شدند و دکتر حشمت دستگیر و در دادگاه نظامی در 4 اردیبهشت 1298، محکوم به اعدام شد.
نهضت جنگل و رهبران انقلاب اکتبر روسیه
جنگلی ها در دوران تزارها قیام خود را آغاز و به مخالفت با آنان پرداختند، امّا در آغاز پیروزی انقلاب اکتبر، روابط جنگلی ها با روس ها حسنه شد. پس از چندی روس ها سیاست خود را تغییر و از حمایت نهضت جنگل دست کشیده و سرانجام به آن خیانت کردند.
در 28 اردیبهشت 1299 شمسی، ارتش سرخ تحت عنوان سرکوبی به اصطلاح ضدّ انقلابیون وارد بنادر انزلی و غازیان شد. نهضت جنگل که حضور نیروهای بیگانه در خاک کشور برایش قابل تحمل نبود و حضور آنان را به زیان استقلال ایران می دید، اسماعیل آقا جنگلی خواهرزاده ی میرزا را به عنوان نماینده به دیدار فرمانده ی ارتش سرخ فرستاد. وی قبل از هر سخنی سراغ میرزا را گرفت و تمایل شدید خود را برای دیدار با او اعلام کرد. بنابراین میرزا در رأس هیأتی به انزلی رفت و در آن جا با فرمانده ی ارتش سرخ دیدار و مذاکره کرد و نسبت به چند موضوع توافق کلی حاصل شد.
اعلام حکومت جمهوری
پس از توافق جنگلی ها با روس ها، سران نهضت به رشت آمدند و در این شهر اعلام حکومت جمهوری کردند. آنان ضمن انتشار اعلامیه ای با عنوان «فریاد ملت مظلوم ایران از حلقوم فداییان جنگل» به مفاسد دستگاه حاکمه ی ایران و جنایات انگلیسی ها اشاره کردند. و در پایان نظریات خود را به شرح ذیل اعلام داشتند:
1- جمعیت انقلاب سرخ ایران، اصول سلطنت را ملغی کرده، جمهوری را رسماً اعلام می نماید.
2- حکومت موقت جمهوری، حفاظت جان و مال عموم اهالی را به عهده می گیرد.
3- هر نوع معاهده و قراردادی را که قدیماً و جدیداً با هر دولتی منعقد شده است، لغو و باطل می شناسد.
4- حکومت موقت جمهوری، همه ی اقوام بشر را یکی دانسته، تساوی حقوق درباره ی آنان قائل است و حفظ شعایر اسلامی را از فرایض می داند.
کودتای حزب عدالت
پس از ورود ارتش سرخ به ایران، چند تن از اعضای حزب کمونیستی عدالت باکو نیز از روسیه وارد گیلان شدند. این افراد در رشت دست به تشکیل حزبی به نام «عدالت» زدند و رفته رفته، ضمن برگزاری اجتماعات و سخنرانی ها، عملاً موارد توافق شده میان جنگلی ها و روس ها را زیر پا گذاشتند و تبلیغاتی را علیه میرزا آغاز کردند. میرزا در تیر 1299، معترضانه رشت را ترک کرد و اعلام کرد تا زمانی که حزب عدالت از کارهای خلاف و حمله به اسلام و تبلیغ کمونیسم دست بر ندارد به رشت باز نخواهد گشت. به دنبال این حادثه اعضای حزب عدالت که بعضی از آنان همچون احسان الله خان و خالو قربان قبلاً از دوستان نزدیک میرزا بودند، درصدد بر آمدند کودتایی را انجام دهند که طرح آن را قبلاًٌ ریخته بودند. نقشه ی کودتا این بود که میرزا یا باید کشته شود و یا دستگیر و از رهبری انقلاب کنار رود. میرزا که تا حدی از هدف اعضای حزب و نقشه ی خائنانه ی آنان مطلع شده بود، به جنگل رفت و در این درگیری ها بسیاری از جنگلی ها دستگیر یا کشته شدند.
شکست نهضت و شهادت میزرا کوچک خان جنگلی
پس از تسلیم خالو قربان، نیروهای دولتی وارد رشت شدند و چون مذاکرات صلح با جنگلی ها به نتیجه نرسید، نیروهای دولتی به تعقیب جنگلی ها پرداختند. برخی از نیروها متفرق، برخی تسلیم و تعدادی نیز کشته شدند. با چنین وضع سخت و دردناکی میرزا در سرمای شدید زمستان از همسرش خداحافظی کرد و در اعماق جنگل عقب نشست تا بتواند نیروهای پراکنده را در فرصت مناسب جمع آوری و سازماندهی کند. امّا در اثر سرما مرگ به سراغش می آید. روزنامه ی جنگل ارگان نهضت درباره هدف نهضت چنین نوشته است:(1)
«ما قبل از هر چیز طرفدار استقلال مملکت ایرانیم. استقلال به تمام معنای کلمه، یعنی بدون اندک مداخله ی هیچ دولت اجنبی، [و طرفدار] اصلاحات اساسی مملکت و رفع فساد تشکیلاتی دولتی، که هر چه بر سرایران آمده از فساد تشکیلات است. ما طرفدار یگانگی عموم مسلمانانیم. این است نظریات ما که تمام ایرانیان را دعوت به هم صدایی کرده، خواستار مساعدتیم.»
رهبر نهضت جنگل یک روحانی و مرد دین بود. او انقلاب جنگل و همه ی مظاهر آن را از دریچه ی اندیشه های سیاسی که از اسلام آموخته بود، می نگریست. او یک باره دست به قیام مسلحانه نزد، همه ی راه ها را آزمود و پس از یأس وارد عمل و مردانه پا به صحنه ی کارزار نهاد.
او شاهد به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی، توسط محمد علی شاه و تحصن علما در سفارت عثمانی بود. او به امید نجات مشروطه به مجاهدین پیوست و در فتح قزوین شرکت کرد و با مشاهده ی اعمال خلاف بعضی از مجاهدین به موطن خود رشت بازگشت، اما بار دیگر به مجاهدین پیوست و در فتح تهران شرکت نمود و با قوای استبداد جنگید.
علی رغم تلاشی که در تحریف چهره ی میزرا به عمل آمده، به شهادت تاریخ، وی از مجاهدان مشروطیت و از هواداران جناح اعتدالیون مجلس و وفادار به اسلام بود. او سخت به اتحاد جهان اسلام عشق می ورزید. تاخت و تازهای خارجی در صحنه ی سیاست و اقتصاد کشور و سیاست بازی عناصر منافق و خود فروخته، وضع آشفته گیلان و بی کفایتی دولتمردان، انگیزه هایی بود که این روحانی جوان، حساس و دلسوخته را به میدان سیاست و سپس به صحنه ی کارزار کشاند.
نخست در برابر استبداد محمد علی شاه ایستاد و سپس با شخصیت های با نفوذ تماس گرفت و در آخرین مرحله از تلاش خود سلاح به دست گرفت و در برابر نیروهای بیگانه به مقاومتی جانانه پرداخت. او بارها در برابر مردم گیلان هدف از نهضت خود را احیای قوانین اسلام اعلام کرد و یادآور شد که میرزا کوچک هرگز اسلحه را از خود دور نمی کند، مگر وقتی که مطمئن باشد، افراد ایرانی از تجاوز متجاوزان بیگانه و ستمکاران داخلی مصون و از امنیت و رفاه برخوردار هستند.
[ 1389/10/21 ] [ 13:32 ] [ zeyafat10 ]
[ (0) نظر]
هپاتیت
هپاتیت ویروسی عبارت است از التهاب کبد در اثر یک ویروس. هپاتیت ویروسی انواع مختلفی دارد. شایعترین انواع آن هپاتیت A و B هستند. سایر انواع آن عبارتند از هپاتیت C ، D ، E ، G . علایم شایع مراحل اولیه: علایم شبیه آنفلوانزا، مثل تب، خستگی، تهوع، استفراغ، اسهال بیاشتهایی چندین روز بعد: زردی چشم ها و پوست در اثر تجمع بیلی روبین در خون تیره شدن رنگ ادرار در اثر وارد شدن بیلیروبین اضافی به ادرار اجابت مزاج روشن، به رنگ خاک رس، یا سفید علل هپاتیت A و E : ویروس معمولاً از راه آب یا غذا وارد بدن میشود، خصوصاً صدف خام که توسط فاضلاب آلوده شده باشد. مصرف روغنهای غیرطبیعی مایع و جامد و استفاده از خوراکیها و داروهای شیمیایی از مهمترین عوامل ابتلا به هپاتیت میباشد هپاتیت B : معمولاً از راه آمیزشی، تزریق خون، و تزریق یا سرنگ آلوده انتقال مییابد. مادری که هپاتیت B دارد ممکن است عفونت را به نوازش انتقال دهد. بعضی از موارد هم بدون دلیل مشخص و راه شناخته شدهای برای انتقال عفونت رخ دادهاند. هپاتیت C : معمولاً از راه تزریق موادمخدر داخل رگ، تزریق خون و سایر انواع مواجهه با خون یا محصولات خونی آلوده انتقال مییابد. البته در 40% از موارد، راه انتقال معلوم نیست. هپاتیت D : بهطور جداگانه از هپاتیت B نمیتواند رخ دهد. هپاتیت G : الگوی انتقال مشابهی مثل هپاتیت C دارد؛ معمولاً از راه خون انتقال مییابد. عوامل افزایش دهنده خطر : مسافرت به مناطقی که بهداشت نامناسبی دارند. بیبندوباری تزریق موادمخدر داخل رگ مصرف الکل تزریق خون کارکنان پزشکی و سایر حرفههای خطرزا مهد کودکها یا مراکز نگهداری دیالیز تغذیه نامناسب وجود بیماری که باعث کاهش مقاومت بدن شده باشد. پیشگیری ازمصرف روغن های غیر طبیعی و مواد شیمیایی اکیدا پرهیز کنید از خطرات ذکر شده در بالا دوری کنید. اگر با فرد هپاتیتی در تماس بودهاید، با پزشک خود در رابطه با تزریق گاما گلوبولین برای پیشگیری یا کاهش خطر هپاتیت مشورت کنید. اگر در زمره افرادی هستید که خطر هپاتیت آنها را تهدید میکند، مثل کارکنان بیمارستانها، دندانپزشکان و غیره، واکسن هپاتیت A و B را دریافت کنید. واکسن سایر انواع هپاتیت ویروسی در دست بررسی است. گاهی ممکن است ایمونوگلوبولین نیز لازم شود. واکسیناسیون هپاتیت B برای همه نوزادان و شیرخواران عواقب مورد انتظار زردی و سایر علایم به حداکثر خود میرسند و سپس در عرض 16-3 هفته تدریجاً ناپدید میشوند. اکثر افرادی که وضعیت سلامتی خوبی دارند در عرض 4-1 ماه کاملاً بهبود مییابند. در درصد کمی از افراد، دچار هپاتیت مزمن میشود. با بهبود از هپاتیت ویروسی معمولاً ایمنی دایمی نسبت به آن ایجاد میشود. عوارض احتمالی نارسایی کبد، سیروز کبد، سرطان کبد، حتی مرگ هپاتیت مزمن. این بیماران معمولاً حامل ویروس هستند و عامل بالقوهای برای انتقال عفونت به افراد خانواده و همسر هستند. این افراد امکان دارد ظاهراً خوب و سرحال باشند و متوجه عفونت خود نشوند. درمان بررسیهای تشخیصی عبارتند از آزمایش خون برای شناسایی عفونت، بررسیهای مربوط به کار کبد، و نمونهبرداری از کبد در موارد شدید یا مزمن اکثر بیماران هپاتیتی را میتوان بدون خطر زیاد در منزل تحت مراقبت قرار داد. جداسازی کامل بیمار ضروری نیست، اما فرد بیمار باید وسایل جداگانهای برای خوردن و آشامیدن داشته باشد یا از وسایل یک بار مصرف استفاده کند. اگر هپاتیت دارید یا مراقبت از یک فرد هپاتیتی را به عهده دارید، دستان خود را مرتباً و به دقت بشویید، خصوصاً پس از اجابت مزاج داروها فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری توصیه میشود تا زمان رفع زردی و بازگشت اشتها استراحت در رختخواب انجام گیرد. زمان بازگشت به کارهای روزمره در افراد مختلف بسیار متفاوت است. رژیم غذایی علیرغم نداشتن اشتها، خوردن وعدههای غذایی کوچک و متعادل به بهبود بیماری کمک خواهد کرد. روزانه حداقل 8 لیوان آب بنوشید. هرگز الکل ننوشی
[ 1389/10/21 ] [ 13:29 ] [ zeyafat10 ]
[ (0) نظر]